eitaa logo
رضوان(محتوا مدارس)
1.2هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
510 ویدیو
278 فایل
ارتباط با ما @AmirHatami
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹دو دوست ، دو یار ، دو کبوتر بودید عقاب صفت به اوج ره پیمودید در وادی پیکار ، دو شیر غران در عرصه عشق ، رهروان قرآن ابو مهدی همیشه همره مالک بود بر درگه عشق ، عارفی سالک بود یک عمر کنار هم رشادت کردید با هم هوس و عزم شهادت کردید سردار اگر ندای یاری می خواست اول نفر از عراق ، او بر می خواست او عاشق حاج قاسمِ ایران بود او تشنه و عمارِ علی باران بود @amin_madares 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
33.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥 "سرود"چهار زبانه ابابیلیم و با سجّیل روان سوی سپاه فیل شبیه سیل، می‌آییم برای محو اسرائیل 🖍به مناسبت سومین سالگرد سردار حاج قاسم سلیمانی 👇 🎤 باصدای:گروه سرود ابن الرضا (ع) 📝تهیه کننده:حجت السلام روح الله فاطمی نسب 🎶 موسیقی: امیرسهیل سرافرازی @amin_madares 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
با سلام 📣خبر خوش برای مبلغین طرح امینی🥳 🔻نمونه سوالات تمامی دروس ، تمامی پایه های متوسطه اول + جواب 😱بعضی از سوالات از توی همین نمونه سوالات اومده😱 👇👇👇👇 @NemoneSoal_Madrese 👆👆👆👆 ✅برای دانش آموزان خودتون بفرستید برای هر امتحان و اونها رو خوشحال و جذب کنید😊 🔸این کانال، توسط یکی از مبلغین امین استان اصفهان (آقای علی حافظی) راه‌اندازی شده است. الان هم موعد استفادشه ( لیست لینک دار هم گذاشته برای دوستان 😅) برید استفاده کنید و یه صلوات برای سلامتی امام زمان بفرستید ☺️ 🔹( از اونجایی که بعضی معلما حال ندارن سوال طرح کنن از سوالات تو نت استفاده میکنن و همین باعث میشه بچه ها نمره ی خوب بگیرن بخاطر نمونه سوالات شما و بهتون جذب میشن☺️ @Amin_madares
🔰سخنرانی لقمه ای پدر رضا به رضا گفت:« برو مغازه و ماست بخر» رضا رفت مغاره و برگشت. پدر رضا با ناراحتی گفت:« پس ماستت کو؟چرا به حرف من گوش ندادی؟» رضا گفت :« ولی من به حرف شما گوش دادم و رفتم مغازه» پدر رضا گفت: « من گفتم برو مغازه ماست بخر» برای ما هم کار رضا تعجب آور بود. خودش فکر کرده دستور پدرش را اطاعت کرده. اما اون فقط قسمت اول حرف پدر ( برو مغازه) را گوش داده. این اتفاق منو یاد آیه «ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات...» انداخت خدا میفرماید: ایمان بیاوردید و کار خوب انجام دهید. وقتی هر دو با هم انجام شود ( ایمان و عمل صالح) به دستور خدا اطاعت کردیم. نویسنده👈 ملیحه نبی @Amin_madares 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
بخاطر شرایط خاصی مدرسه مو جابجا کردم امروز برا تشییع پیکر شهدا سر میدون ایستاده بودم یهو یکی از پشت سر چشمامو گرفت دستمو گذاشتم روی دستشو گفتم با این دستای اینقدر سررررد فقط میتونم حدس بزنم ک شخصیت خیلی غیرقابل نفوذی داشته باشی 😉 دستشو برداشت زل زد توی چشام مریم بود چقدرم دلم براش تنگ شده بود از اون بچه هایی بود ک هرچی ب در و دیوار میزدم زحمت پاره کردنشونو میکشید منم ب روش نمی اوردم یه بار ک داشتم تیکه پاره های نوشته هامو از روی زمین جمع میکردم چشم توی چشم شدیم بقیه دویدند گفتن خانم اجازه ما دیدیم ک مریم پاره کرد منم گفتم چه جالبم پاره کرده جوووون میده برا یادگاری نگه داشتن مریم ب خودش زحمت یه واکنشم نداد همونطور بی روح و غیر قابل نفوذ از کنارم رد شد دوماه و نیم تموم باهاش گرم میگرفتم سلامش میکردم ولی یخش وا نمیرفت تا امروز.... بغلم کرد اشک توی چشمش حلقه زد و گفت چرا رفتی منم محکم بغلش کردم و گفتم مهم اینه ک الان تو اینجا و من اینجا پیش همدیگه ایم... گاهی بودن نمیتونه ارتباطی برقرار کنه گاهی کلی تلاش نمیتونه تو رو توی قلبی بشونه باید یه واسطه پیدا بشه یه موقعیت مثل موقعیت میدونی ک امروز مهمون شهید گمنام بود.. من بچشم خودم دیدم اثرگذاری شهدا را همون شهید گمنامی ک دلها را بهم گره میزنه و نزدیک میکنه.... @Amin_madares 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
در هر برنامه ی مدرسه، به یک مبلغ نیاز هست!!! مدیر و ناظم مدرسه سخت💪 مشغول برنامه ریزی برای برگزاری امتحانات بودن. قرار بود دانش آموزان فقط بیان امتحان بدن و برن.🏃‍♀ به من گفتن: شما میای؟❓ 🗣گفتم: مسئولمون گفتن: نباید مراقب امتحان بایستیم. بچه ها هم که سر جلسن، نمی دونم امکان انجام کاری هست؟ 🙂ناظم گفتن: برای شروع امتحان و ایجاد فضای معنوی و آرامش دهی به بچها بیا. 🧐منم جرقه ای در ذهنم شکل گرفت. هورا، یه فرصت جدید کار🤩🤩🤩🤩🤩 👈خلاصه منم در زمان امتحانات می رفتم. هر روز قبل امتحان، آیاتی از قرآن رو به دانش آموزی میدادم قرائت می کرد و بچه هایی که نیاز به آرامش داشتند، چه خوب منبر ۲ دقیقه ای تفسیری بنده از آیات مربوط به توکل و توسل و ... رو گوش می دادن.👉 😀البته همین حضور توفیق های دیگری هم به همراه داشت. مثل انجام کار فرهنگی در سالروز شهادت سردار دلها در مدرسه و ...❤️ @amin_madares 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸