💬 پرسش: در چه مواردی تنها قضای روزه واجب بوده و پرداخت کفاره لازم نیست؟
✍️پاسخ : مواردی که فقط قضاى روزه بر انسان واجب است و کفاره واجب نمیشود، عبارتاند از:
1️⃣ روزهدار در حال روزه، عمداً قِى (استفراغ) کند.
2️⃣ اگر انسان در شب ماه رمضان جنب باشد و بخوابد و بیدار شود و دوباره بخوابد و بیدار شود، سپس برای بار سوم بخوابد ولی تا اذان صبح بیدار نشود.
3️⃣ اگر عملى که روزه را باطل میکند به جا نیاورد، ولى نیّت روزه نکند، یا ریا کند، یا قصد کند کارى که روزه را باطل میکند انجام دهد.
4️⃣ در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش کند و با حال جنابت یک روز یا چند روز روزه بگیرد.
5️⃣ اگر در ماه رمضان بدون اینکه تحقیق کند وقت اذان صبح شده و یا بعد از تحقیق، با اینکه گمان دارد وقت اذان است، کارى که روزه را باطل میکند انجام دهد و بعد معلوم شود وقت اذان بوده است.
6️⃣ کسى خبر دهد وقت اذان صبح نشده و انسان با اعتماد بر گفته او کارى که روزه را باطل میکند انجام دهد، بعد معلوم شود وقت اذان بوده است.
7️⃣ کسى خبر دهد وقت اذان صبح شده و انسان به گفته او یقین نکند، یا خیال کند شوخى میکند و کارى که روزه را باطل میکند انجام دهد، بعد معلوم شود وقت اذان بوده است.
8️⃣ به گفته شخصی که عادل باشد افطار کند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است.
9️⃣ در هواى صاف به واسطه تاریکى یقین کند که مغرب شده و افطار کند بعد معلوم شود مغرب نبوده است،ولى اگر در هواى ابری و مانند آن به گمان اینکه مغرب شده افطار کند، بعد معلوم شود مغرب نبوده، قضا لازم نیست.
0️⃣1️⃣ براى خنک شدن، یا بیجهت مضمضه کند؛ یعنى آب در دهان بگرداند و بیاختیار فرو رود،ولى اگر فراموش کند که روزه است و آب را فرو دهد، یا براى وضو مضمضه کند و بیاختیار فرو رود، قضا بر او واجب نیست.
1️⃣1️⃣ کسى که بدون قصد بیرون آمدن منی با همسر خود ملاعبه کند و بیاختیار منى از او خارج شود.
2️⃣1️⃣ کسى که از روی اکراه یا اضطرار یا تقیه افطار کند
💞@MF_khanevadeh
❄️ مرکز فرهنگی ❄️خانواده ❄️آذربایجانشرقی ❄️
✨💫✨✨💫✨ #تنها_گریه_کن #قسمت_نوزده دستش را گذاشت روی پیشانی محمد پیشانی سفید و بی رنگ بچه، زیر دست م
✨💫✨✨✨💫✨
#تنها_گریه_کن
#قسمت_بیست
فقط یک سوار سفید پوش آمد و با اسب چرخ زد دور من و جانمازم.
یک آن به خودم آمدم و همان طور که مچاله افتاده بودم روی جانماز ،سعی کردم خودم را تکان بدهم و بنشینم .توان جسمی نداشتم ،ولی امید در دلم جان گرفته بود .مطمئن بودم یک خبری می شود ،ته دلم گرم شده بود و سرما را حس نمی کردم .با زحمت یک گوشه جانماز را گرفتم و انداختم روی گوشه ی دیگرش .سرم گیج می رفت.کمی صبر کردم تا حالم جا بیاید.وقتی توانستم بهتر ببینم،از روشنایی راه پله در پشت بام را تشخیص دادم و راه افتادم سمت در،پلک هایم بس که ورم کرده بود،نمی توانستم خوب ببینم.اصلا یاد ندارم بعد از آن شب ،این همه گریه کرده باشم.
دستم را گرفتم به دیوار و از کنار راه پله ،پله ها را آرام آرام آمدم پایین.یک راست رفتم سراغ بچه و دیدم وضعیتش هیچ فرقی نکرده.به گفتم دیگر حوله گرم نکند .نشستم و بی دلواپسی چشم دوختم به محمدم.منتظر بودم گریه کند تا بگیرمش زیر سینه ام .بچه ام گرسنه بود.آن موقع فقط می خواستن بتوانم شیرش بدهم .بتواند سینه ام را بگیرد و شیر بخورد .یقین داشتم خدا و پیامبرش از دل شکستگی مادرانه ام نمی گذرند .دو ساعت طول کشید،ولی همان شد .کم کم بدنش گرم شد،دست و پایش نرم شدند و تکان خوردند،برگشتند به شکل طبیعی خودشان با مادرم کنار محمد بودیم.من آرام شده بودم و مادرم بی صدا گریه می کرد .بچه جان گرفت .چشم هایش را به آرامی باز و نگاهم کرد نه نگاهش رمق داشت ،نه ناله اش .مادر و پسر دست کمی از هم نداشتیم.با صدایی گرفته و ضعیف که وقتی از حنجره ام خارج شد،شک داشتم محمد می شنود یا نه ،گفتم:محمد مامان میای بغلم؟و دست هایم را باز کردم بچه هنی کرد و سرش را چرخاند طرفم ،کشیدمش توی بغلم،بعد از ده پانزده روز،شیر خورد.محمد شیر می خورد و سینه ام سبک می شد و روی زبانم جز الحمدلله ،چیزی نبود.مادر و پسر همان جا روی زمین خوابمان برد.
صبح ،محمد و پرونده پزشکی اش را زدم زیر بغلم و راه افتادم.مادرم پرسید:این وقت صبح کجا؟گفتم :بیمارستان .مهلت ندادم حرف دیگری بزند آمدم بیرون .با تاکسی خودم را رساندم تا ایستگاه اتوبوس خطی های میدان امام حسین امروز،بعد هم نشستم روی صندلی اتوبوس تا برسیم بیمارستان.خدا خدا می کردم بتوانم پیدایش کنم،به زحمت شد،ولی شد.کلی پرس و جو کردم تا توانستم گیرش بیاورم همان دکتری که دستور داد محمد را از دستگاه درآورند و گفت بردار ببرش،من را شناخت.دست پیش گرفت و گفت :باز که اومدی.همین که گفتن بچه موندنی نیست،بمونه هم فلج میشه.من سرم شلوغه نمی تونم یه حرفو چند بار تکرار کنم.محمد را گذاشتم روی میز اتاقش و پتوی دورش را باز کردم بچه دست و پا زد سرش را تکان داد.دکتر چشم هایش گرد شد دست بچه را گرفت و کشید سمت خودش.پایش را صاف کرد کمرش را معاینه کرد پلک هایش را باز کرد و گفت:آزمایش هاشو بده ببینم برگه ها را بالا و پایین کرد اخر سر تسلیم شد و گفت:این بچه سالمه جواب دادم بله رسول الله شفاش داد فقط اومدم بگم ما بی صاحب نیستیم آقای دکتر ،شما وسیله ای ،دیگه هیچ مادری رو از زنده موندن بچه ش نا امید نکن .محمد را برداشتم و از اتاق آمدم بیرون .پرونده باز ماند روی میز دکتر
#ادامه_دارد
#یاد_شهدا_با_ذکر_صلوات
#شبتون_کربلایی💫
#شب_زیارتی_اربابم_حسین( ع)
💠 مرکز فرهنگی خانواده «آ_ش»
💞@MF_khanevadeh
27.mp3
2.8M
🌺🌼💐🍀💐🌺🌼
#در_محضر_استاد
تفسیر دعای روز بیست و هفتم
#ماه_مبارک_رمضان
#حضرت_آیت_الله
#مجتهدی_تهرانی_ره
دعای روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان 🌙
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ فَضْلَ لَیْلَةِ القَدْرِ وصَیّرْ أموری
فیهِ من العُسْرِ الى الیُسْرِ واقْبَلْ مَعاذیری
وحُطّ عنّی الذّنب والوِزْرِ یا رؤوفاً بِعبادِهِ الصّالِحین
خدایا روزى كن مرا در آن فضیلت شب قدر را و بگردان
در آن كارهاى مرا از سختى به آسانى و بپذیر
عذرهایم و بریز از من گناه و بار گران
را اى مهربان به بندگان شایسته خویش
#ماه_رمضان
#دعای_روز
📖صوت تندخوانی جزء۲۷باصدای معتزآقایی
👇
http://cdn.ahlolbait.com/files/12/download/Tahdir%20joze27.mp3
❤️ #با_خدا_همکلام_شویم 👌
‼️ کارت به کارت کردن فطریه
🔷س ۵۸۶۶: باتوجه به اینکه #زکات_فطره باید از مالی که کنار گذاشته میشود پرداخت شود؛ آیا جایز است #فطریه به صورت کارت به کارت به فقیر داده شود؟
✅ج: اگر مبلغ فطریه را کنار نگذاشته باشید، می توانید با انتقال از کارت خود به کارت فقیر نیت فطریه کنید، و چنانچه قبلاً مبلغ فطریه را کنار گذاشته اید، باید همان را به فقیر برسانید.
#احکام_زکات #منتقل_کردن_فطریه
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
#التماس_دعای_فرج
💞@MF_khanevadeh
هدایت شده از ❄️ مرکز فرهنگی ❄️خانواده ❄️آذربایجانشرقی ❄️
🌸❤️🌸❤️🌸❤️🌸❤️🌸❤️
#ختم_صلوات
#ماه_مبارک_رمضان
🌙بر هر نفست اشاره دارد رمـــضان
بر عشق و عطــش نظاره دارد رمضان
در ظلمت بیکرانه ی شبهامان / دریا دریا ستاره دارد رمضان
ماه ضیافت الهی مبارک🌙
🌙سلام برماه خدا
🌙سلام برماه بندگی
صلوات قشنگترین ذکرِ خدا بوده وُ هست🌸
عاملِ قبولیِ هر چه دعا بوده وُ هست🌸
هر که بر احمد و آلَش بِفرستد صلوات🌸
از بدی ها وُ بلا ها او رها بوده وُ هست🌸
دوستان همیشه همراه ؛ دراین ماه مبارک ،ماه پر برکت ،ماه بندگی همراهیمان کنید با ذکر شریف #صلوات تا شاید لبخند رضایتی بر لبهای مولایمان بنشانیم
🌙 تعداد صلواتهایتان را در لینک ختم صلوات کانال مرکز فرهنگی خانواده آ.شرقی ثبت کنید👇👇👇👇
https://EitaaBot.ir/counter/qte4
🌼🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم ..🌼🌸
💞@MF_khanevadeh
❄️ مرکز فرهنگی ❄️خانواده ❄️آذربایجانشرقی ❄️
#تربیت_فرزند #امیر_بودن و الّا خب با چاقوی تیزی دارد بازی میکند من میگویم خب حالا رهایش کن هر
#تربیت_فرزند
#امیر_بودن
مهم این است که ما آن انتظاری که از این نحوه برخورد با بچه را داریم بدانیم، انتظاری که داریم این هستش که بچه در کمال آرامش به هفتسالگی برسد و از دلم میخواهدهای خودش هم نسبتاً سیراب باشد. میتوانیم دلم میخواهدهای بچه را جهت بدهیم، بعد باهاش همراهی کنیم، بچه اطمینان خاطر دارد که با پدر و مادرش جنگ و دعوا ندارد. از هفتسالگی که پدر و مادر میگویند خب. حالا میخواهیم برای دلم میخواهدها برنامه بگذاریم، احساس میکند یک بازی جدید است که شروع شده. وقتی که پدر و مادر به هم اعتنا نداشته باشند یا آن رفتارهایی را انجام ندهند که مواظب نگاه این بچه باشند، بعد هی بخواهند با بچه امر و نهیای صحبت بکنند، اینجاست که آن حدیث میآید جلویشان را میگیرد که بچه تو این مدت امیر است، امر و نهی نکن بهش. چیزی میخواهی بهش یاد بدهی نشان بده.
غرض این است که در هفت سال اول شما امنیت خاطر و محبّت و آن پناهگاه محکم خانوادگی را برای بچه ایجاد کرده باشید. من میتوانم بچه را امر و نهی بکنم تو هفت سال اول، ولی نباید احساس دشمنی بکند بچه، باید احساس امنیتاش از بین نرود. ما میتوانیم بچه را تو سختترین شرایط اداره بکنیم و مدیریت کنیم، ولی باید مواظب باشیم بچه چه برداشتی میکند.
✍#استاد_پناهیان
💞@MF_khanevadeh
❄️ مرکز فرهنگی ❄️خانواده ❄️آذربایجانشرقی ❄️
📚#همسر_دوست_داشتنی ✍#مهدی_خدامیان_آرامی چگونه رسول خدا را شاد سازم؟ من یک روز از خدا سؤال کردم: ای
#همسر_دوست_داشتنی
#مهدی_خدامیان_آرامی
و به راستی چه مسلمانی بیش از همسر ما شایسته خوشحال نمودن است؟ وقتی که تو تصمیم میگیری تا همسر خود را خوشحال سازی، بدان تو کاری انجام ص: ۳۲ می دهی که خدا خیلی آن را دوست دارد. امام باقر (علیه السلام) فرمود: «هیچ عبادتی همانند این نیست که قلب مؤمنی را شاد نمایی». [۱] آیا فراموش کرده ای که همسر تو از اهل ایمان است، پس بدان اگر او را خوشحال کنی رسول خدا را خوشحال کرده ای! مگر این سخن رسول خدا را نشنیده ای که فرمود: «هر کس یک مؤمن را خوشحال کند مرا خوشحال نموده است». [۲] برادرم! اکنون برخیز و با این اعتقاد که خوشحال نمودن همسر مؤمنت، باعث خوشحالی رسول خدا میشود کاری انجام بده تا او شاد شود. کاری هر چند کوچک، امّا این کار را با عشقی بزرگ انجام بده! دوست من! ....
[ادامه دارد....]
✍#مرکز_فرهنگی_خانواده
💞@MF_khanevadeh
8.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مرام مدافعان حرم برای انتقام خون حاج قاسم
ویدیوی بالا گوشهای از سلحشوری رزمندگان اسلام در زمان حال است که برخی تصاویر نظامی بهکار بردهشده برای نخستین بار منتشر میشود.
💞@MF_khanevadeh
#مرکز_فرهنگی_خانواده
#شرکت_در_راهپیمایی
🇮🇷👊🇮🇷👊🇮🇷👊🇮🇷👊🇮🇷👊
هرچند که خونی است سراپای فلسطین
زیباست ولی چهره ی فردای فلسطین
زخمی است درختان پرانگیزه ی زیتون
آزادی قدس است تسلای فلسطین
باید کفن عشق بپوشیم و بجنگیم
کفر است به والله تماشای فلسطین
از خویش گذشتند شهیدان که پس از این
خم تر نشود قامت رعنای فلسطین
با سنگ یقین تاخته بر آتشِ رگبار
زیبا و غریب است معمای فلسطین
میجوشد از اعماق جهان چشمه ی غیرت
میریزد از اطراف به دریای فلسطین
یک غزّه سکوتیم و اگر لب بگشاییم
کوبنده ترین می شود آوای فلسطین
مردانگی و مِهر ببارید،رسیده است
امروز،همان روز مبادای فلسطین
🇮🇷شرکت دهه نودی های سید علی در راهپیمایی
[۱۴۰۱/۲/۹]
💞@MF_khanevadeh
📱 #تلنگر
وقت شعار صداش از همه بلندتره
'#وایاگرخامنهایحڪمجهادمدهد…!'
اونوقت سروکلش از پیوی دخترای
مردم پیدا میشه جهتِ صحبتِ خواهر برادری...
بابا نکشیمون منتظرِ حڪمِ جهادِ رهبر
وقت ڪردی یه سَریم به میدونِ جهادِ نفست بزن
💞@MF_khanevadeh
❄️ مرکز فرهنگی ❄️خانواده ❄️آذربایجانشرقی ❄️
✨💫✨✨✨💫✨ #تنها_گریه_کن #قسمت_بیست فقط یک سوار سفید پوش آمد و با اسب چرخ زد دور من و جانمازم. یک آن
✨💫✨✨💫✨
#تنها_گریه_کن
#قسمت_بیست_یک
✨فصل چهارم
تا یار سر کدام دارد
قدیمی ها شاید سواد درست و حسابی نداشتند ،ولی چیزهای خوبی بلد بودند،پدر شوهرم گاهی از بی مهری دنیا برایمان حرف می زد: " بابا جان ! این دنیا به هیچکی وفا نکرده. بر اهل بیت و اولیای خدا نمونده. می خواد برای ما بمونه؟ " و همیشه سفارش می کرد: "ما به جز اهل بیت کسی رو نداریم .هر چی می خواید ،از اون ها بخواید .به هر کس دیگه ای بیخودی رو نزنید."
کار اوستا حبیب و دنبال سرش ،مسافرت رفتن هایش کمتر شده بود.می توانست همین تهران برود سر ساختمان و دیگر لازم نبود من و بچه ها تنها بمانیم.تا آمدم کنارشان نفسی چاق کنم ،مریضی خودم عود کرد.انگار که روزهای سخت تمامی نداشته باشد .فاصله ی غش کردن هایم کمتر شده بود.روزی چند بار از حال می رفتم .حاجی برمان داشت و راه افتادیم سمت قم.گفت:هم حال و هوایمان عوض می شود،هم می رویم زیارت و از بی بی شفا طلب می کنیم .آن موقع در خانه علما به روی همه مردم باز بود مردم با عقیده و اعتقاد می رفتند خدمتشان و مشکلاتشان را می گفتند .آنها هم با روی باز همه را می پذیرفتند ،اگر از دستتان بر می آمد ،مشکل را حل می کردند اگر نه دعا می کردند ،آن دعا ،دل آدم را خوش و راضی می کرد.قبل از زیارت ،رفتیم خدمت آقای مرعشی نجفی .با اوستا حبیب که نشستن توی آن اتاق ساده،خیلی آرام بودم.آقا با محبت حالم را پرسیدند صدایم لرزید ،گفتم:خوب نیست ،سر هیچ و پوچ ،بی علت غش می کنم و از حال می روم.
دست کشید روی محاسنش و گفت:الله اکبر کمی با اوستا حبیب حرف زد دلداری مان داد ،بعدش هم گفت:بابا جان امید داشته باش .برو مشهد امام رضا کسی رو دست خالی بر نمی گردونن .برو بهشون بگو من از طرف خواهرتون اومدم.امام به ناراحتی و بیماری هیچ بنی بشری راضی نیست.برو از آقا طلب شفا کن منم دعات می کنم.
داشتیم بلند می شدیم که گفت صبر کنید دست برد سمت قندان استیل کوچکی کنارش بود ،یک تکه نبات برداشت چیزهایی زیر لب خواند و فوت کرد به آن ،گرفت سمت من ،گفت:بیا دختر جان،حالا که داری میری زیارت،دهنت رو شیرین کن. با دل شکسته رفتیم حرم حضرت معصومه زیارت کردیم و برگشتیم تهران.
مادرم و حاجی از یک طرف به بچه ها می رسیدند ،از یک طرف به من ازشان خجالت می کشیدم .آن زمان ،زحمت چرخاندن یک خانه و زندگی چند برابر بود نه جاروبرقی ،نه ماشین لباسشویی،نه اجاق گاز،هیچی فاطمه و محمد دو تا بچه کوچک بودند که رسیدگی می خواستند ،من هم بدتر از آنها.
#ادامه_دارد...
#یاد_شهدا_با_ذکر_صلوات
#شبتون_مهدوی💫
💠 مرکز فرهنگی خانواده «آ_ش»
💞@MF_khanevadeh