#تلنگر
😇اگر دیگران تلخ بودند تو شیرین باش.
به آیه زیر دقت کنید لطفا :👇
🍀🌹🍀🌹🍀🌹
🕋«ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ »
📖 آیه ۹۶ سوره مؤمنون
📖 آیه ۳۴ سوره فصلت
✅بدی های دیگران را با خوبی های خود دفع کن .
😇😇خدا میخواد بگه که :
☕️🍬کنار چای تلخ همیشه یا قند است یا شکر، به همین خاطر هم هست که گوارا می شود .
🤔🤔یادت باشد بعضی ها مثل چای اند؛ یعنی تلخ اند. پس با آنها شکر باش؛ یعنی شیرین حرف بزن، شیرین رفتار کن .
😊😊به قول سعدی شیرین حرکات باش و این سفارش خداست .
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪـــعـــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
#دلنوشته
زائر اربعین حسینے !
هر جا دلت شڪست !💔
هروقت اشڪے از چشمت جارے شد !😢
هرجا امید داشتے ڪه دعایت مستجاب شود ! 🙏🏻
بعد از هر نماز ! 📿
در قنوتت !
در نجف !
در ڪربلا !
در بین راه !
یادت نرود براے ظهور امام زمانت دعا ڪنے ! 😌
آنهم عاجزانه 😓
و نه شعارگونه☝️🏻
مثل مادرے دعا ڪن ڪه براے فرزندش دعا میڪند
مثل مرغ پرڪنده ...
گفته اند فرج امام زمان آخرین نقطه امید امام حسین است ! 👌🏻✨
#تضرع_برای_ظهور
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪـــعـــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
#مرور_زندگی_امام_حسین 45 بعد عباس امام تنهای تنها شد. حضرت در دشت بلند گفتند: آیا کسی هست که از حرم
#مرور_زندگی_امام_حسین 46
امام با خاندانش وداع کرد. با دخترانش به گونه ای و با خواهرانش طوری دیگر...
آخرین سفارشات را به خواهرش زینب گفت. حضرت بانوان را به صبر سفارش کرد. لحظات عجیبی بود. از صبح این همه مصیبت و حال خود امام می خواهد برود...
حضرت فرمودند: پیراهن کهنه ای به من بدهید که هیچ کس رغبت آن را نداشته باشد. ابتدا کسی شلواری تنگ و کوتاه برای حضرت آورد که امام از پوشیدنش خودداری کردند و فرمودند: لباس تنگ و کوتاه لباس ذلیلان است( با وضعیت پوشش الان مقایسه کنیم!) بعد پیراهنی آوردند و حضرت با شمشیرشان در آن پارگی هایی ایجاد کرد تا کسی بعد شهادتشان آن را درنیاورد؛ اما بی شرفان آن را هم از تن حضرت درآوردند ...
وداع به پایان رسید و حضرت روانه شدند. ایشان اتمام حجتی با کوفیان کردند اما آن ها با سر و صدا مانع شنیده شدن حرف های امام شدند!
امام حمله خود را آغاز کردند. پس از هر تاختی به نزدیکی خیام می آمدند و با گفتن لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم، اهل خیام را از سلامت خود با خبر می کردند .
امام به میدان فرمودند: من حسین فرزند علی هستم. سوگند یاد کرده ام که در برابر ستم، سر فرود نیاورم. از خاندان پدرم حمایت می کنم و در راستای دین پیامبر گام می نهم. کشته شدن در راه خدا بهتر است از زیر بار ننگ رفتن ...
بین امام و خیام فاصله افتاد. دشمن قصد حمله به خیام را کرد که امام فرمودند : ای آل ابوسفیان، اگر دین ندارید و از روز معاد نمی ترسید؛ لا اقل در دنیای خود آزادمرد باشید و به اصل خود رجوع کنید، اگر عرب هستید. امام دیدند که این افراد از دین دیگر نشانی ندارند و به جاهلیت بازگشتند. برای همین به رگ عربیتشان اشاره کردند.
امام جنگیدند و زخم برداشتند. قدری ایستادند تا استراحت کنند. در همین حین سنگی به پیشانی حضرت برخورد کرد و پیشانیشان شکست و خون صورت را گرفت ...
امام دامن لباسشان را بالا آوردند تاخون را پاک کنند؛ سینه نمایان شد. ملعون ازل و ابد، حرمله جنایتکار، تیری پرتاب کرد که به سینه نازنین امام خورد ...
حضرت فرمودند : بسم الله و بالله و علی مله رسول الله( به نام خدا و برای خدا و بر مبنای آیین رسول خدا). حضرت مجبور شدند تیر را از پشت خود بیرون بکشند. خون فوران می زد .
امام روی اسب افتاد ...
ادامه دارد ...
◾️
▪️◾️ @masjed_gram
#خاطرات_شهدا
°🌱•| می گفت « دوست دارم شهادتم در حالی باشه که در سجده هستم »
یکی از دوستانش می گفت : در حال عکس گرفتن📸 بودم که دیدم یک نفر به حالت سجده پیشانی به خاک گذاشته ...😟
فکر کردم نماز می خونه ؛ اما دیدم هوا کاملاَ روشنه و وقت نماز گذشته ، همه تجهیزات نظامی رو هم با خودش داشت🎒
جلو رفتم تا عکسی در همین حالت ازش بگیرم 👌
دستم رو که روی کتفش گذاشتم ، به پهلو افتاد . دیدم گلو له ای از پشت بهش اصابت کرده و به قلبش رسیده ،😨
آروم بود انگار در این دنیا دیگه کاری نداشت|😌|
صورتش رو که دیدم زانوهام سست شد به زمین نشستم . با خودم گفتم : «این که یوسف شریفه ». 😓 |°🌱•
#شهید_یوسف_شریف
🕊|🌹 @masjed_gram