eitaa logo
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
1.1هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
750 ویدیو
39 فایل
⚘️﷽⚘ اینجاییم که به صورت رسمی تمام محتوای معنوی ، سیاسی و... رو براتون قرار بدیم💚 . فقط کافیه روی پیام سنجاق شده بزنید تا کلی آمــوزش هـــــای رایگــــان ببینیــــــــد😍 . 💠 پل ارتباطی: https://daigo.ir/secret/5591463884 |🏻 @aragraphec_sharifi
مشاهده در ایتا
دانلود
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
#پرسش_پاسخ #حیا 👇🏻🌸👇🏻🌸
🔴 تا حالا دیدی بعضیا توی خیابون دارن رانندگی میکنن، اما اونقدر افتضاحه که میگن فلانی اصلا فرهنگ استفاده از ماشین رو نداره❗️ 👌اصلا آبروی هر چی راننده است برده❗️ 💢بعضی از خانم ها هم فکر میکنن با داشتن چادر با حجاب میشن در حالیکه چادر سر کردن فرهنگ میخواد. اسم فرهنگش هست. اگر کسی اون رو ندونه با چادر عشوه گری می کنه و آبروی چادریا رو می بره. 🙈مثل بعضی خانم ها که چادر سر می کنن ولی به صورت آرایش دارن و ... قرارگـــاه‌فرهـــنـــگۍبــاقــراݪــــعـــلـــومـ 🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
روز هشتمـ همگے میل خراسـ❤ـان داریمـ... انتظار ڪرمـ از سفـــره سلـ👑ـطان داریمـ #رمضان ┅═══✼❉❉✼═══┅ @masjed_gram
🌺🌺اینهمه خلقت و تشکیلات، آخرش هم مردن و هیچی به هیچی؟!! ❌ نه هرگز! ❌ 🌸🌸 خداوند حق است و هیچ کار لغو و بی هدفی از او صادر نمیشود 👌باهم ببینیم:👇 🕋ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّهُ يُحْيِ الْمَوْتى‌ وَ أَنَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ (حج/6) 🔹اين مراحل مختلف خلقت انسان و گياه به خاطر آن است كه خداوند حقّ است و اوست كه مردگان را زنده مى‌كند و بر هر چيزى تواناست. 💐💐 آری خدا حق است و در ورای این زندگی کوتاه دنیا، قیامت و زندگی ابدی آمدنی است بدون شک همان ساعتی که ما را بیرون میکشند از قبرهایمان جهت حسابرسی. 📛👇حالا دوستان به این دو تا آیه دقت کنید لطفا: 🕋ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ يَداكَ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ (حج/10) 🔹در قيامت به او گفته مى‌شود: اين عذاب سوزان، به خاطر چيزى است كه دست‌هايت از پيش فرستاده است، و قطعاً خدا به بندگانش ظلم نمى‌كند. 🕋هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ (حج/11) 🔹اين همان زيان آشكار است. 😔😔 اگر واقعا به این قبروقیامت یقین داریم، کمی آرامتر...جهنم و عذابهای آخرت، چاهی است که خودمان با همین دستها کنده ایم از سر غفلت و جهالت 🔔🔔 دقت کنیم چه توشه ای پیش میفرستیم با دستهایمان؟! قرارگــــاه‌فرهـــنـــگۍبــاقــراݪـــعـــلـــومـ 🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
﴾﷽﴿ #رمان ❤️ #قسمت_صد_ده ❂○° #پلاک_پنهان °○❂ کمیل با شتاب در را باز کرد و به طرف سمانه که بر رو
﴾﷽﴿ ❤️ ❂○° °○❂ در باز شد،کمیل سرش را بالا آورد و با دیدن امیرعلی که با شرمندگی او را نگاه می کرد،سری تکان داد ومشغول برسی پرونده شد. ــ سلام بیا تو چرا اونجا ایستادی؟ امیرعلی در را بست و روی صندلی روبه روی میزکار کمیل نشست. ــ کمیل،شرمندم ــ برا چی؟ ــ دیشب کمیل اجازه نداد حرفش را ادامه بده ــ هرچی بود برای دیشب بود،موضوع تموم شد دیگه ــ به مولا شرمندتم دیشب خونه پدر خانوم بودیم ،گوشیم هم تو خونه مونده بود کمیل که می دانست امیرعلی چقدر از این اتفاق ناراحت است،لبخند زدو گفت: ــ شرمندگی برا چی آخه،مگه عمدا جواب ندادی؟امیر اومد کارا هم انجام شد. ــ آره پرونده رو ازش گرفتم ــ خب؟ امیرعلی پرونده را به سمت کمیل گرفت و گفت: ــ اونایی که اومدن دم در خونه مادربزرگت دو نفرن،روی موتور هم بودن،معلومه از ریختن این ماده شیمیایی فقط میخواستن همسرتو بترسونن ،اما قضیه دعوا واقعی بوده،اوناهم از این موقعیت استفاده کردن، کمیل متفکر به پرونده خیره شده بود،امیرعلی آرام گفت: ــ کمیل میدونم به چی فکر میکنی،من مطمئنم این کارِ تیمور و آدماشه،والا کی میدونه تو مامور اطلاعاتی ـــ چیز دیگه ای نیست ؟ ــ نه ــ خب خیلی ممنون با صدای گوشی ،کمیل گوشی خود را از کتش بیرون آورد،چند تا عکس برایش ارسال شده بود،تا عکس ها را باز کرد،از شدت خشم و عصبانیت محکم مشتش را برروی میز کوبید،امیرعلی سریع از جایش بلند شد ،با نگرانی گفت: ــ چی شده کمیل؟ نگاهی به دستان مشت شده ی کمیل و چشمان به خون نشسته اش انداخت. ــ بگو چی شده کمیل کمیل بدون هقچ حرفی گوشی را به طرف امیرعلی گرفت و از جایش بلند شد،پنجره را باز کرد و سرش را بیرون برد ،احساس می کرد کل وجودش در حال آتش گرفتن است. امیرعلی با دیدن عکس ها چشم هایش را عصبی بست،دوباره صدای گوشی کمیل بلند شد،امیرعلی با دیدن شماره ناشناس گفت: ــ کمیل فک کنم خودشون باشن؟ کمیل به سمت گوشی خیز برداشت، ــ کمیل صبر من بزار ردیابی کنیم کمیل سری تکان داد و منتظر امیرعلی بود،با جواب بده ی امیرعلی سریع دکمه اتصال را لمس کرد: ــ الو ــ به به جناب پاسدار،سرگرد،اطلاعاتی،اخوی،بردارد،چی بهت بگم دقیقا کمیل و شروع کرد بلند خندیدند ــ عکسا چطور بودن؟؟ ✍🏻 نویسنده :فاطمه امیری --------------------------------------------------- 😉 هر شب از ڪانال☺️👇🏻 📚❤️| @masjed_gram
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
﴾﷽﴿ #رمان ❤️ #قسمت_صد_یازده ❂○° #پلاک_پنهان °○❂ در باز شد،کمیل سرش را بالا آورد و با دیدن امیرع
﴾﷽﴿ ❤️ ❂○° °○❂ کمیل عصبی غرید: ــ خفه شو عوضی ــ اوه آروم باش اخوی ــ تیمور دعا کن دستم بهت نرسه ،باور کن تیکه تیکت میکنم ــ وای ترسیدم،یعنی اینقدر خاطر این خانم کوچولورو میخوای که اینطور عصبی شدی ،اسمش چی بود ؟سمانه!درست گفتم؟ ــ اسمشو به زبونت نیار عوضی، ــ آروم باش،راستی دیشب تونستی خانم کوچولوتو آروم کنی،بدبخت خیلی ترسیده بود کمیل فریاد زد: ــ میکشمت تیمور میکشمت تیمور بلند خندید و گفت : ــ نمیتونی،من چند قدم از تو جلوترم،بابت عکس ها هم نمیخواد از من تشکر کنی میتونی از عکاس کوچولو تشکر کنی کمیل تا میخواست فریاد بزند و او را تهدید کند،تیمور تماس را قطع کرد،نفس نفس می زد،صورتش داغ شده بود،امیرعلی سریع لیوان آبی را به طرفش گرفت. ــ نمیخوام ــ بخور،الان سکته میکنی کمیل لیوان را از دستش گرفت و نوشید. با صدای خشداری گفت: ــ از عکسا چی فهمیدی؟ ــ چیزس ندارن ،فقط معلومه کسی که این عکس ها رو از همسرت گرفته از اعضای خانه بوده،آخه همسرت یک جا به دوربین لبخند زده،اون عکسا هم برای محضره،پس غریبه ای تو محضر نبوده . گوشی را به طرف کمیل گرفت و گفت: ــ حتما کسی از گوشی یکی از خانوادت برداشته کمیل زیرلب زمزمه کرد: ــ عکاس کوچولو ،عکاس کوچولو چشمانش را بست و به آن شب و روز عقد برگشت،چیزهایی یادش آمد که ای کاش هیچوقت یادش نمی آمد،باورش سخت بود، ــ کمیل داری به چی فکر میکنی؟ ــ اون روز همه از محضر بیرون اومدن فقط.. ــ نه کمیل غیر ممکنه ــ امیرعلی خودشه ،لعنتی خودشه امیرعلی گیج روی صندلی نشست و زیر لب گفت: ــ خدای من کمیل چنگی به کتش زد و گوشی اش را برداشت،امیرعلی سریع ایستاد و جلویش ایستاد: ــ کجا داری میری ــ باید تکلیف این موضوعو مشخص کنم ــ نه کمیل الان نه ،بلاخره به خاطر... ــ خودشم بفهمه زودتر از من اینکارو میکنه امیرعلی را کنار زد و از اتاق بیرون رفت ✍🏻 نویسنده :فاطمه امیری --------------------------------------------------- 😉 هر شب از ڪانال☺️👇🏻 📚❤️| @masjed_gram
📢 گزینه قطعی ملت ایران مقاومت است ⛔ مذاکره سم است؛ جنگ هم نمی‌شود 🔻 رهبرانقلاب، امروز: گزینه‌ی قطعی ملت ایران، مقاومت مقابل آمریکا است و در این رویارویی، آمریکا وادار به عقب‌نشینی خواهد شد. 👈 این رویارویی، نظامی نیست؛ چون بنا نیست جنگی انجام بگیرد. 👈 نه ما دنبال جنگ هستیم، نه آنها؛ که میدانند که به نفعشان نیست. 🔺️ این برخورد، برخورد اراده‌ها است و اراده‌ی ما قوی‌تر است، چون علاوه بر اراده‌ی خود، توکل به خدا را هم داریم. ۹۸/۲/۲۴ 📝 @masjed_gram
⛔ مذاکره با دولت کنونی آمریکا سم مضاعف است ❌ هیچ ایرانی غیرتمند و باشعوری درباره‌ی نقاط قوت خود معامله نمیکند 🔻 رهبر انقلاب، عصر امروز در دیدار رمضانی مسئولان نظام: 👈 بعضی در داخل میگویند مذاکره چه عیبی دارد؟ 👈 مذاکره سم است، تا وقتی آمریکا این است که الان هست و مذاکره با دولت کنونی آمریکا یک سم مضاعف است. 👈 مذاکره یعنی معامله و دادو ستد اما آنچه در نظر آمریکاست، نقاط قوت ماست. 👈 میگویند مذاکره کنیم درباره‌ی سلاح دفاعی شما که چرا با فلان برد میسازید؛ این برد را کم کنید که اگر شما را زدیم نتوانید پایگاه ما را بزنید و جواب بدهید! 👈 خب معلوم است که هیچ ایرانی غیرتمند و باشعوری درباره‌ی نقاط قوت خود معامله نمیکند. 👈 یا مثلاً میگویند درباره‌ی عمق راهبردی‌تان در منطقه صحبت کنیم؛ یعنی این را از دست بدهید. 👈 پس اصل غلط است، حتی با آدم حسابی. اینها که آدم حسابی هم نیستند و به هیچ چیز پایبند نیستند. 🔺️ البته هیچ‌کس در عقلای ما هم دنبال مذاکره نیست. ۹۸/۲/۲۴ 📝 @masjed_gram
💌 فرصت انتخاب #پیام_معنوی 🌺 🌺🌺 @masjed_gram
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹امام على عليه السلام: ملايمت و مهربانى كليد كاميابى است الرِّفقُ مِفتاحُ النَّجاحِ 📚غررالحكم حدیث 294 🌺 🍃🌺 @masjed_gram
#احکام 💠روزه‌دار بعد از نماز صبح متوجه جنابت شود... ✍نظر همه مراجع ✨ ✨✨ @masjed_gram