eitaa logo
[ مُعیـد ]
379 دنبال‌کننده
83 عکس
26 ویدیو
0 فایل
و هـو المنهي ؛ هناك ضوء في قلبه :) اینجا ؟ ناگفته‌هایی از جنس ِشعر ؛ برای او (: + کمی حال ِدل ؛ کپی ؟ در شأن ِشما نیست سید .
مشاهده در ایتا
دانلود
‏گفته بودم صبورم ، اما نه برای ندیدنت.
تنها به چاه باید از این درد گریه کرد.. این درد را که قاتـل او روزه دار بود !
-شانه‌ات را دیر آوردی، سرم را باد برد.!
خواستنـد از تو بگوینـد شبی شاعرها ، عاقبت با قلم شرم نوشتند : نشد !
باران بهانه بود... تا تـو زیر ِچتـر ِمن ، تا انتهای کوچه بیایی ُ دوستی مثل ِگلی شکوفه کند :)
ولی اونی که گفته دوری ُدوستی ، یا طعم دوستی رو نچشیده.. یا درد ِدوری ُنکشیده !
دوری ُقسمـت ُحکمـت ، همـه‌ش بهانه اسـت... آنکه خواهـان ِتـو باشـد ، در رهـت جـان می‌دهـد :)
- اگر زیبا بودن هنر بود ، خودت یه اثر هنری بودی . و چشمات گرون‌ترین تابلوی تاریخ . .
مشتاقی ُمهجوری ُدلتنگی ُدوری ، این قسمت ما بود... هر کس قسمتی دارد :)
همون‌جایی که شاعر میگه ؛ چه مبـارک سحـری بـود ُچه فرخنـده شبی . .
در حشر چـو پرسنـد که سرمایه چه داری ؟ گویم که غم ِیـار ُغم ِیـار ُدگـر هیچ :)
میان ِما و تـو یک الفتی بود ، که آن هم نوبهاری بود و بگذشت . . !
من همـان خشت ِفروریخته از زلزله‌ام ، که دگـر نیست در انـدیشه‌ی برپـایی ِخویـش . .
چه هراسی‌ست مرا درد ِدمـادم بدهنـد ؟ خـو گرفته به غمم صرف ِشکیبایی ِخویش . .
صبر پرید از دلم عقل گریخت از سرم، تا به کجا کشد مرا مستی بی‌اَمانِ تو.
تـو در کنار خودت نیستی نمی‌دانی ، که در کنار تـو بودن چه عالمی دارد :)
🧑🏻‍🦯
واقعا آمادگی برگشت به خونه ، آلودگی ، شلوغی ، ترافیک ، درس و آدمـای تکراری رو ، ندارم🚶🏻.
من قصه‌ی فراق‌ تو را خاک کرده‌ام حاصل چه شد؟ جوانه زدی، بیشتر شدی
هرکسی پیر شود از بر ُرو می‌افتـد ، پیر ِمیخانهٔ ما اشـرف ِمخلوقات است :)
منم آن شاعر ِدرمانـدهٔ خودکار به‌دست ، که ندانـد به چه تشبیه کند دردش را . .
من تو رو در آسمان تیره شب دوست دارم ، مثل ستاره های درخشان :)
عشق از سر رفـت بیرون ُغرور ِاو نرفـت . . ناز ِمهمان را ز صاحب‌خانه می‌بایـد کشیـد !
چنانـت دوست می‌دارم که گر روزی فراق افتـد ، تـو صبر از من تـوانی کرد ُمن ، صبر از تـو نتـوانم ! :)
خوشا آن دل ، که دلـدارش تـو گردی . . خوشا جـانی ، که جانانش تـو باشی . . خوشا دردی ، که درمانـش تـو باشی :)
من ُتـو آن دو خطیم . . آری موازیـان به ناچـاری ، که هر دو باورمـان زآغـاز به یکدگـر نرسیـدن بـود :)
_
توصیف ِتـو برایم حکایتی‌ست ، که چشمانم برای شنیدن ِآن گوش می‌دهند و قلبم در آن زندگی می‌کنـد :)
دل شود کاغـذ ُاشکم چو قلم از عشقت ، می‌نویسم ز تـو ای ماه قشنگ ُنازم . . :)
عشق یعنی حسرت ِپنهان ِدل . . زنـدگی در گوشهٔ ویران ِدل . .