مسجد امام محمدباقر علیه السلام
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
💠شهیدی که با حضرت زینب(س) در جبهـه دیـــدار داشت
یکبار خاطره ای از جبهه برایم تعریف میکرد
میگفت:
🌷کنار یکی از زاغه های #مهمات سخت مشغول بودیم.
تو جعبه های مخصوص مهمّات میگذاشتیم و درشان را می بستیم.
گرم ڪار یکدفعه چشمم افتاد به یک خـانـم #محجبـه که چادری مشکی داشت،
پا به پای ما مهمات میگذاشت توی جعبه ها.
🌷با خودم گفتم حتما از این خانمـهاییه که میان جبهه
اصلا حواسم به این نبود که #هیچ زنی را نمیگذارند وارد آن منطقه بشود.
به بچه ها نگاه کردم مشغول کارشان بودند و بی تفاوت میرفتند و می آمدند، انگار آن خانم را نمیدیدند.
🌷قضیه عجیب برام سؤال شده بود
موضوع عــادی بنظر نمیرسید.
#کنجکاو شدم بفهمم جریان چیست
رفتم نزدیکتر تا رعایت #ادب شده باشد،
سینه ای صاف کردم و خیلی با احتیاط گفتم:
🌷خانم ! جایی که ما مردها هستیم شما نباید #زحمت بکشین.
رویش طرف من نبود.
به تمام قد ایستاد و فرمود:
مگر شما در راه #برادر من زحمت نمی کشید
یک آن یاد #امـام_حسیـن علیـه السلام
افتادم و اشک توی چشمهام حلقه زد.
خدا بهم لطف کرد که سریع موضوع را گرفتم و فهمیدم جریان چیست .
🌷بی اختیار شده بودم و نمیدونستم چی بگم
خانم همانطور که رویشان آنطرف بود فرمودند:
هرکس که یاور ما باشد البته ما هم یاری اش میکنیم.
📚کتاب خاکهای نرم کوشک ص۱۶۶
#شهید_عبدالحسین_برونسی
#راوی_همسر_شهید
🕊|🌹 @masjed_gram
#انتخاب_همسر
✨تحقیق✨
در ازدواج دو نوع تحقیق وجود دارد:
⭕️ تحقیق اولیه
⭕️ تحقیق اصلی
⭕️تحقیق اولیه مختصر است و قبل از اجازه گرفتن برای خواستگاری از سوی خانواده پسر، و قبل از اجازه دادن به خواستگار، به وسیله خانواده دختر انجام میگیرد. در این تحقیق بیشتر مسأله همتایی خانوادگی از جهت دینی و فرهنگی مد نظر است و سؤالات اولیه درباره سن، تحصیلات، خدمت نظام وظیفه و شهر محل زندگی، درهمان تماس تلفنی برای قرار خواستگاری پرسیده میشود.
⭕️ تحقیق اصلی بعد از خواستگاری و جلسات گفتگوی دختر و پسر انجام میگیرد. زیرا این تحقیق برای رفع ابهامات است و ابهامات به طور معمول پس از گفتگو و آشنایی بیشتر انجام می شود.
❤️❤️🍃🌸🌺🌸🍃❤️❤️
💍 @masjed_gram
komeil-maysamtammar.mp3
زمان:
حجم:
8.31M
🎤 باصدای : #میثمالتمار
#دعای_کمیل
❣️اللهم عـجل لوليڪ الفـرج❣️
🌻مهدی جانم،آقای من، هر کجا امشب دعای کمیل بنا کردید یاد ما هم باش😔
•🎙• @masjed_gram
3.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ریحانه
#کلیپ 📽
☝️خواهرم مراقب باش؛ #گناه دیگران را به پای تو ننویسند❗️
🔴یک بار قدم زدن در خیابان با #بدحجابی و نوشتن هزاران گناه نکردهی #خودارضایی 😰
🎙"استاد رائفیپور"
#پیشنهاد_دانلود 👌🏻
#پویش_حجاب_فاطمے
قرارگـــاهفرهــنـــگۍبــاقــراݪــــعـــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
🍃🌹 #ستـــاره_های_اسفنـــدی ⇜عجب ماهیه این اسفند ماه‼️ ⇜آغازش با حمید و پایانش با مهدی💖 ⇜اسفند ما
#معرفی_شهید
سردار #شهید_عبدالحسین_برونسی
💠نام و نام خانوادگی : عبدالحسین برونسی
💠نام پدر : حسینعلی
💠تاریخ ولادت : 1321/06/03
مشهدتربت حیدریه
💠شهادت : 1363/12/23 (عملیات بدر)
💠نحوه شهادت : اصابت ترکش خمپاره بر بدن شهید/پیکر مطهر بازنگشت
قسمتی از #وصیتنامه شهید :
گر بدانم با خون من حتی یک دختر #حجاب خود را رعایت میکند حاضرم صدها بار کشته شوم .
#سالروزشهادت 🕊
#شادی_روحش_صلوات
🌹 @masjed_gram
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
﴾﷽﴿ #رمان ❤️ #قسمت_سی_ششم ❂○° #پلاک_پنهان °○❂ از اتاق خارج شد،باور نمی کرد که کمیل تا بازداشگا
﴾﷽﴿
#رمان ❤️
#قسمت_سی_هفتم
❂○° #پلاک_پنهان °○❂
کمیل عصبی مشتی بر روی میز زد،امیرعلی با شتاب به سمتش رفت و بازویش را گرفت و گفت:
ــ آروم باش مرد مومن
ــ چطور آروم باشم، فرار سهرابی کم بود،این روزنانه ها و نشریه هاچیه؟؟
ــ نمیدونم والا،منم فک میکردم قضیه ی خیلی ساده ای که زودی تموم میشه میره،اما مثل اینکه اینطورنیست،اینکه دارن نشریه پخش میکنن خیلی عجیبه،همیشه فعالیت های ضد انقلابی مجازی بوده،تعجب میکنم الان دارن نشریه و سخنرانی میدن بیرون
ــ یه حدسایی میزنم اما باید یکم بیشتر تحقیق کنیم، بگو خانم شرفی ،خانم حسینی رو بیاره اتاق بازجویی
ــ به نظرم خبردار نشه بهتره؟بلاخره روحیه اشو میبازه
ــ مجبورم امیرعلی،شاید از چیزی خبر دار باشه
ــ شاید،من برم هماهنگ کنم !!
با خروج امیر علی از اتاق،سریع چند نمونه از نشریه ها را برداشت و از اتاق خارج شد،قبل از اتاق بازجویی به اتاق گروه خودش رفت و پرونده ای که امیرعلی به او تحویل داده بود ،را با توضیحات به گروه تحویل داد و روند کار را برایشان توضیح داد و بعد از اطمینان از اینکه همه ی کارها به خوبی در حال انجام هستند ،به اتاق باز جویی رفت.
با دیدن سمانه احساس کرد قلبش فشرده شد،از چشمان پف شده و سرخش ،سخت نبود فهمیدن اینکه دیشب حال بدی داشته.
با ناراحتی روی صندلی نشست،منتظر ماند سمانه حرفی بزند اما سمانه حرفی برای گفتن نداشت!
ــ سلام،خوبید؟
ــ سلام ،به نظرتون خوب به نظر میرسم؟
ــ باید باهم حرف بزنیم
ــ گوش میدم
کمیل نشریه ها را روبه روی سمانه گذاشت:
ــ در مورد اینا چی میدونی؟
سمانه نگاهی به آن ها انداخت ،با دیدن متن های ضد نظام،که کلی حرف دروغ در مورد جنایات دروغین نظام بود،چشمانش از تعجب گرد شده اند،
کمیل با این عکس العمل مطمئن شد که سمانه از این نشریه ها بی خبر هستش.
ــ اینا چین دیگه؟
ــ میدونی اینارو کجا پیدا کردیم؟؟
ــ کجا؟
ــ تو اتاق کارت....
✍🏻 نویسنده :فاطمه امیری
---------------------------------------------------
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیست 😉
هر شب از ڪانال☺️👇🏻
📚❤️| @masjed_gram
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
﴾﷽﴿ #رمان ❤️ #قسمت_سی_هفتم ❂○° #پلاک_پنهان °○❂ کمیل عصبی مشتی بر روی میز زد،امیرعلی با شتاب به س
﴾﷽﴿
#رمان ❤️
#قسمت_سی_هشتم
❂○° #پلاک_پنهان °○❂
امیرعلی خیره به کمیل ,که با عصبانیت در حال جابه جا کردن پروندها بود ،نگاه می کرد.
ــ متوجه شدی این دو روز چقدر عصبی شدی؟فک میکنی برات اعصابی میمونه اینطوری
کمیل نیم نگاهی به او انداخت و گفت:
ــ بی دلیل که عصبی نشدم
ــ الان دعوات با خانم شرفی سر چی بود؟؟
ــ یادم ننداز که اعصابم بیشتر خورد میشه
ــ درست بگو ببینم چی شده؟
کمیل بیخیال پرونده ها شد و به صندلی تکیه داد و گفت:
ــ اون بندی هست که برای فعالان سیاسی ضد انقلابی بود،یادته؟
ــ آره،مگه همونی نیست که دیگه اوضاع ساختمونش مناسب نبود بستیمش
ــ آره همون ،میدونی خانم شرفی دیشب خانم حسینی رو برده بود اونجا
امیرعلی شوکه به کمیل نگاهی انداخت و با حیرت گفت:
ــ چی میگی؟اونجا حتی روشنایی نداره،میدونی چقدر سرده اونجا؟
کمیل متاسفانه سرش را تکان داد و گفت:
ــ آره میدونم،وقتی هم بهش میگم چرا بردیش اونجا،میگه که بند زندانیای سیاسی اونجاست،بهش گفتم ما چند ماهه که کسیو تو این بند نمیبریم، و اینکه خانم حسینی زندانی سیاسی نیست هنوز چیزی ثابت نشده،میگه هرچی چه فرقی میکنه،نباید احساسی رفتار کنیم تو این قضیه
ــ چرا اینکارارو میکنه؟؟
ــ نمیدونم،فقط میدونم این بچه بازیا جاش اینجا نیست،اینجا جای فضولی و این مسائل بچه بازی نیست،اگر مسخواد اینطوری ادامه بده،انتقالش میدم جای دیگه ای
برگه ای به سمت امیرعلی گرفت و همزمان کتش را از روی صندلی برداشت.
ــ این اطلاعات اشکان بشیریه،برام پیداش کن ،و هر چی اطلاعات ر موردش هست برام بیار،منم میرم بیرون،تا برگردم حواست به اینجا باشه
بعد از خداحافظی از محل خارج شد،اول به وزارت اطلاعات رفت،و بعد از پیگیری بعضی از کارها ،به سمت خانه ی خاله اش رفت،می خواست مطمئن شود که کسی از آن هایی که این بلا را سر سمانه آوردند،به سراغ خانواده ی سمانه رفته اند،یانه...
✍🏻 نویسنده :فاطمه امیری
---------------------------------------------------
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیست 😉
هر شب از ڪانال☺️👇🏻
📚❤️| @masjed_gram
1_22898120.mp3
زمان:
حجم:
1.22M
#دعــاے_عهـــد
🎤 محسن فرهمند
📝عهد بستم همه ی نوکری و اشکم را
💥نذر تعجیل فرج،هدیه به ارباب کنم
قرائت دعای فرج به نیت تعجیل در #ظهور_مولا (عج )هر روز صبح
[🍃\•⛅️] @masjed_gram