eitaa logo
✨مرکز امور خانواده آذربایجانشرقی✨
1.5هزار دنبال‌کننده
13.1هزار عکس
5.5هزار ویدیو
132 فایل
همراهیتان موجب افتخار ماست خانوادگی عضو کانال مرکز فرهنگی شوید #قرآن_احکام #کلام_بزرگان_مسائل_روز #همسرداری #تربیت_فرزند #سبک_زندگی #با_شهدا #ترفند_خانه_داری #پویش_ها ادمین 👇 @Gorbanzadeh_m لینک کانال @MF_khanevadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
15.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔊🔊🔊🔊🔊🔊🔊🔊🔊 🔔🔔🔔🔔🔔🔔🔔🔔🔔 اسامی برندگان مسابقه ی روز قدس بعد از قرعه کشی اعلام می‌شود مراحل قرعه کشی در کلیپ موجود است🙏🙏🙏🙏 🎁سودابه یوسفی 🎁حامد گوهریان 🎁محمدحسین قاسمی 🎁ریحانه جعفری 🎁ابوالفضل غفوری 🎁سپیده گلشن 🎁ریحانه بابائی 🎁فاطمه قیدری 👌👌به همه عزیزان تبریک عرض می کنیم لطفا برای اطلاع از طریقه دریافت هدیه🎁 هر چه سریعتر به ادمین 2 کانال مرکز فرهنگی خانواده @markazefarhangekhanevade مراجعه کنند🙏🙏 🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐ @markazfarhangekhanevade 🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐ ‌‌╲\ ╭``┓ ‌ ╭``🌸``╯ ┗``╯ \╲‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍هر حرکتی که برای دفاع از زن انجام می‌گیرد باید رکن اصلی آن رعایت زن باشد. ✍در غرب به خاطر اینکه به این نکته توجه نشد _یعنی مسئله مورد اهتمام قرار نگرفت و به آن اعتنایی نشد_کار به این بی بندوباری ها کشید. ✍نباید بگذارند عفت زن _که مهم ترین عنصر برای است _مورد بی اعتنایی قرار بگیرد. ✍ عفت در زن وسیله‌ای برای تعالی و تکریم شخصیت زن در چشم دیگران حتی در چشم خود مردان شهوتران و بی بند و بار است. ✅ زن، مایه ی احترام و شخصیت اوست. 📚در همایش بزرگ خواهران به مناسبت جشن میلاد کوثر(٧۶/٧/٣٠) ما را به دوستانتون معرفی کنید. 👇👇👇👇 🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐ @markazfarhangekhanevade 🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐ ‌‌╲\ ╭``┓ ‌ ╭``🌸``╯ ┗``╯ \╲‌
❇️نکات مهم و کاربردی جزء بیست و ششم قرآن کریم ❇️از رگ قلب نزدیکتر ✍ ما وابسته به رگ هایی است که خون را به طور مرتب به قلب وارد و از ان خارج می کنند و به تمام اعضا می رسانند و اگر لحظه ای در این عمل وقفه رخ دهد، فورا مرگ به سراغ انسان می آید. ✍خداوند از قلب ما نیز نزدیکتر است. این شبیه همان تعبیری است که در آیه ٢۴سوره انفال می فرماید: « بدانید خداوند میان انسان و قلب او حائل می شود.» البته همه اینها تشبیه است و نزدیکی خداوند از این هم برتر و بالاتر است، هر چند مثالی از این ها رساتر در پیدا نمی شود. با این احاطه علمی خداوند و بودن ما در او تکلیف ما روشن است. ✍نه افعال و گفتار ما از او پنهان است و نه اندیشه و نیت ها و حتی وسوسه هایی که از قلب ما می گذرد. توجه به این واقعیت انسان را بیدار می کند و او را با سنگین خود در دادگاه آشنا می کند وضعیت بی تفاوت موجودی متعهد می سازد. 📚تفسیر نمونه، ج٢٢،ص٢۴۴ ما را به دوستانتون معرفی کنید. 👇👇👇👇 🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐ @markazfarhangekhanevade 🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐ ‌‌╲\ ╭``┓ ‌ ╭``🌸``╯ ┗``╯ \╲‌
💠 مبلغ فطریه رمضان ۱۴۰۰ از سوی مراجع تقلید اعلام شد @markazfarhangekhanevade
💠 مهم‌ترين کاری که يک پدر می‌تواند برای فرزندانش انجام دهد، اين است که عاشق مادرشان باشد. 💠 چون بچه‌ها با لبخند مادر می‌خندند و با گريه‌اش می‌گریند. 💠 مهم‌ترين کاری که مادر می‌تواند برای فرزندانش انجام دهد، احترام به پدر و محبت به کودکان و پدرشان است @markazfarhangekhanevade
💝 🌺 زن ها به شدت نیازمند ابراز محبت همسرشان هستند❤️ و هنگامی که مرد در این زمینه کوتاهی می‌کند زن به روش‌های گوناگون سعی می‌کند محبت او را جلب کند. یکی از علل اصلی بهانه گیری و قهر کردن زن ها در خانواده، احساس کمبود محبت از سوی شوهر است.⛔️ اگر مرد پیش از آن که همسرش با کوچکترین بهانه قهر کند ابراز علاقه کند نیاز زن را به همدمی و هم صحبتی او برآورده سازد، با مهربانی به صحبت هایش گوش کند و با هدیه دادن، کمک کردن در کارهای خانه و... محبت خود را به او ابراز کند✅ زن اقدام به قهر یا بهانه گیری نمیکند @markazfarhangekhanevade
10.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پاسخ شهید حاج قاسم سلیمانی به درخواست کاندیداتوری‌اش در انتخابات: من نامزد گلوله‌ها هستم. ❁❅❁❅❁❅❁❅❁ کانال مرکز فرهنگی خانواده @markazfarhangekhanevade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨مرکز امور خانواده آذربایجانشرقی✨
خلاصه داستان دلتنگ نباش💞 قسمت۲۹ 🌺روح الله در کنار تمام مشغله هایش خیلی هوای زینب را داشت. هرچند وقت
خلاصه داستان دلتنگ نباش💞 قسمت۳۰ 🌺برای اینکه زینب دنبال حرفش را نگیرد ،گفت:"برو فیلم عروسی رو بیار رسول بهت نشون بدم." زینب با دیدن عکس رسول اشک از چشمانش سرازیر شد. 🌻ترس در چشمان زینب موج میزد. _خب اگه بری شهید بشی چی؟ _نه بابامن کجا شهادت کجا!من شهید نمی شم.مطمئن باش. 🌸زینب شوکه شده بود. تا به آن روز نمی دانست که روح‌الله دقیقا چه کاری می کند.تا به آن روزفهمیده بود که نوع کارش با پدرش فرق می کند اما تازه داشت متوجه میشد که چه فرقی میکند. 🍀مدام به این فکر میکرد که یکی از شهدا در مراسم عروسی اش شرکت کرده و درست بعد از دوهفته اعزام شده و حالا بعد از گذشت دو ماه از عروسی شان خبر شهادتش را آوردند. 🌷با خودش میگفت:" نکنه اینا به هم ربط داره ؟" صدای روح‌الله را از اتاق شنید. _پنج شنبه تشییع پیکرش میای بریم ؟ _آره حتما میام. 🍃پنجشنبه ۳۰آبان شهرک شهیدمحلاتی رفتن. باران نم نم می بارید.زینب از جمعیت زیادی که آمده بود حسابی تعجب کرد. دوست داشت مادر رسول را پیدا کند. تا به آن روز، شهادت را اینقدر از نزدیک لمس نکرده بود. 🍂پشت سر جمعیت حرکت میکرد و اشک می‌ریخت .دلش می خواست چندین بار دیگر این نگرانی اش را به او بگوید و بارها بشنود:" نه زینب مطمئن باش من شهید نمیشم." 🌼سوار ماشین شدند و به سمت بهشت زهرا حرکت کردند. زینب رفت سر مزاری که قرار بود رسول را آنجا به خاک بسپارند .کلنگ هایی را که به زمین می زدند تا مزار را بکنند می دید. 🌾 انگار به قلبش می زدند صدای گریه ها و بوی اسفند و صدای یازینب یازینب جمعیت دور سرش می چرخید. با خودش گفت:" من چرا اینجام ؟چرا باید اینارو ببینم؟ اصلا رسول کیه؟خدایا داره چی میشه؟ چرا روح الله گفت می خوام برم جای رسول؟" 🍂تابوت رسول را دید بغضش ترکید و گفت :"تو رو خدا حواست به روح الله باشه. میگه میخواد بیاد جای تو. تو زن نداشتی روح‌الله زن داره ." 🥀رسول را مقابل چشمان گریان همه دفن کردند .زینب هم گریه میکرد و رسول را قسم می‌داد تا هوای شوهرش را داشته باشد. 🍃مراسم که تمام شد.با مترو برگشتن خانه.زینب گفت :"پدر و مادرش چه حالی داشتن .چقدر سخته. حالم اصلا خوب نیست ." 🌺روح الله که آرام‌تر شده بود گفت:" مگه چیه ؟شهید شده مگه بد بچه آدم عاقبت به خیر بشه .قبول دارم سخته اما می ارزه." 🌸زینب تا به آن روز نمی دانست دقیقاً چه در سر او می چرخد. شهادت رسول برایش یک تلنگر بود. کارها و حرفهای روح‌الله را با خود مرور می‌کرد .حالا میفهمید هدفش از این همه ورزش کردن چه بود . این جمله روح‌الله از ذهنش بیرون نمیرفت. می خوام برم جای رسول. 🍁 بدون مقدمه پرسید:" تو می‌خواستی بری سوریه جای رسول؟" _آره زینب. بالاخره کار من یه جوریه که لازم باشه باید برم. اما خیالت راحت. بادمجان بم آفت نداره. مطمئن باش من شهید نمیشم .خودتو ناراحت نکن. 🌸 همین حرف ها به او آرامش میداد. سوم رسول روح الله زینب و حسین رفتن شهرک شهید محلاتی. مادر رسول گریه و بی تابی نمی‌کرد. زینب جلوی پایش نشست و گفت:" حاج خانم تسلیت میگم. برای من و شوهر زندگی ام دعا کنید، خیلی محتاج دعاتون هستم." 🌱مادر رسول چشم هایش را روی هم گذاشت و گفت:" حتما عزیزم انشالله خوشبخت ،عاقبت بخیر بشی." 🌻مراسم که تمام شد بین مردم بروشورهای زندگی نامه شهید رسول خلیلی را پخش کردند. زینب آن را گرفت و مشغول خواندن شد. در بروشورنحوه شهادت نوشته شده بود. در حین خنثی سازی بمب به شهادت رسید. 🌹از مسجد بیرون آمد. اولین حرفی که به روح‌الله زد همین بود." ببین نوشته وقتی می خواست بمب خنثی کنه شهید شده." ⚡روح الله گفت:" آره کار ما همین زینب، اولین اشتباه آخرین اشتباه، من باید انقدر درسم رو خوب بخونم اینقدر کارم را با دقت انجام بدم که اولین اشتباهم آخرین اشتباهم نباشه." 🍂حرفهای او برایش خیلی سنگین بود. 📌ادامه دارد... 🌷اللّٰھـُــم عجِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـ 🌷 ┄┅─✵💝✵─┅┄ 🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐ @markazfarhangekhanevade 🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐ ‌‌╲\ ╭``┓ ‌ ╭``🌸``╯ ┗``╯ \╲‌
انتقام سخت من از دشمن 🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐ @markazfarhangekhanevade 🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐ ‌‌╲\ ╭``┓ ‌ ╭``🌸``╯ ┗``╯ \╲‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا