eitaa logo
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
1.1هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
750 ویدیو
39 فایل
⚘️﷽⚘ اینجاییم که به صورت رسمی تمام محتوای معنوی ، سیاسی و... رو براتون قرار بدیم💚 . فقط کافیه روی پیام سنجاق شده بزنید تا کلی آمــوزش هـــــای رایگــــان ببینیــــــــد😍 . 💠 پل ارتباطی: https://daigo.ir/secret/5591463884 |🏻 @aragraphec_sharifi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️کودک ولی برای همیشه به رفت وقتی که دید قصه به «سر» رسید ... ◾️ ⚫️ @masjed_gram
✉️ محاسبه نفس #پیام_معنوی 🏴 @masjed_gram
▪️طرح با کیفیت شهادت حضرت رقیه ▪️ناشر آستان قدس رضوی 🏴 @masjed_gram
#حضرت_رقیــــہ بابا خودت گفتے شبیہ مادرم باش من مثل #زهــــرا مادرت آزار دیدم یک لحظہ یادم رفت اسم من رقیہ است #سیلی کہ خوردم عمہ را هم تار دیدم #شهادت_سیدة_الرقیة_تسلیت ⚫️ @masjed_gram
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹امام على عليه السلام: دانش اندك با عمل، بهتر از دانش فراوان بى عمل است قَليلُ العِلمِ مَعَ العَمَلِ خَيرٌ مِن كَثيرِهِ بِلا عَمَلٍ 📚غررالحكم حدیث 6772 🏴 @masjed_gram
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
#مرور_زندگی_امام_حسین 35 سعید بن عبدالله حنفی که هنگام نماز جلوی امام ایستاد، مرد شریف و عابدی از ا
36 بعد نوبت به نافع بن هلال شد. از قاریان بزرگ بود و در هر سه جنگ مولا علی در رکاب ایشان حضور داشته. در شامگاه هفت محرم و پس از بسته شدن آب و تشنگی حرم امام، به همراه حضرت عباس و چند تن دیگر برای برداشتن آب به کنار شریعه رفتند. آن جا عمرو بن حجاج فرمانده ماموران حراست از رود؛ پرسید: کیستی؟ هلال خود را معرفی کرد و بعد عمرو گفت بیا و بنوش اما برای حسین نبر! نافع گفت: هرگز و در نهایت طی درگیری سختی توانستند مشک ها را پر کنند و به خیام ببرند. شب عاشورا نافع همراه امام برای سرکشی به اطراف خیام رفتند. امام به او گفت: نمی خواهی در این شب تار از همینجا برگردی و خود را نجات دهی؟ نافع خود را به پای امام انداخت و گفت تا هنگامی که شمشیرم🗡 بکار آید از شما جدا نمی شوم. به سمت خیام که بازگشتند؛ امام به خیمه حضرت زینب رفتند و ایشان پرسیدند: آیا از اصحاب خود اطمینان داری؟ امام فرمود: آری؛ همه آن ها را امتحان کرده ام. از اینان باوفاتر یاری وجود ندارد! نافع حرف امام را شنید و به گریه😭 افتاد. روز عاشورا او ابتدا با تیرهایی که اسم خودش را بر آن ها حک کرده بود، دوازده نفر را کشت و بعد به میدان رفت و پس از جنگاوری به شهادت رسید... بعد عابس بن ابی شبیب خواست که به میدان برود. عابس فردی شب زنده دار و بسیار شجاع💪🏻 بود. نزد امام رفت و گفت: بر روی زمین هیچ کس نزد من عزیزتر از شما نیست؛ اگر قدرت داشته باشم که ظلم را از شما به چیزی که عزیزتر از جان و خونم باشد دور کنم، چنین می کردم. سلام بر شما؛ شهادت می دهم که بر دین شما و پدرتان هستم. بعد به میدان رفت و با فریادی بلند مبارز طلبید. کسی از سپاه دشمن که عابس را می شناخت گفت: او شیر شیران است. مبادا کسی به تنهایی به رزم با او برود! عابس فریاد زد: آیا مردی نیست؟ محبت حسین دیوانه ام کرده! او که دید کسی به میدان نمی آید، زره و کلاهخودش را از تن در آورد! در این هنگام عمر سعد دستور داد و او را سنگ باران کردند و برای جنگ سوی او آمدند و پس از جنگی سخت و کشتن تعدادی از کافران، به شهادت رسید. بعد از شهادتش چند نفر از سپاه دشمن ادعا می کردند که آن ها عابس را کشتند اما عمر گفت: هیچ کس به تنهایی او را نکشته و همگی با هم این کار را کردید... یه وقتایی آدم باید در راه دفاع از اهل بیت از همه چیزش بگذرد؛ حتی از زرهش در هنگام جنگ! ادامه دارد ... ◾️ ▪️◾️ @masjed_gram
c427c21c3b046e112defd8c1eab5b1f947d55047.mp3
زمان: حجم: 14.81M
▪️زمینه | این پا و اون پا نڪـــــن بابا پست ویژه شهادت حضرت رقیه (س)🏴 🎤بامداحــے : حاج مهدی‌ رســــــولے 🏴 @masjed_gram
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سنم كم بود، گذاشتندم بی‌سيم‌چی بي‌سيم‌‌چی كه فرمانده‌ی تيپ بود. چند روزی از عمليات گذشته بود و من درست و حسابی نخوابيده بودم. رسيديم به تپه‌ای 🏜كه بچه‌های خودمان آنجا بودند. داشت با آنها احوال‌پرسي مي‌كرد كه من همان‌جا ايستاده تكيه دادم به ديوار و خوابم برد.😴 وقتی بيدار شدم، ديدم پنج دقيقه 🕐بيشتر نخوابيده‌ام، ولی آنجا كلی تغيير كرده بود يكی از بچه‌ها آمد و گفت: «برو نمازهای قضايت را بخوان.» اول منظورش را نفهميدم؛ بعد حالی‌ام كرد كه بيست و چهار ساعت است خوابيده‌ام 😱 توی تمام اين مدت خودش بی ‌سيم📞 را برداشته بود و حرف می زد. 🕊|🌹 @masjed_gram
#ریحانه 🔶 دیدگاه بانوے مسلمان دانمارکے، #سمیرا_خادم نسبت بہ اسلامـ و حجاب: 📚 اسلام دین #آرامش دهنده است و من برای همین اسلام را پذیرفتمـ چون... 👇🌸👇🌸