eitaa logo
- آشفتگیه‌باید‌ببخشید -
1.3هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
203 ویدیو
4 فایل
• اندر احوالات آشفتھ‌ی‌ما . • مُشَّوَش سابق - در سیاره‌ رنج‌ها ، صبورترین‌ انسان‌ها‌ باش ‌- آوینیِ عزیز !' ‌- پست هایی که بعد از ساعت دو شب زده میشه رو گردن نخواهم گرفت . - پیغام‌گیر ! https://eitaa.com/Eliyar_0 کپی؟! نچ جیزه .
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از - I don't know why .
من دوست نداشتم ؟ من همونی‌ام که بخاطر ِتو دیگه من نیست ؛
هدایت شده از  - مانلی -
-من دوسِت نداشتم؟ من از خوابم میزدم تا با تو حرف بزنم (‌:
هدایت شده از [نویسنده نقلی]
من دوستت نداشتم ؟ من تا صبح برای تو با دستای خودم کادوی تولد درست میکردم (:
هدایت شده از ناشناس آشفتگی
📪 پیام جدید من دوست نداشتم ؟ تو حالت یکم بد میشد من میمردم
هدایت شده از ناشناس آشفتگی
📪 پیام جدید من دوست نداشتم؟من همه رازامو بهت گفتم ،هرکاری میتونستم کردم که حس امنیت بگیری و نگرفتی من حتی الان که دیدم دوسنداری ایگنور شی سکوتو شکستم،من دوست نداشتم؟
هدایت شده از - تامیلا -
من‌‌‌ دوست نداشتم؟ من هروقت میرفتم سرگوشی منتظر نوتیف تو بودم.
هدایت شده از - تامیلا -
من دوست نداشتم؟ تو میگفتی سلام. من میگفتم سلااااامممم.
هدایت شده از ملیکا؛
من دوست نداشتم؟ من هرروز اتفاقات رو توی ذهنم ذخیره میکردم تا شب بیام واسه ت تعریفشون بکنم...
هدایت شده از ناشناس آشفتگی
📪 پیام جدید من دوستت نداشتم? من وقتی میدیدم حالت بد بود واست لواشک میخریدم
هدایت شده از عرفانه ‌‌
من دوسِت نداشتم؟ منِ بی‌تعارف و رک وانمود کردم آهنگات طبق سلیقمن.
هدایت شده از عرفانه ‌‌
من دوسِت نداشتم؟ من خودمو مجبور کردم آهنگات مورد علاقه ام شن
هدایت شده از ناشناس آشفتگی
📪 پیام جدید من دوستت نداشتم؟ من وقتی می‌رفتم خیابون چشمم فقط دنبال تو می‌گشت .. :) فاطمه.
هدایت شده از ناشناس آشفتگی
📪 پیام جدید من دوست نداشتم؟ من موهامو بخاطر تو بلند کردم:)
هدایت شده از - سِدنا -
من دوست نداشتم ؟ من کل تصوراتم رو از آینده‌ایِ که فقط منو تو داخل‌شیم .🐋
هدایت شده از - سِدنا -
من دوست نداشتم ؟ من بخاطر تو شبا بیدار میموندم ..
دنیا تو ما چی دیده بود؟
إذا كان حبك مأساة ، أقول مرحبا لجميع المصائب . .
و إني أحبك أکثر اتِّساعاً من السماء .
تو را می خواهم و دانم که هرگز به کامِ دل در آغوشت نگیرم ،
تویی آن آسمان صاف و روشن من این کنجِ قفس ، مرغی اسیرم (:
ز پشت میله هایِ سرد تیره نگاه حسرتم ، حیران به رویت ..
در این فکرم که دستی پیش آید و من ناگه گشایم پر به سویت (((:
در این فکرم که در یک لحظه غفلت از این زندان خامُش پر بگیرم ،
به چشم مرد زندان‌بان بخندم کنارت زندگی از سر بگیرم (:
در این فکرم من و دانم که هرگز مرا یارای رفتن زین قفس نیست .
اگر هم مرد زندان‌بان بخواهد دگر از بهرِ پروازم نفس نیست ..