تو را
همانند بوییدن یک کتاب
دوست دارم.
زیرا که من برای پیدا کردن تو
صفحههای زیادی را گشتهام ...
باختم خـود را به پایت از غرور ِسرکشم . .
پاکبازی مانـده با دار ُنـداری سوخته . . !
رفتی ُدر دل ،
هنوز هم حسرت ِدیـدار باقیست . .
حسرت ِعهد ُوداعم ،
با دل ُدلـدار باقیست . .
شهر ِبعد از جنـگم ُآرامشم تـوفانیست . .
مانـده از ایـل ُتبارم یادگـاری سوخته . .
قلبی شکسته ، قامتی خسته ، تمام ِمن . .
این شهر بازمانـده ی بعد از نبردهاست . . !
هر آدمی ،
دلتنگی های مخصوص ِخودش را دارد . .
و تـو ،
پنهانیترین دلتنگی ِمنی ! :)