مسجد امام محمدباقر علیه السلام
لازم است کمی صریح صحبت کنیم... 👇🌸👇🌸👇🌸👇🌸👇🌸
#ریحانه
👠 (کفش های #پاشنهبلند یا کفش های #هرزگی) 👠
دوستی از فرنگ برگشته بود #ایران. 🛬
بعد از یکی دو روز رفت تو خیابونای شهر گشتی بزنه و تجدید خاطره کنه. 🚶
اما یه چیز به شدت اون رو شگفت زده کرده بود: 😯
گفت: یعنی این همه زن روسپی تو خیابونای شهر فراوونه ؟! 📊 😮
چقدر وضع مملکت خراب شده ! 🙁
گفتم: اینقدرا هم که تو میگی خراب نیست؛ چرا همچین حرفی میزنی؟😊
گفت: مثلا این پوتین ها و کفش های پاشنه بلندی که پوشیدن!💄👠
گفتم: چه ربطی داره؟🙂
گفت: آخه کفش هایی که این دخترا پوشیدن توی اروپا مخصوص زنای #روسپی هستش 😕
و این کفش های پاشنه بلند به نوعی معرف کار اونها هست. 👠
این پوتین و کفش ها بخاطر ساختاری که دارن منجر به نوعی طرز راه رفتن میشن 🚶
که چنین تلقی رو در فرد بیننده ایجاد میکنه.👀
گفتم: آخه این دخترا که خیلی هاشون چنین نیتی ندارن؛❤️
یا بخاطر زیبایی می پوشن یا بخاطر #مُد ! 💆
گفت: اون مردی که ظاهر این دختر رو میبینه کاری به باطنش نداره و #نیت و دل پاک اون دختر براش هیچ اهمیتی نداره.😈
قبل از اینکه صحبتی بین اونا رد و بدل شده باشه، تیپ و ظاهر اون دختر پیام خودش رو رسونده ...! 👣
اصلا خود تولید کننده این کفش و پوتین ها کاربری جنسشون رو با اسمی که روش گذاشتن تعیین کردن. 🏣
گفتم: مگه این پوتین ها اسم خاصی دارن؟ 😳
گفت: F. U. C. K. me Boots 👯
دیگه حرفی برای گفتن نداشتم و سعی کردم بحثو عوض کنم.😐
فقط دلم از این همه بی فکری و ناآگاهی و البته پاکی دخترای شهر سوخت. 😔😢
پیش خودم گفتم این که فقط یه پوتین خشک و خالیه؛
پس منظور تولید کنندگان این مانتو های تنگ و کوتاه و چسبان و نازک چیه؟😏😐
میخوان دخترای مارو به کجا بکشونن؟ 😏
🙏 بابت چند #اصطلاح بی ادبانه ای که در این پست استفاده شده #عذرخواهیمیکنم 🙏
❤️کپی مطالب با ذکر صلوات آزاد است❤️
--------------------
@masjed_gram
#تلنگر
🌱 طرف #نماز نمی خونه ،میگه عبادت جز خدمت به خلق نیست
🌱 صدقه و زکات نمیده میگه چراغی که به خونه رواست به #مسجد حرامه
🌱 نگاه به #نامحرم میکنه ،میگه یه نگاه ضرر نداره
🌱 #حجاب رو رعایت نمیکنه،میگه یه تار مو عیبی نداره
🌱 امر به معروف و نهی از منکر نمیکنه میگه مراقب خودم باشم جونم سلامت
🌱 میگیم طلا برای مرد حرامه ،میگه دلت باید صاف باشه
🌱 جشن #عروسی میگیره هزاران نفر عریان میبیننش میگه یه شب که هزار شب نمیشه
✅ شاید اینجا بتونیم با این بازی ها از زیر خیلی از کاره شونه خالی کنیم و خودمون و گول بزنیم،،
✅ اما امان از روزی که در #محضر_الهی حاضر بشیم و تمام اعضا و جوارحمون بر ضد ما شهادت بدن و پرونده تمام نمای افکار و گفتارمون رو جلوی چشمامون ورق بزنن، عجب روزیه روز #محشر، چه بد روزیه برای کسایی که یک عمر رو با دروغ و فریب گذرونده و به متاع دنیا دل خوش کرده.. اومده در محضر الهی و دستاش خالیه. هیچی با خودش نیاورده آبروش رفته و زمانو از دست داده.
✅ مواظب باشیم به هرکی بتونیم #دروغ بگیم به خودمون و #خدامون نمیتونیم دروغ بگیم
✅ مواظب قدم هایی که روی زمین بر می داری باش.
❤️کپی مطالب با ذکر صلوات آزاد است❤️
--------------------
@masjed_gram
🔴یه سوال؟
📍مگه گل به خودی شادی و خوشحالی نداره؟
🔸اگه داره چرا مراکشی ها نریختن تو خیابون و شادی کنن؟
🔹اگه نداره پس چرا ما موقعه برجام ریختیم تو خیابون و شادی کردیم؟
🔻والا
🔸تنها فرقش اینه که اونا با سر و توپ گل به خودی زدن ما با دست و بتن
🔹عجب آدمایی افسرده ای هستن شادی ام بلد نیستن!!
@masjed_gram
#داستانک
◀️ تخم مرغ ▶️
زنی مشغول درست کردن تخم مرغ برای صبحانه بود. ناگهان شوهرش سراسیمه وارد آشپزخانه شد و داد زد : مواظب باش ، مواظب باش ، یه کم بیشتر کره توش بریز….
وای خدای من ، خیلی زیاد درست کردی … حالا برش گردون … زود باش باید بیشتر کره بریزی … وای خدای من از کجا باید کره بیشتر بیاریم ؟؟ دارن میسوزن مواظب باش ، گفتم مواظب باش ! هیچ وقت موقع غذا پختن به حرفهای من گوش نمیکنی … هیچ وقت!! برشون گردون ! زود باش ! دیوونه شدی ؟؟؟؟ عقلتو از دست دادی ؟؟؟ یادت رفته بهشون نمک بزنی … نمک بزن … نمک …
زن به او زل زده و ناگهان گفت : خدای بزرگ چه اتفاقی برات افتاده ؟! فکر میکنی من بلد نیستم یه تخم مرغ ساده درست کنم؟
شوهر به آرامی گفت : فقط میخواستم بدونی وقتی دارم رانندگی میکنم، چه بلائی سر من میاری
--------------------
@masjed_gram
#خاطرات_شهدا
❤️ دکترا گفته بودن :
با از کار افتادن کبدش حافظه اش رو از دست میده و قدرت تشخیص افراد رو هم
دیگه نداره.
کم کم آثارش هویدا شد!! 😞
تنها چیزی که تفاوتی براش نکرده بود شنیدن صدای اذان بود و مهیا شندنش برای نماز
صدای اذان رو که می شنید مثل قبل آماده می شد ، مثل قبل نماز می خوند و مانند گذشته به نماز عشق می ورزید ❤️
#شهید_اکبر_آقا_بابایی 😇✌️
--------------------
@masjed_gram
#پوستر
💠فرمان «امام خمینی (ره)» مبنی بر تشكیل جهاد سازندگی (۱۳۵۸ ش) - روز جهاد كشاورزی
• جهاد سازندگی توانست خیل عظیم نیروهای دلسوز، جوان و متخصصان متعهد و مسلمان در رشتههای گوناگون را برای احیا و نوسازی روستاها در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به خود جذب کند؛ اما کمی بعد تبدیل به وزارتخانه شد و در دوره اصلاحات، با وزارت کشاورزی ادغام شد!
@masjed_gram
#داستانک
◀️ گنجشک و آتش ▶️
گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد و برمی گشت!
پرسیدند : چه می کنی ؟
پاسخ داد : در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و...
آن را روی آتش می ریزم !
گفتند : حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است ! و این آب فایده ای ندارد!
گفت : شاید نتوانم آتش را خاموش کنم ، اما آن هنگام که خداوند می پرسد : زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه کردی؟
پاسخ میدم : هر آنچه از من بر می آمد!
پ.ن: اگر از ما بپرسند چقدر از کالاها و پیام رسان های داخلی حمایت کردیم چه پاسخی خواهیم داشت؟
--------------------
@masjed_gram
#ریحانه
⚠️خطر‼️
⚠️خطر‼️
#بلندہ_اما_ارزش_وقت_گذاشتن_دارہ‼️
#تا_آخرش_بخونید_لطفا‼️
شاید ۲۰ سال پیش ڪسے بہ مخیلهاش هم نمے رسید
روزے در خیابانهاے شهر، دخترانے را مشاهدہ ڪند ڪہ آن سالها مردم شاید آنها را در سالن هاے #عروسے هم نمے دیدند... 😳
دخترانے بزڪ ڪردہ با موهاے پف ڪردہ
و بیرون ریختہ و #مانتوهایے ڪوتاہ و تنگ و #شلوارهایے تنگتر!👱♀ 💄👠
این روند ۲۰ سال طول ڪشید⏱
تا بہ اینجا رسید.☝️
استعمار و استڪبار صبر و حوصلہ زیادے دارد، بر عڪس بعضے از ماها...
⬅️اولین ڪار، گرفتن #چادر بود از زنان ما...⛔️
گفتند چادر #حجاب_برتر است و میشود برتر نبود!🙁
بین خوب و خوب تر، خوب را هم انتخاب ڪنے بہ جایے بر نمیخورد .میشود مانتوے گشاد و مقنعہ بزرگ پوشید و با حجاب بود... 😏
حرف قابل قبولے بود؛ ڪسے نمیتواست بہ این حرف اعتراض ڪند، حتے اهالے #مذهب. 😒
⬅️ گام دوم، گرفتن مقنعہ بود...😳
میشود روسرے بزرگ سر ڪرد! 👿
هم تنوّع دارد هم #حجاب است.
یادم مے آید روسریهایے بود با ضلع بیشتر از یڪ متر ڪہ تا ڪمر خانمها هم میرسید...
خوب البتہ روسرے مثل مقنعہ نبود گاهے مو بیرون میزد. 😶
⬅️ در فیلمهاے سینمایے هے مدل گذاشتن، زن هاے هنرپیشہ مدل شدن و بہ تبع آن دختران جوان هم از آن ها یاد میگرفتند.
⬅️چشم هاے ما متوجّہ این آب رفتن نمے شد و آنقدر ڪم ڪم این ڪار را ڪردند ڪہ چشم ما عادت میڪرد...😞
⬅️ مانند بچهاے ڪہ جلوے چشم پدر و مادرش بزرگ میشود و قد میڪشد و والدینش حس نمیڪنند اما دیگران ڪہ ڪمتر او را میبینند و چشمانشان عادت نڪردہ، متوجہ رشد هفتگے او میشوند...
ما عادت ڪردیم بہ روسریهایے ڪہ هر روز آب میرفت و تبدیل شد بہ نوارے باریڪ و بعضا تورے...😥
مانتوهایے ڪہ شاید بهتر باشد بلوز و پیراهن راحت نامیدشان تا #مانتو...👚
⬅️ بہ هر حال ڪم ڪم ڪار بہ این جا ڪشید و مدام گفتند #بیحجابے معضل فرهنگے است، براے حل آن باید ڪار فرهنگے ڪرد...✋
سال ها گذشت و لباس ها آب رفت و ڪار فرهنگے در زمینہ #عفت و حجاب مشاهدہ نشد.‼️
برعڪسش، فراوان ڪارهاے ضد فرهنگ در ڪوبیدن حجاب و عفت و #حیا و #غیرت در فیلمهاے سینمایے و مجلات و برنامههاے عمومے یافت میشد...❎😔
⬅️ امسال هم مد پوشش خانمها تغییر ڪردہ است، پوشیدن ساق شلوارے #(ساپورت) بہ جاے #شلوار...😱
یعنے دیگر شلوار جین تنگ هم نہ!
#ساق_شلوارے! 😱
و بدون تردید در یڪے دو سال آیندہ این ڪنار مے رود و برخے را ..........👗🙈🙊
⬅️ یعنے پس از آنڪہ #چادر، #مقنعہ، #مانتو و #روسرے از زنان گرفتہ شد، حالا رفتهاند سراغ شلوار!👖
چشمهاے ما هنوز عادت نڪردهاند... اگر بہ این هم عادت ڪنیم سرنوشت چادر و مانتو و روسرے در انتظار این ساپورت هم هست...😔
خدایے نڪردہ اینها هم روز بہ روز نازڪتر و ڪوتاهتر میشود و ما عادت میڪنیم.... آن وقت... نمیدانم بعدش سراغ چہ خواهند رفت...😱🙊
#تهاجم_فرهنگی
#غرب_زدگی
❤️کپی مطالب با ذکر صلوات آزاد است❤️
--------------------
@masjed_gram
#داستانک
◀️ صدف های بدبو ▶️
شغل مردی تمیز کردن ساحل بود. او هر روز مقدار زیادی از صدفهای شکسته و بدبو را از کنار دریا جمعآوری میکرد. و مدام به صدفها لعنت میفرستاد چون کارش را خیلی زیاد میکردند. او باید هر روز آنها را روی هم انباشته میکرد و همیشه این کار را با بداخلاقی انجام میداد.
روزی، یکی از دوستانش به او پیشنهاد کرد که خودش را از شر این کوه بزرگی که با صدفهای بدبو درست کرده بود، خلاص کند. او با قدرشناسی و اشتیاق فراوان این پیشنهاد را پذیرفت.
یک سال بعد، آن دو مرد، در جایی یکدیگر را دیدند. آن دوست قدیمی از او دعوت کرد تا به دیدن قصرش برود. وقتی به آنجا رسیدند مرد نظافتچی نمیتوانست آن همه ثروت را باور کند و از او پرسید چطور توانسته چنین ثروتی را بدست بیاورد.
مرد ثروتمند پاسخ داد: "من هدیهای را پذیرفتم که خداوند هر روز به تو میداد و تو قبول نمیکردی! در تمام صدفهای نفرتانگیز تو، مرواریدی نهفته بود"
اکثر مواقع هدایا و موهبتهای الهی در بطن خستگیها و رنجها نهفتهاند، این ما هستیم که موهبتهایی را که خدا عاشقانه در اختیار ما قرار میدهد، ندانسته رد میکنیم!
--------------------
@masjed_gram
#خاطرات_شهدا
🌷 اومده بود مرخصی
اما دلش با بچه های جنگ بود.
نمیتونست بی کار بمونه
جهاد گران مشغول کار بودن که با دیدن حسین خوشحالی در چهره شون جون گرفت. 😊✌️
کار به خوبی پیش می رفت
با این حال حسین اون حسین همیشگی نبود.
از چهر ه اش می شد فهمید
میدونستم پیش ماست اما همه وجود و همه فکرش توی جبهه بود❤️
🌷 قدری با بچه ها صحبت کرد و از حال و احوالشون پرسید و از کار...
آخرم طاقت نیاورد
کمی بعد اومد طرفم و گفت : برو نماز خونه رو آماده کن تا من بچه ها رو صدا بزنم و دورهم زیارت عاشورا بخونیم.
با تعجب نگاش کردم ...!
گفت : دلم 💔گرفته میخوام آروم بشم.
#شهید_حسین_پارسا
#راوی_دوست_شهید
--------------------
@masjed_gram
#داستانک
◀️ صد دلاری ▶️
یک سخنران معروف در مجلسی که دویست نفر در آن حضور داشتند، یک صد دلاری را از جیبش بیرون آورد و پرسید: چه کسی مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ دست همه حاضرین بالا رفت.
سخنران گفت: بسیار خوب، من این اسکناس را به یکی از شما خواهم داد ولی قبل از آن می خواهم کاری بکنم. و سپس در برابر نگاه های متعجب، اسکناس را مچاله کرد و پرسید: چه کسی هنوز مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ و باز هم دست های حاضرین بالا رفت.
این بار مرد، اسکناس مچاله شده را به زمین انداخت و چند بار آن را لگد مال کرد و با کفش خود آن را روی زمین کشید. بعد اسکناس را برداشت و پرسید: خوب، حالا چه کسی حاضر است صاحب این اسکناس شود؟ و باز دست همه بالا رفت. سخنران گفت: دوستان، با این بلاهایی که من سر اسکناس در آوردم، از ارزش اسکناس چیزی کم نشد و همه شما خواهان آن هستید.
و ادامه داد: در زندگی واقعی هم همین طور است، ما در بسیاری موارد با تصمیمــاتی که می گیریم یا با مشکلاتی که روبرو می شویم، خم می شویم، مچالــه می شویم، خاک آلود می شویم و احساس می کنیم که دیگر پشیزی ارزش نداریم، ولی این گونه نیست و صرف نظر از این که چه بلایی سرمان آمده است هرگز ارزش خود را از دست نمی دهیم و هنوز هم برای افرادی که دوستمان دارند، آدم با ارزشی هستیم.
--------------------
@masjed_gram
#اطلاعیه
⚫ انالله واناالیه راجعون/ پدر شهید مدافع حرم ،میلاد بدری دعوت حق و فرزند شهیدش را لبیک گفت.
◾با نهایت تأسف و تأثر دقایقی پیش با خبر شدیم، پدر بزرگوار شهید مدافع حرم ، میلاد بدری درگذشت.
◾قرارگاه فرهنگی باقرالعلوم مصیبت وارده را به خانواده گرامی و همه ی مدافعان راه ولایت و خانواده های شهدا تسلیت عرض می نماید.
@masjed_gram