✳️ حکایت باجناق اولین باجناق های جهان به نام های کافی و نعمت، سوار یک خر بودند. نعمت گفت: اگر یک خر دیگر بود، کافی بود. کافی گفت: همین هم که هست نعمت است! و اینگونه بود که بر اثر یک سوتفاهمی ساده، رابطه باجناق ها به هم خورد... 😁😂😂 ♨️حسن ظن و خوش بینی 💢بدگمانی و سوءتفاهم در یک فرد مسلمان جز رذایل اخلاقی به شمار می‌رود و از آن نهی می‌شود چرا که این صفت ناپسند با گذشت زمان می‌تواند آثار مخربی برای فرد و همچنین ارتباط وی با دیگر افراد را به دنبال داشته باشد 💠امام جعفرصادق(علیه‌السلام)»: اذاَ اتَّهمَ المُؤمنُ اَخاهُ اِنْماثَ اَلاِیمانُ فی قَلبهِ كَمایَنماثُ المِلحُ فی ‌الماءِ! هرگاه مؤمن برادر دینی خود را تهمت بزند، ایمان او همانند نمک که در آب حل می‌شود ذوب و مضمحل می‌گردد!‌ (بحار، ج ٧٥، ص ١٩٨) 🆔 @M_HazratAbolfazl

🎙#حجت_الاسلام_پناهیان ✅موضوع : #دینداری_آسونه 🆔@M_HazratAbolfazl

🙍🏻‍♂️ پسری، با اخلاق و نیک‌ سیرت اما فقیر به خواستگاری دختری می‌رود، 👴🏻 پدر دختر گفت: تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد، پس من به تو دختر نمی‌دهم! 👨🏻‍🦱پسری پولدار اما بدکردار، به خواستگاری همان دختر می‌رود، 👴🏻 پدر دختر با ازدواج موافقت می‌کند، و در مورد اخلاق پسر می‌گوید: ان‌شاءالله خدا او را هدایت می‌کند! 🧕 دختر گفت: پدرجان مگر خدایی که هدایت می‌کند با خدایی که روزی می‌دهد فرق دارد؟! 🆔 @M_HazratAbolfazl

⭕️ نترس؛ روزی دست خداست ... 🎙#حجت_الاسلام_پناهیان 🆔 @M_HazratAbolfazl

✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: خوب است که انسان اسم خود را در هر کار خیری بنویسد و خود را شریک گرداند؛ زیرا فردای قیامت معلوم نیست کدام [عمل] قبول و کدام رد می‌شود. 📚 در محضر بهجت، ج1، ص28 🍃🌾🌱🌺🌱🌾🍃 🆔 @M_HazratAbolfazl

✅شرحی بر نهج البلاغه 🎙با کلام حجت الاسلام خانبلوکی 🗓یکشنبه ها ⏰بعد از نماز عشاء #مسجد_حضرت_ابالفضل علیه السلام

◾️ بزرگ‌ترین ذکر خدا، ذکر در نماز است! ✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: برای تحصیل حضور قلب در نماز، عمداً و اختیاراً روی خود را (توجه خود را) بر نگرداند. بالأخره یک آن، متوجّه می‌شود که برای خدا نماز می‌خواند. آن را اختیاراً از دست ندهد! این، خیلی آسان است. برهان این مطلب را کسی می‌داند که عمل کند و نتیجه بگیرد. شیطان هم قبول ندارد که کسی بدون اختیار، عبادتش کند. بزرگ‌ترین ذکر خدا، ذکر در نماز است. «وَلَذِکرُ اللَّهِ أَکبَرُ» [عنکبوت: آیۀ ۴۵]. 📚 زمزم عرفان، ص٣٧٧ 🆔 @M_HazratAbolfazl

کشاورزی مشغول پاشیدن بذر بود. که ثروتمندی مغرور آمد و گفت: از تو کاشتن و از ما خوردن، کشاورز با نگاهی معنادار گفت یونجه است😢😅 ⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️ 💢قرآن می‎فرماید: "ان الله لا یحب المتکبرین" (سوره نمل آیه 22) یعنی خداوند متکبران را دوست ندارد. ❇️علت حقیقی: 1- احساس حقارت و خواری؛ کسی از این احساس برخورداراست سعی می‏کند با تحمیل کردن خود بر دیگران آن را جبران کند. 2- احساس بزرگی و برتری جویی. 💠نقل می‎کنند پیامبر خدا(ص) بر مردی مصروع(مبتلا به بیماری صرع) و دیوانه که عده‏ای برگرد او جمع شده بودند گذشت پرسید: اینها گرد چه چیزی جمع شده‏اند؟ عرض شد برگرد دیوانه‏ای مصروع. پیامبر به او نگریست و فرمود: این مرد دیوانه نیست بلکه بیمار است آیا دوست دارید که دیوانه حقیقی را به شما معرفی کنم؟ عرض کردند بفرمایید ای پیامبر خدا فرمود: دیوانه حقیقی آن است که با تبختر راه می‏رود با گوشه چشم می‏نگرد و از خداوند امید رحمتش را دارد در حالی که او را نافرمانی می‏کند! این است دیوانه حقیقی. 🆔 @M_HazratAbolfazl

✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: به خدا پناه می‌بریم! خدا تنبه بدهد که از ثقلین(قرآن و عترت) دست برنداریم. چون از آنها دست برداشتیم، این بلاها بر سرمان آمد. ما باید دایره‌ای از قرآن و توسلات وضع کنیم که محیط بر اهل ایمان گردد و آنها را حفظ کند. مبادا راه را گم کنیم، به خدا پناه می‌بریم! تمام بلاها از اهل کفر است، [ولی] باز هم برای نجات به آنها پناه می‌بریم! به دشمن‌های خدا پناه می‌بریم! 📚 در محضر بهجت، ج۲، ص۲۳۸ 🆔 @M_HazratAbolfazl

🎙آيت الله #مشکینی (ره) 🔵 موضوع：توجه و حضور قلب در خواندن نماز 🆔 @M_HazratAbolfazl

✅سبک زندگی در صحیفه سجادیه🌺 🎤با کلام حجت الاسلام حسینی 🗓دوشنبه ها ⏰بعد از نماز عشاء #مسجد_حضرت_ابالفضل علیه السلام

✨﷽✨ 🔴 وفای سگ بِه از پادشاه ✍️پادشاهی دستور داد 10 سگ وحشی تربیت کنند تا هر وزیری که از او اشتباهی سر زد، او را جلوی آنها انداخته تا با درندگی تمام او را بخورند. در یکی از روزها یکی از وزرا نظری داد که مورد پسند پادشاه نبود و دستور داد که او را جلوی سگ‌ها بیندازند. وزیر گفت: ۱۰ سال خدمت شما را کرده‌ام حالا اینطور با من معامله می‌کنی؟ خوب حالا که چنین است ۱۰ روز تا اجرای حکم به من مهلت بده. پادشاه پذیرفت. وزیر رفت پیش نگهبان سگ‌ها و گفت: می‌خواهم به مدت ۱۰ روز خدمت اینها را من بکنم. او پرسید: از این کار چه فایده‌ای می‌کنی؟ گفت: به زودی به تو می‌گویم. نگهبان گفت اشکالی ندارد و وزیر شروع کرد به فراهم کردن اسباب راحت برای سگ‌ها؛ از دادن غذا، شستشوی آنها و غیره. ۱۰ روز گذشت و وقت اجرای حکم فرا رسید، دستور دادند که وزیر را جلوی سگ‌ها بیندازند. مطابق دستور عمل شد و خود پادشاه هم نظاره‌گر صحنه هست ولی با چیز عجیبی روبرو شد و دید همه سگ‌ها به پای وزیر افتادند و تکان نمی‌خورند. پادشاه پرسید: با این سگ‌ها چه کار کردی؟ 🔸 وزیر جواب داد: ۱۰ روز خدمت اینها را کردم و فراموش نکردند ولی ۱۰ سال خدمت شما را کردم همه اینها را فراموش کردی. پادشاه سرش را پایین انداخت و دستور به آزادی او داد. 🆔 @M_HazratAbolfazl