سخن عشق تو بی آن که برآید به زبانم
رنگ رخساره خبر میدهد از حال نهانم . .
گاه گویم که بنالم ز پریشانیِ حالم
بازگویم که عیان است چه حاجت به بیانم؟
هیچم از دنیا و عُقبی نبرد گوشهء خاطر
که به دیدار تو شغل است و فراغ از دو جهانم .