✍محبت، اساس خوشبختی
🌸اگر در زندگی محبت وجود داشت، سختی های بیرون خانه آسان خواهد شد، برای زن هم سختی های داخل خانه آسان خواهد شد. (در مراسم اجرای عقد ١١/٨/٧٧)
🌸زن و شوهر باید به هم #محبت بورزند. این اساس خوشبختی است..
#خوشبختی در این است که زن و شوهر همدیگر را دوست داشته باشند.
🌸در ازدواج، اصل #قضیه_محبت است. دخترها و پسرها این را بدانند. این محبتی را که خدا در دل شما قرار داده، حفظ کنید. (در مراسم اجرای صیغه ی عقد. ١٧/١٠/٧۴)
ما را به دوستانتون معرفی کنید.
👇👇👇👇
🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐
@markazfarhangekhanevade
🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐
╲\ ╭``┓
╭``🌸``╯
┗``╯ \╲
راهکارهای زندگی موفق در جزء بیست و هفتم قرآن کریم
🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐
@markazfarhangekhanevade
🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐
╲\ ╭``┓
╭``🌸``╯
┗``╯ \╲
🔰 ۱۰ وظیفه مهم جوان مومن انقلابی در انتخابات
6: آدمهای خوب را به مردم معرفی کنید
کسانی که زبان گویایی دارند، قلم توانایـی دارنـد و آبرویـی پیـش مـردم دارنـد مـردم را توجیـه و تشویق کنند و آدمهای خوب را به آنها معرفی نمایند.
۷۲/۱۱/۱۴
#انتخابات
#انتخاب_آگاهانه
🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐
@markazfarhangekhanevade
🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐
╲\ ╭``┓
╭``🌸``╯
┗``╯ \╲
#همسرداری
دعواهای بیهوده با همسر
❣️هر انسان متاهلی با همسر خود بر سر مسائلی بحث میکند، از باز گذاشتن سر خمیردندان تا آویزان کردن لباس روی دستگیره در که در نظر دیگران بی معنی است.
👈بحثهای خود را برای مسائل مهمتری نگه دارید. این دلخوریها را به حال خود بگذارید.
✔️به راستی اگر تنها اشتباه همسر شما انداختن جورابهای کثیف روی زمین است، باید خودتان را خوش شانس بدانید.
🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐
@markazfarhangekhanevade
🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐
╲\ ╭``┓
╭``🌸``╯
┗``╯ \╲
#همسرداری
#مرد_ایرانی
💌میدونی آقا؟ خانم ها طبع لطیفی دارن. از صبح چشمشون به دره تا مردشون رو ببینن.
💌غذا می پزن، بچه رو می خوابونن، به خودشون میرسن همه واسه اینه که شما کیف کنین، عاشقشون بشین و جذابیت زنانه ش رو شکوفا کنین. 😍
حالا اینکه هر وقت از راه میاین بگین خسته این😔 دل خانم رو میشکنه.
از قدیم گفتن سر شکسته رو میشه درمون کرد، دل شکسته رو نه!
💌پس همیشه یه جمله رو اویزه گوشتون کنین:
مشکلات را در جاکفشی بگذارید و با لبخند وارد شوید.
🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐
@markazfarhangekhanevade
🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐
╲\ ╭``┓
╭``🌸``╯
┗``╯ \╲
5.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹فرزند سوم بیاورید، زمین بگیرید.
🔸بانکی پور، رئیس کمیسیون مشترک طرح جوانی جمعیت: به خانواده هایی که فرزند سوم به دنیا بیاورند، زمین 150 تا 200 متری واگذار می شود.
——————————
🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐
@markazfarhangekhanevade
🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐
╲\ ╭``┓
╭``🌸``╯
┗``╯ \╲
آیا میتوان فطریه را در شهر دیگری پرداخت کرد؟
🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐
@markazfarhangekhanevade
🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐
6.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅نکات مهم انتخاباتی
انتخابات پرشور، مشروعیت نظام و آبروی بینالمللی
🔰یکی از مصادیق مشروعیت یک حکومت، رغبت مردم به ادامه حیات سیاسی آن، توسط آراء مردمی است. در واقع این مردم هستند که میتوانند وجود و عدم وجود آن را با مشارکت حداکثری و حداقلی اعلام کنند.
🔰در درجه اول، صرفِ امنیت، یکی از نعمت های انتخابات پرشکوه می باشد که نصیب مردم میگردد و بعد از آن، درستی انتخابات هست که زندگی معیشتی شان را تضمین خواهد کرد...
⭕️پس با حضور حداکثری از جان خود در مقابل دشمنان محافظت کرده و با بینش و آگاهی در انتخابات، معیشت خود را اصلاح کنیم.
❁❅❁❅❁❅❁❅❁
🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐
@markazfarhangekhanevade
🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐
✨مرکز امور خانواده آذربایجانشرقی✨
خلاصه داستان دلتنگ نباش💞 قسمت۳۰ 🌺برای اینکه زینب دنبال حرفش را نگیرد ،گفت:"برو فیلم عروسی رو بیار ر
خلاصه داستان دلتنگ نباش💞 قسمت۳۱
🌹اولین پنجشنبه بعد از شهادت رسول رفتن قطعه ۵۳.اولین شهید محرم ترک بود.زینب گفت :"این کیه روح الله؟تو میشناسیش؟"
🍂_سال ۹۰ سوریه شهید شد .خیلی کارش درست بود. استاد ما بود تو حرفهی ما حرف اول رو میزد رسول از شاگردانش بود."
زینب به روح الله نگاه کرد و بعد زد زیر گریه.
🍀آن روز وقتی برگشتن خانه روح الله گفت :"فردا میام دنبالت بریم برای خونمون چند تا گلدون بخریم."
🌺چون بالکن نداشتن قرار شد فقط دو تا گلدون بخرند اما وقت چشمشان به آن همه گلدانهای شمعدانی ،یاس، حسن یوسف افتاد.۸ تا گلدون خریدند.
🌻روح الله عاشق گلدانهای سفالی بود .یک دسته گل رز سفید هم برای زینب خرید.برای خرید همین چند تا گلدان کلی خوشحال بودند.
🌸زینب گفت :"حالا این همه گلدانی که خریدم رو کجا بزاریم؟"
روحالله با چشم دور تا دور خانه را از نظر گذران به میز ناهارخوری که رسید گفت:"رو میز بچینیم، ما که همیشه سفره میندازیم حداقل اینجوری از میز استفاده کنیم."
زینب قبول کرد و با هم مشغول چیدن گلدان شدند.
🌷هر روز با آنها می رسیدند. اگر گل یکی از گلدانها در میآمد، انقدر خوشحال میشدند که فرزندشان به دنیا آمده است و همین خوشی های به ظاهر کوچک کلی احساس خوشبختی می کردند.
💕سه ماه از زندگی مشترک شان می گذشت که پدر روح الله پیشنهاد داد با هم به مشهد بروند.برنامه سفر۴ روزه را چیدند و با قطار راه افتادند.
🌱هنوز از قطار پیاده نشده بودند که گوشی زینب زنگ زد.روحالله داشت به پدر کمک می کرد تا ساک ها را از قطار پایین بیاورند.
روح الله پرسید:" کی بود ؟"
🌾زینب با ناراحتی گفت:" یکی از دوستانم بود گفت با چند تا از بچه های دانشگاه اومدن مشهد جمع شدن دور هم گفت اومدی بیا پیشمون ."
اما گفتم :"من با پدرشوهرم اینا اومدم نمیتونم بیام."
_خب چرا گفتی نمیری، میبرمت.
_زشته، حالا با بابات اینا اومدیم من برم پیش دوستام .
_ آخه چرا زشته؟
🌺 تا رسیدند ظهر شده بود. روحالله دوتا ساندویچ خرید. ناهارشان را که خوردند. او را گذاشت پیش دوستانش و گفت:" هر وقت کارت تموم شد زنگ بزن بیام دنبالت."
🍀انقدر به زینب خوش گذشت که ساعت از دستش در رفت.ساعت نزدیک هشت شب بود.زینب سریع تماس گرفت. صدای مهربان روح الله از پشت تلفن باعث آرامشش شد.روح الله یک ساعت بعد پیش زینب بود.
⚘باهم رفتند حرم.در یکی از مراسم های رسول بود که زینب به مادر رضا گفت :"خیلی نگران روح اللهم."
مادر رضا دلداریش داد و گفت:" زینب جان حدیثکسا زیاد
بخون که بلا رو دور میکنه."
💫از آن روز به بعد حدیث کسا ورد زبان شده بود.
رو به روی گنبد طلایی نشسته بودند و دعا می خواندند. روز بعد باز هم با هم به حرم رفتند.
🌊روح الله با خنده به زینب گفت:" می خوام تلافی دیروز رو در بیارم با علی میخوایم بریم سرزمین موج های آبی."
🌸روح الله بچه ها رو خیلی دوست داشت.مخصوصاً علی که برادرش بود.
گاهی نصیحتش می کرد:" علی احترام به پدر و مادر فراموش نشه .آدم وقتی به حرف پدر و مادرش گوش کنه عاقبتبخیری میشه. سعی کن نماز تو هم همیشه بخونی."
💫روح الله با تمام مهربانی هایش یک اسطوره بود برای علی.
📌ادامه دارد...
🌷اللّٰھـُــم عجِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـ 🌷
┄┅─✵💝✵─┅┄
🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐
@markazfarhangekhanevade
🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐🌸࿐
╲\ ╭``┓
╭``🌸``╯
┗``╯ \╲