🌹امام علی علیه السلام :
از گذشته های دنیا برای باقیمانده ی آن عبرت آموز، زیرا پاره های دنیا شبیه یکدیگرند
💠اِعتَبِر بِما مَضى مِنَ الدُّنيا لِما بَقِيَ مِنها ؛ فَإِنَّ بَعضَها يُشبِهُ بَعضا
📚از نامه 69 نهج البلاغه
🏴 @masjed_gram
#احکام
رعایت قوانین عراق در اربعین ...
نظر آیت الله مکارم
✨
✨✨ @masjed_gram
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
در زمان حضور طولانی مدت (حدود شش ماه) در سوریہ بہ همرزمش گفتہ بود :
دلم براے خانواده و پدر و مادر و برادران و خواهرانم تنگ شده ، ولی #غیرتم اجازه رفتن بہ #مرخصے را بہ من نمیده ...
و از حضرت زینب (س) خجالت مےڪشم ڪه او را تنها بگذارم ، اگر او را تنها بگذارم در آن دنیا جوابـے براے حضرت علے (ع) ندارم ڪه بدهم ،
و من پوتینهام را جفت ڪرده ام و اصلا بہ مرخصی نمیروم ؛
یا باید جنگ تمام شود و ما بہ پیروزی ڪامل برسیم یا اینڪه من بہ شهادت برسم ...
و بہ مرخصے هم نرفت و بہ شهادت رسید .😔
#شهید_محمد_اسدی
#شهید_مدافع_حرم
🕊|🌹 @masjed_gram
▪️غرق تلاطم شده بحر محیط
▪️یک سره درد است بساط بَسیط
▪️شد چهلم روز عزای حسین
▪️جان جهان باد فدای حسین
🔳 #اربعین حسینی تسلیت باد
🏴 @masjed_gram
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
📎روسری قرمز
🔹هنوز #ازدواج نکرده بودیم تو یکی از سفراش همراش بودم تو ماشین🚙 یه #هدیه بهم داد. اولین هدیه ش به من بود؛ خیلی خوشحال شدم 😍همونجا بازش کردم، #روسری بود.
🔸یه روسری قرمز با گلای🌸 درشت، جا خورده بودم. با #لبخند و شیرین گفت: "بچهها دوست دارن باروسری ببیننت"😇 میدونستم که بهش ایراد میگیرن که چرا #خانومی رو که بیحجابه با خودت میاری
🔹خیلی #سعی میکرد منو به بچهها نزدیک کنه. میگفت: "ایشون خیلی خوبن .💯 اینطور که شما فکر میکنید نیست به #خاطر شما میان اینجا و میخوان از شما یاد بگیرن...انشاءالله خودمون یادش میدیم☺️
🔸نگفت این #حجابش درست نیست نگفت مثه ما نیست؛ نگفت فامیلش چنین و چنان هستن‼️ این رفتارش خیلی روم اثر گذاشت👌 اون منو مثه یه بچه ی کوچیک قدم به قدم جلو برد و به #اسلام آورد.نُه ماه زیبابا هم داشتیم😌
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران
🕊|🌹 @masjed_gram
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
🔰عملیات شده بود. خیلی نگران بودم، 😰چون ازابراهیم خبری نداشتم. شب، مادرم گفت: ابراهیم مجروح شده استو ماه رمضان بود. افطاری را خوردم و تا سحر آرام و قرار نداشتم. ❌با خودم فکر می کردم حتی اگر دست و پا نداشته باشد، فقط می خواهم کنارم باشد، من هم تا آخر عمر کنارش می مانم و از او پرستاری می کنم.😇
🔰حال عجیبی داشتم. بعد از سحر، مادرم صدایم زد و گفت: بیا دایی های آقا ابراهیم آمده اند کارت دارند.‼️ وقتی وارد اتاق شدم، دیدم همه مردهای فامیل نششته اند، دلم ریخت. مطمئن بودم برای مجروحیت ابراهیم اینجا جمع نشده بودند. ⚠️وقتی خبر شهادت ابراهیم را دادند، سرم گیج رفت. انگار آب جوش روی سرم ریختند. صدای هیچ کس را نمی شنیدم.😔 خودم را نگه داشتم و سوره #والعصر را خواندم. آرام شدم، دلم داشت از بغض💔 می ترکید.
🔰کارهایشان را کرده بودند. قاب عکس حاضر بود 🖼و اعلامیه ها را هم چاپ کرده بودند. عکس را که دیدم باور کردم #شهید شده است. عکسش را به بغل گرفتم و بلند بلند گریه کردم، با ابراهیم حرف می زدم.😭 به یاد اولین روزهای زندگی مشترکمان افتادم. همیشه از #شهادت حرف می زد و از من رضایت می طلبید.😢 حالا فقط #عکسش پیش من بود و نگاهم می کرد
#شهید_ابراهیم_امیرعباسی
#راوی_همسر_شهيد
🕊|🌹 @masjed_gram