#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
همہ لباس مخصوص جبهہ پوشیده بودند بہ جز علیرضا .
بہ سختی در میان جمعیت پیداش ڪردم .
گفتم : « علیرضا چرا لباس نپوشیدی ؟! مگہ نمیخوای بری جبهہ ؟!»
گفت : « من بہ خاطر خدا بہ جبهہ میرم .
دوست ندارم ڪسی منو در این لباس ببینہ و بگہ پسر فلانی هم رزمنده ست ؛
نمیخوام ڪارم برای دیگران باشہ ،
میخوام فقط برای خدا بہ جبهہ برم ...»
#شهید_علیرضا_نکونام
« بہ یاد رشادتها و جانفشانیهای بی ریا و خالصانه شهدا ... »
🕊|🌹 @masjed_gram
#ریحانه
🔻احکام نگاه #زنان به بدن #مردان_نامحرم :
⭕️نگاه کردن زنان به بدن مرد نامحرم، به جز صورت و دستها و مقداری که به طور معمول مردها نمیپوشانند، #حرام است📛
♻️بنابراین تماشای مسابقات ورزشی که آقایان در آنها پوشش کافی ندارند، برای خانمها #جایز_نیست🚫 مانند؛ شنا، کشتی و فوتبال🏊♀⛹
👈همینطور نگاه کردن به بازو و سینه مرد نامحرمی که لباس نامناسب پوشیده #حرام است، مانند آن که لباس آستینکوتاه پوشیده و یا یقه خود را باز گذاشته است .
📖منبع: «برای ریحانه»، ص۸۶
#احکام_نگاه
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪـــعـــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
#تلنگر
💐 سبک زندگی قرآنی 💐
🍂 نرم باش 🍂
🌐💠⚜⚜💠🌐
🌺⇦بزازها دائم قیچی را تیز میکنند. چرا؟ چون به پارچه خورده است و پارچه نرم است و نرمی پارچه آن را کند میکند.
🌸⇦یادت باشد بعضی ها مثل قیچی هستند و می خواهند تو را قیچی کنند جدا کنند با آنها نقش پارچه را، ابریشم را بازی کن آنها هم کند می شوند و دست برمیدارند.
💐⇦فرعون قیچی بود خدا به موسی گفت: ابریشم باش، یعنی با او نرم رفتار کن نرم سخن بگو
☺️👇با هم ببینیم :
🌺🌸🌺🌸🌺🌸
💠 سوره طه آیه 44 💠
🕋 فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى
☺️ پس به نرمى با او سخن بگوييد، شايد متذكّر شود، يا (از خدا) بترسد.
➖➖🚥➖➖🚥➖➖
💠💠 پس حتّى با سركشترين افراد نيز بايد ابتدا با نرمى ولطافت سخن گفت.
💟💟 اميدها در نرمى است، وانتظارى ازخشونت نمىرود
👌👌شروع تربيت و ارشاد بايد از طريق گفتگوى صميمانه باشد .
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪـــعـــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
🌸🍃 🍃 #رمان #دختر_شینا ❤️ #قسمت_سیوهفت •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• ﷽ ✨ مرد ب
🌸🍃
🍃
#رمان
#دختر_شینا ❤️
#قسمت_سیوهشت
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ ••
﷽
✳️ کمی بعد خونمون رو عوض کردم. تو این جابه جایی ها معصومه مریض شد طوری که مجبور شدیم ببریمش بیمارستان.
صمد ماشین رو تازه فروخته بود، به همین خاطر برامون سخت بود جایی رفتن، با تاکسی برگشتیم صمد کار داشت خدافظی کرد و رفت.
💠 منم تا خونه با سختی رفتم. معصومه بغلم بود و داروهاش دستم، خدیجه هم بی تابی میکرد🙁😢
وقتی رسیدم هر کار کردم در باز نشد، انگار کسی پشت در باشه. رفتم به همسایه گفتم، اونم می ترسید بیاد جلو.
بچه ها رو بهش سپردم و رفتم دنبال صمد، تاکسی نبود، مجبور شدم تا کمیته پیاده برم.
دیگه نفسی برام نمونده بود، ولی باید می رفتم. هر جوری بود خودم رو رسوندم. به نگهبان گفتم به آقا ابراهیمی بگید خانمش پایین کارش داره!
نگهبان رفت و تلفن زد، صمد تعجب کرده بود، وقتی اومد منو دید ترسید براش که تعریف کردم نفسی از رو آسودگی کشید و رفت و چن دقیقه بعد با یه سرباز اومدن و سوار ماشین شدیم و رفتیم.
💤 به خونه که رسیدیم و صمد هم نتونست در رو باز کنه، از دیوار رفت بالا.
به سرباز گفتم لطفا شما هم برید می ترسم کسی تو باشه.
چن دقیقه بعد سرباز در رو باز کرد و گفت دزد ها از دیوار اومدن و رفتن.
صمد داشت دنبال چیزی می گشت، گفت: قدم! اسلحه کو؟ بدبخت شدیم😨😰
می دونستم جای هر چی امن نباشه جای اون امنه. رفتم و اوردمش، نفس راحتی کشید. گفت: چیزی دست نخورده فقط پولا رو بردن.
💶💶💵💴
وای، پول ژیان رو که فروخته بود😔
طلا هام هم نبود.
هر چی صمد می گفت: فدای سرتون بهترش رو برات می خرم فایده نداشت.
❇️ یکم بعد صمد و سرباز رفتن و من تنها موندم. بچه ها رو از خونه همسایه آوردم، هر کاری کردم دست و دلم به کار نمی رفت.
اینقد ترسیده بودم که جرئت رفتن به اتاق ها رو نداشتم، تو حیاط فرشی پهن کردم و نشستیم، شب که صمد اومد هنوز تو حیاط بودیم.
گفتم: می ترسم دست خودم نیست.
🔴 رفتیم توی اتاق، صمد تا نصف شب خونه رو جمع می کرد، بهش گفتم بی خودی جمع نکن من تو این خونه نمی مونم، یا خونه رو عوض کن یا بر می گردم قایش.
چیزی نگفت، داشت فکر می کرد.
فردا ظهر که اومد، خوشحال بود. رفته بود با صاحبخونه حرف زده بود و یه خونه هم دیده بود.
🌼🌺🌻
فدای اون روز رفتیم خونه جدید. خواب آروم اون شب رو فراموش نمی کنم. ولی صبح که پا شدم تازه فهمیدم چخبره🙁🙄
صاحب خونه تو اتاق های حیاط گاو نگهداری می کرد، نمی شد اونجا زندگی کرد، ولی روی اعتراض نداشتم.
🔲 شب که صمد اومد خودش اوضاع رو دید و گفت باید بریم از اینجا، بچه ها مریض می شوند. اوضاع مملکت خوب نیست، شاید برم ماموریت و چن روزی نباشم، باید خیالم از طرف شما راحت باشه.
✍ ادامه دارد ...
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈•
هر شب در ڪانال☺️👇🏻
📚http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e📚
#خاطرات_شهدا
🔴هواپيماي #سوخو را حاج احمد وارد نيروي هوايي #سپاه كرد .
♦️ مراسم افتتاحيهاش را همه انتظار داشتيم در #تهران باشد، #سردار ولي گفت: ميخوام مراسم #افتتاحيه توي #مشهد باشه.
♦️پايگاه هوايي مشهد #كوچك بود. كفاف چنين برنامهاي را نميداد. بعضيها همين را به سردار گفتند، سردار ولي #اصرار داشت مراسم توي مشهد باشد .
♦️با #برج مراقبت هماهنگيهاي لازم شده بود. خلبان، بر فراز آسمان، #هواپيما را چند دور، دور #حرمحضرتعليبنموسيالرضا (سلام الله عليه) #طواف داد. اين را سردار ازش خواسته بود، خيليها تازه #دليل اصرار سردار را فهميده بودند. خدا رحمتش كند؛ هميشه ميگفت : ما هيچ وقت از #لطف و #عنايت اهل بيت، #خصوصاً آقا امام رضا (عليه السلام) بينياز نيستيم .
#شهید_احمد_کاظمی
🕊|🌹 @masjed_gram
shamsa.irkomeil-maysamtammar.mp3
زمان:
حجم:
8.31M
🎤 باصدای : #میثمالتمار
#دعای_کمیل
❣️اللهم عـجل لوليڪ الفـرج❣️
🌻مهدی جانم،آقای من، هر کجا امشب دعای کمیل بنا کردید یاد ما هم باش😔
•🎙• @masjed_gram
#ریحانه
♻️ #شهوت عین آهنربا میمونه!
جذب میکنه دو جنس مخالف رو🔄
🔻پس؛
اگه میخوای پاک بمونی و اتفاقی برات نیوفته تا میتونی از #محرکات دوری کن✅
☝️وگرنه خاصیت آهنربا و قانون جاذبه اینه که جذب صورت میگیره...⚡️
❌ما حضرت یوسف نیستیم که این قانون رو نقض کنیم،
پس لطفا
خواهشا
👈از محرکاتی که تحریکت میکنه دوری کن،
بخصوص نگاه💥
📚منبع: «راز کنترل شهوت»، جلد۲، ص۱۷
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪـــعـــلــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿