komeil-maysamtammar.mp3
8.31M
🎤 باصدای : #میثمالتمار
#دعای_کمیل
❣️اللهم عـجل لوليڪ الفـرج❣️
🌻مهدی جانم،آقای من، هر کجا امشب دعای کمیل بنا کردید یاد ما هم باش😔
•🎙• @masjed_gram
#ریحانه
♻️ #شهوت عین آهنربا میمونه!
جذب میکنه دو جنس مخالف رو🔄
🔻پس؛
اگه میخوای پاک بمونی و اتفاقی برات نیوفته تا میتونی از #محرکات دوری کن✅
☝️وگرنه خاصیت آهنربا و قانون جاذبه اینه که جذب صورت میگیره...⚡️
❌ما حضرت یوسف نیستیم که این قانون رو نقض کنیم،
پس لطفا
خواهشا
👈از محرکاتی که تحریکت میکنه دوری کن،
بخصوص نگاه💥
📚منبع: «راز کنترل شهوت»، جلد۲، ص۱۷
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪـــعـــلــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
#تلنگر
🌺⇦ﺧﻴﻠﯽ ﻭﻗﺖﻫﺎ
❌ﺣﻖ ﺁﺩﻣﻮ ﻧﺎﺣﻖ ﻣﯽﮐﻨﻦ،
❌ﺍﺫﻳﺖ ﻣﯽﮐﻨﻦ،
❌ﺍﻟﮑﯽ ﺗﻬﻤﺖ ﻣﯽﺯﻧﻦ،
❌ﺑﺮﺍﺕ ﭘﺎﭘﻮﺵ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯽﮐﻨﻦ،
❌ﻣﺪﺭﮎ ﺳﺎﺯﯼ ﻣﯽﮐﻨﻦ
😤ﻭ ﺗﻮ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﯽﮐﻨﯽ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﯽ ﺍﺯ ﺣﻘﺖ ﺩﻓﺎﻉ ﮐﻨﯽ، ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﯽ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﯽ ﺣﻘﺖ ﺿﺎﻳﻊ ﺷﺪﻩ .
🌸⇦ﺍﻳﻦ ﻭﻗﺖﻫﺎ ﻳﻪ ﺁﻳﻪ ﻣﻴﺎﺩ ﺳﺮﺍﻏﺖ، ﺍﺯﺕ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻣﯽﮐﻨﻪ ﻭ ﺍﮔﻪ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﺑﺨﻮﻧﻴﺶ، ﻧﺠﺎﺗﺖ ﻣﯽﺩﻩ، ﺩﻳﺮ ﻳﺎ ﺯﻭﺩ ﺩﺍﺭﻩ ﻭﻟﯽ ﺳﻮﺧﺖ ﻭ ﺳﻮﺯ ﻧﺪﺍﺭﻩ .
🕋⇦ﻟﺎ ﺗَﺤْﺰَﻥْ ﺇِﻥ ﺍﻟﻠﻪَ ﻣَﻌَﻨﺎ
👈ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻧﺒﺎﺵ، ﺧﺪﺍ ﺑﺎ ﻣﺎﺳﺖ
💠ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ ﺁﻳﻪ 40 ﺗﻮﺑﻪ💠
قرارگـــاهفرهــنـــگۍبــاقــراݪـــعـــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
🌸🍃 🍃 #رمان #دختر_شینا ❤️ #قسمت_سیوهشت •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• ﷽ ✳️ کمی ب
🌸🍃
🍃
#رمان
#دختر_شینا ❤️
#قسمت_سیونه
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ ••
﷽
✨ خونه رو عوض کردیم، خونه جدید واقعا خوب بود.
صمد گفت: جنگ شده عراق به ایران حمله کرده😱 باید برم مرز و رفت وسایل و خوراکی خرید و رفت.
منم مشغول جمع و جور کردن خونه شدم، صمد که برگشت تمام پنجره ها رو با چسب پوشوند گفت اینجوری اگر شیشه ها بریزه مشکلی براتون پیش نمیاد!
دوباره برگشت و رفت واسه خرمشهر😔اوضاع بهم ریخته بود، رادیو به مردم وضعیت قرمز و زرد و سفید رو آموزش میداد، اوایل مردم می ترسیدن ولی بعد براشون عادی تر شد.
نبود صمد شرایط رو سخت تر می کرد😢
📿 یه شب که بچه ها رو خوابوندم و خودمم خوابیدم چند بار مکرر یه خواب بد دیدم که دیگه تصمیم گرفتم نخوابم.
ولی همش حس می کردم کسی پشت در هست و ترس تمام وجودم رو برداشته بود ناچار دست گذاشتم رو گوشام و خزیدم زیر پتو، تو همین حس و حال بودم که یکی پتو رو از روم برداشت ترسیدم، 😰 صمد بود.
گفتم یه صدایی بکن زهرم ترکید😥
گفت در زدم در رو باز کردم صدات زدم ولی متوجه نشدی🙃 منم بهش چیزی نگفتم که از ترس گوشام رو گرفتم، متوجه اومدنش نشدم.
براش غذا آوردم بخوره، دو تا لقمه که خورد یهو چشماش قرمز شد اولش فکر کردم غذا داغ بوده ولی گفت نه! یاد بچه های رزمنده افتاده که شرایطشون خوب نیست😔😔
یه مدتی پیشمون بود یه روز گفتم بریم بیرون چرخی بزنیم قرار شد بره سپاه و برگرده که بریم بیرون، ولی اونروزم تا شب نیومد ازش دلخور بودم، وقتی برگشت برام یه روسری خریده بود، گفت آماده شو بریم گفتم الان دیگه فایده نداره، گفت جان من اوقات تلخی میشه بیا بریم اگه برم بعد ناراحتی میکنیا😇😇😉
🌺دلم نرم شد، جمع کردیم رفتیم بیرون اون شب!!!
🔮یه ماه رفتیم قایش، یکی از روزا کلی مهمون برام اومد که میخواستن برن کرمانشاه، صبح که بیدار شدم دیدم نان نداریم برف هم اومده بود وقتی به نانوایی رسیدم خیلی شلوغ بود مجبور شدم برم تو صف دوتایی ها وقتی نون گرفتم رفتم ته صف و به خانمی که اون ته بود گفتم نوبت من رو برام نگهداره تا برگردم، تو راه چند باری زمین خورم☹️🙁
رسیدم خونه به مهمونا صبحونه دادم و برگشتم نانوایی هر چقدر گشتم اون خانم رو ندیدم، میخواستم برم جلو که فکر کردن میخوام بدون نوبت نان بگیرم که شروع کردن به نق زدن😢🤐یکیشون هم هلم داد که نزدیک بود بخورم زمین!!❄️🌨💨
💦همون لحظه اون خانم رو دیدم با خوشحالی صداش زدم و اونم گفت که نوبت داشتم، زن ها که این وضع رو دیدن، با اکراه راه رو باز کردن.
🍃🌺🍃
✍ ادامه دارد ...
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈•
هر شب در ڪانال☺️👇🏻
📚http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e📚
4_401644107203608591.mp3
1.22M
#دعــاے_عهـــد
🎤 محسن فرهمند
📝عهد بستم همه ی نوکری و اشکم را
💥نذر تعجیل فرج،هدیه به ارباب کنم
قرائت دعای فرج به نیت تعجیل در #ظهور_مولا (عج )هر روز صبح
[🍃\•⛅️] @masjed_gram
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃زیارٺ حضرٺ ولی عصر (؏ـج) در روز #جمعہ
🔻چند دقیقہ وقتتون رو نمیگیره ...
⚠️برای امام زمان وقت بذاریم ...😔
🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊
[🌼] @masjed_gram
#خاطرات_شهدا
وقتایی که ناراحت بودم یا اینکه حوصلم سر میرفت و سرش غر میزدم...
میگفت:
"جااان دل هادے ...؟😍
چیه فاطمه؟
چند هفته بیشتر از شهادتش نگذشته بود یه شـب که خیلی دلم گرفته بود...💔
فقط اشک میریختم و ناله میزدم...😭
دلم داشت میترکید از بغض و دلتنگی قلم و کاغذ برداشتم و نشستم و شروع کردم به نوشتن...✍
از دل تنگم گفتم💗
جانازفراقتواینمحنتجانتاڪے💔
دلدرغمعشقتورسواےجهانتاڪے💔
از عذاب نبودنش و عشقم نوشتم براش...
نوشتم "هادی...😞
فقط یه بار....
فقط یه باره دیگه بگو جااان دل هادی..."😊
نامه رو تا زدم و گذاشتم رو میز و خوابیدم...
بعد شهادتش بهترین خوابی بود که میتونستم ازش ببینم...😍
دیدمش…💚
با محبت و عشق درست مثه اون وقتا که پیشم بود داشت نگام میکرد..☺
️ مـنصدایشزدموگفٺعزيـزمجانـم💕
باهـمـينیککلمهقلـبمـراريختبهم💕
صداش زدم و بهترین جوابی بود که میشد بشنوم...
"جاااان دل هادی...؟😌
چیه فاطمه…؟
چرا اینقده بیتابی میکنـی...؟
تو جات پیش خودمه شفاعت شده ای...
#شهید_هادی_شجاع
#_روای_همسر_شهید
🕊|🌹 @masjed_gram