#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
🌷| طبق رسوم #جبهه، بچه ها حنا درست کرده بودند😍
اون شب برای اولین بار حنابندان عجیبی رو در #طول عمرم دیدم👌
جوان هایی که برای رفتن به حجله خونین دست و #پاهاشون رو حنا می بستند!🕊
#یادمه سید میلاد روی دستش با حنا کلمه یا رقیه علیهاالسلام نوشت👌
مجتبی کرمی و برخی از بچه ها هم خودشون #دختران دو سه ساله داشتند.روی دستاشون نام مقدس بی بی سه ساله رو نوشتند✍
سید #موهاش رو کچل کرده بود.با اصرار من روی سرش حنا گذاشت😇
بعد رو کرد به من گفت : ممدجان حنا رنگ بگیره قیافه ام #خیلی زشت می شه عین این عقرب های زرد می شم😐
بعد #خندید و گفت : شهید می شیم، غسال موقع شستن #بهمون می خنده، آبرومون می ره!😆
بعد از اینکه حنای #سرش رو شست،🚿 یک چفیه که مادر شهید رحیمی از #کربلا براش آورده بود رو بست به سرش☺️
صحنه های #عجیبی در زندگی همه ما رقم می خورد در تاریخ ماندگار خواهد شد که فرزندان اسلام و انقلاب، باهم برای پیکار با #کفر👺 هم قسم شده بودند و برای رفتن به حجله خونین شهادت، #جشن حنابندان برگزار می کردند🎊
سید #سرش رو حنا گذاشت #دست و #پاهاش رو حنا گذاشت و جالب بود، همون جاهایی که حنا گذاشته بود رو #داعشی_ها ....😭✋ |🌷
#شهید_سید_میلاد_مصطفی
🕊|🌹 @masjed_gram