مباحث
#نهج_البلاغه | #نامه_ها ✉️ نامه ۵۴ - نامه به طلحه و زبیر در پاسخ به ادعاهاى سران ناکثین
#نهج_البلاغه | #نامه_ها
✉️ نامه ۵۵ - نامه به معاویه در اندرز و هشدار به او
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🗞️ و من كتاب له عليهالسلام إلى معاوية
📜 أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اَللَّهَ سُبْحَانَهُ قَدْ جَعَلَ اَلدُّنْيَا لِمَا بَعْدَهَا وَ اِبْتَلَى فِيهَا أَهْلَهَا لِيَعْلَمَ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ لَسْنَا لِلدُّنْيَا خُلِقْنَا وَ لاَ بِالسَّعْيِ فِيهَا أُمِرْنَا وَ إِنَّمَا وُضِعْنَا فِيهَا لِنُبْتَلَي بِهَا
پس از ياد خدا و درود!
همانا خداوند سبحان دنيا را براى آخرت قرار داده، و مردم را در دنيا به آزمايش گذاشت، تا روشن شود كدام يك نيكوكارتر است. ما را براى دنيا نيافريدهاند، و تنها براى دنيا به تلاش فرمان داده نشديم، به دنيا آمديم تا در آن آزمايش گرديم.
وَ قَدِ اِبْتَلاَنِي اَللَّهُ بِكَ وَ اِبْتَلاَكَ بِي فَجَعَلَ أَحَدَنَا حُجَّةً عَلَى اَلْآخَرِ
و همانا خداوند مرا به تو، و تو را با من آزمود، و يكى از ما را بر ديگرى حجّت قرار داد.
فَعَدَوْتَ عَلَى اَلدُّنْيَا بِتَأْوِيلِ اَلْقُرْآنِ فَطَلَبْتَنِي بِمَا لَمْ تَجْنِ يَدِي وَ لاَ لِسَانِي وَ عَصَيْتَهُ أَنْتَ وَ أَهْلُ اَلشَّامِ بِي وَ أَلَّبَ عَالِمُكُمْ جَاهِلَكُمْ وَ قَائِمُكُمْ قَاعِدَكُمْ
تو با تفسير دروغين قرآن به دنيا روى آوردى، و چيزى از من درخواست مىكنى كه دست و زبانم هرگز به آن نيالود (قتل عثمان). تو و مردم شام، آن #دروغ را ساختيد و به من تهمت زديد تا آگاهان شما مردم ناآگاه را، و ايستادگان شما زمينگير شدگان را بر ضدّ من تحريك كنند.
فَاتَّقِ اَللَّهَ فِي نَفْسِكَ وَ نَازِعِ اَلشَّيْطَانَ قِيَادَكَ وَ اِصْرِفْ إِلَى اَلْآخِرَةِ وَجْهَكَ فَهِيَ طَرِيقُنَا وَ طَرِيقُكَ
معاويه! از خدا بترس، و با شيطانى كه مهار تو را مىكشد، مبارزه كن، و به سوى آخرت كه راه من و تو است باز گرد.
وَ اِحْذَرْ أَنْ يُصِيبَكَ اَللَّهُ مِنْهُ بِعَاجِلِ قَارِعَةٍ تَمَسُّ اَلْأَصْلَ وَ تَقْطَعُ اَلدَّابِرَ فَإِنِّي أُولِي لَكَ بِاللَّهِ أَلِيَّةً غَيْرَ فَاجِرَةٍ لَئِنْ جَمَعَتْنِي وَ إِيَّاكَ جَوَامِعُ اَلْأَقْدَارِ لاَ أَزَالُ بِبَاحَتِكَ حَتّٰى يَحْكُمَ اَللّٰهُ بَيْنَنٰا وَ هُوَ خَيْرُ اَلْحٰاكِمِينَ
و بترس از خدا كه به زودى با بلايى كوبنده ريشهات را بر كند، و نسل تو را بر اندازد.
همانا براى تو به خدا سوگند مىخورم، سوگندى كه بر آن وفا دارم، اگر روزگار من و تو را در يك جا گرد آورد، همچنان بر سر راه تو خواهم ماند: «تا خدا ميان ما داورى كند و او بهترين داوران است
═══════❖•° 𑁍 °•❖═══════
╭───
│ 🌐 @Mabaheeth
╰──────────
🗞️ ترجمه و شرح فیض الاسلام:
۵۵ از نامههاى آن حضرت عليه السّلام است به معاويه (در اندرز باو):
(۱) پس از حمد خدا و درود بر پيغمبر اكرم (صلیالله علیه وآله)، خداوند سبحان دنيا را براى آخرت قرار داده، و (با اينكه به آشكار و نهانها دانا است) اهل دنيا را در آن بيازمود تا بداند (به ديگران هويدا سازد) كه كردار كدامين ايشان نيكوتر است، و ما براى دنيا آفريده نشده و به كوشش در (كار) آن مأمور نگشتهايم (اگر چه هر كَس براى طلب روزى ناچار مىكوشد، ولى اصل كوشش در كار آخرتست ) و ما را بدنيا آوردهاند كه با آن آزمايش شويم (تا نيكوكار و بدكار آشكار شوند)
(۲) و خداوند مرا بتو و ترا بمن مبتلى ساخته و آزمايش نموده و يكى از ما را حجّت ديگرى قرار داده است (مرا بر تو حجّت گردانيده، يا آنكه هر يك را بر ديگرى حجّت قرار داده و معاويه نيز بر آن حضرت حجّت بوده كه اگر در صدد دفع فساد او بر نمىآمد بازخواست مىشد)
پس براى دنيا طلبى بتأويل قرآن شتافتى (از معنى حقيقى آن چشم پوشيده به انديشۀ نادرست خود بمردم فهماندى، چنانكه باهل شام مىگفت: من متصدّى امر عثمان هستم و خداوند در قرآن كريم س ۱۷ ى ۳۳ فرموده: «وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنٰا لِوَلِيِّهِ سُلْطٰاناً» يعنى كسيكه به ستم و ناحقّ كشته شود ما ولىّ و وارث او را مسلّط گردانيديم «تا كشنده را بقصاص رسانده از او انتقام كشد») و از من چيزى (خون عثمان را) خواستى كه دست و زبانم جنايت و گناهى مرتكب نشده (نه او را كشتم و نه به كشتنش دستور دادم) و تو با اهل شام مرا به خون عثمان گرفتيد، و بر انگيخت فهميدۀ شما نادانتان و ايستادۀ شما نشستهتان را (با چنين سخنان نادرست يكديگر را بر من شورانديد)
(۳) پس دربارۀ خود از خدا بترس، و با شيطان ايستادگى كرده مهارت را از چنگش بيرون كن، و رو بآخرت آور كه راه ما و تو است (همه به آن راه خواهيم رفت)
(۴) و بترس از اينكه خداوند از جانب خود ترا به بلاى شتابنده گرفتار نمايد كه به اصل و بنيانت رسيده و عقبت را ببرد (چنان بلائى كه از تو و نسلت اثرى باقى نگذارد، در قرآن كريم س ۶ ى ۴۵ مىفرمايد: «فَقُطِعَ دٰابِرُ اَلْقَوْمِ اَلَّذِينَ ظَلَمُوا» يعنى دنبالۀ گروه ستمكار بريده شد. اشاره باينكه نسل ايشان باقى نماند) من براى تو بخدا سوگند ياد ميكنم سوگندى كه دروغ در آن راه ندارد كه اگر مقدّرات گرد آورنده من و تو را بهم رساند همواره با تو مىمانم ( «حَتّٰى يَحْكُمَ اَللّٰهُ بَيْنَنٰا وَ هُوَ خَيْرُ اَلْحٰاكِمِينَ» س ۷ ى ۸۷ يعنى) تا خدا بين ما حكم كند (ترا بكيفر ظلم و ستم كه كردهاى برساند) كه او بهترين داد رسان است.
#نهج_البلاغه_بخوانیم
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
📖 امام عليه السلام در قسمت اوّل اين نامه به هدف آفرينش دنيا و آفرينش انسانها در آن اشاره مىكند و مىفرمايد: «اما بعد (از حمد و ثناى الهى) خداوند سبحان دنيا را براى جهان بعد از آن (سراى آخرت) قرار داده و اهل آن را در آن مورد آزمايش قرار مىدهد تا معلوم شود چه كسى بهتر عمل مىكند»؛ (أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ اللّٰهَ سُبْحَانَهُ قَدْ جَعَلَ الدُّنْيَا لِمَا بَعْدَهَا، وَ ابْتَلَى فِيهَا أَهْلَهَا، لِيَعْلَمَ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً)
اين تعبير اشاره به حقيقتى است كه بارها در نهجالبلاغه ذكر شده است كه دنيا هدف نهايى نيست؛ بلكه مقدمهاى براى آمادگى جهت سراى ديگر است؛ بنابراين به دنيا به عنوان وسيله بايد نگريست نه هدف و مقصد نهايى و به يقين اين تفاوت نگرش در تمام اعمال انسان تأثير مىگذارد.
جملۀ «لِيَعْلَمَ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً» بر گرفته از آيۀ 7 سورۀ كهف است: ««إِنّٰا جَعَلْنٰا مٰا عَلَى اَلْأَرْضِ زِينَةً لَهٰا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً» ؛ ما آنچه را روى زمين است زينت آن قرار داديم تا آنها را بيازماييم كه كدام يك داراى بهترين عمل هستند»؛ (البته قريب به همين معنا در آيۀ 7 سورۀ هود و آيۀ 2 سورۀ ملك آمده است).
ناگفته پيداست كه آزمايشهاى الهى براى كشف مجهولى نيست؛ زيرا همه چيز مربوط به حال و گذشته و آينده و ظاهر و باطن اشيا و اشخاص در برابر علم بىپايان پروردگار آشكار است؛ بلكه منظور ظاهر شدن باطن افراد و انجام اعمالى است كه معيار ثواب و عقاب است و به تعبير ديگر صفات درونى، پيش از ظهور و بروز در عمل نمىتواند معيار ثواب و عقاب باشد؛ خداوند افراد را امتحان مىكند تا آن صفات به مرحلۀ بروز برسد، همانگونه كه خود امام در عبارت ديگرى از نهجالبلاغه در تفسير آيۀ «وَ اِعْلَمُوا أَنَّمٰا أَمْوٰالُكُمْ وَ أَوْلاٰدُكُمْ فِتْنَةٌ» فرموده است: «وَ مَعْنَى ذَلِكَ أَنَّهُ يَخْتَبِرُهُمْ بِالْأَمْوَالِ وَ الْأَوْلَادِ لِيَتَبَيَّنَ السَّاخِطَ لِرِزْقِهِ وَ الرَّاضِيَ بِقِسْمِهِ وَ إِنْ كَانَ سُبْحَانَهُ أَعْلَمَ بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ لَكِنْ لِتَظْهَرَ الْأَفْعَالُ الَّتِي بِهَا يُسْتَحَقُّ الثَّوَابُ وَ الْعِقَابُ؛
←مفهوم اين آيۀ شريفه آن است كه خداوند مردم را بهوسيلۀ اموال و فرزندانشان آزمايش مىكند تا آشكار شود چه كسى از روزىاش خشمگين و چه كسى به قسمت الهى راضى است؛ هرچند خداوند سبحان از مردم به خودشان آگاهتر است؛ اما اين براى آن است كه افعالى كه بهوسيلۀ آن استحقاق ثواب و عقاب را پيدا مىكنند ظاهر و آشكار شود»
آنگاه امام عليه السلام مىافزايد: «خداوند مرا بهوسيلۀ تو و تو را بهوسيلۀ من در معرض امتحان در آورده و يكى از ما را حجّت بر ديگرى قرار داده است (من حجت الهى در برابر تو هستم)»؛ (وَ قَدِ ابْتَلَانِي اللّٰهُ بِكَ وَ ابْتَلَاكَ بِي، فَجَعَلَ أَحَدَنَا حُجَّةً عَلَى الْآخَرِ)
بديهى است خداوند در اين دار امتحان، افراد را بهوسيلۀ يكديگر آزمايش مىكند؛ امام عليه السلام را بهوسيلۀ معاويه تا صبر و تحمل و ايستادگى بر اصول اسلام آزمايش كند مبادا به درخواست معاويه؛ يعنى حكومت شام براى جلب رضايت او تن در دهد و معاويه نيز بهوسيلۀ امام آزموده مىشود كه آيا حاضر است چشم از حكومت غاصبانهاى بپوشد و دست از تهمت و #دروغ قتل عثمان بهوسيلۀ امام بردارد و دست بيعت در دست آن حضرت بگذارد و تسليم شود؟
ابن ابىالحديد سنّى معتزلى امتحان شدن امام بهوسيلۀ معاويه و بالعكس را به امتحان آدم بهوسيلۀ ابليس و امتحان ابليس بهوسيلۀ آدم تشبيه مىكند.
جملۀ «فَجَعَلَ أَحَدَنَا حُجَّةً عَلَى الْآخَرِ» اشاره به حجت بودن امام در برابر معاويه است نه اينكه هر كدام حجت بر ديگرى باشند؛ زيرا اگر منظور اين بود بايد مىفرمود: «فَجَعَلَ كُلَّ وٰاحدٍ مِنّا حُجَّةً عَلَى الْآخَرِ» و لذا علّامۀ مجلسى نيز در بحارالانوار مىگويد: منظور از «فَجَعَلَ أَحَدَنَا» خود امام است؛ بنابراين بعضى از شارحان و مترجمان كه اين جمله را چنين معنا كردهاند كه «هر كدام از ما حجت بر ديگرى هستيم» معناى صحيحى به نظر نمىرسد.
آنگاه امام به نكتۀ مهمى اشاره كرده و دنياپرستى معاويه را با دليل روشنى آشكار ساخته مىفرمايد: «ولى تو با تفسير قرآن بر خلاف حق، به دنيا روى آوردى و از من چيزى مطالبه مىكنى كه هرگز دست و زبانم به آن آلوده نشده است (اشاره به قتل عثمان است) و تو و اهل شام آن را دستاويز كرده (و به من نسبت دادهايد) تا آنجا كه عالمان شما جاهلانتان را به آن تشويق كردند و آنها كه داراى منصبى بودند از كار افتادگان شما را»؛ (فَعَدَوْتَ عَلَى الدُّنْيَا بِتَأْوِيلِ الْقُرْآنِ فَطَلَبْتَنِي بِمَا لَمْ تَجْنِ يَدِي وَ لَا لِسَانِي، وَ عَصَيْتَهُ أَنْتَ وَ أَهْلُ الشَّامِ بِي، وَ أَلَّبَ عَالِمُكُمْ جَاهِلَكُمْ، وَ قَائِمُكُمْ قَاعِدَكُمْ)
امام عليه السلام در اين قسمت به بهانۀ اصلى معاويه در ترك بيعت و باقى ماندن بر حكومت شام اشاره كرده است و آن قيام براى مطالبه خون عثمان بود كه براى رسيدن به مقصود خود دست به تأويل آيات قرآن زدند و گفتند: قرآن مىفرمايد: «وَ لَكُمْ فِي اَلْقِصٰاصِ حَيٰاةٌ يٰا أُولِي اَلْأَلْبٰابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» و در جاى ديگر مىفرمايد: «وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنٰا لِوَلِيِّهِ سُلْطٰاناً فَلاٰ يُسْرِفْ فِي اَلْقَتْلِ» از يك سو خطاب آيۀ اوّل را عام مىگرفتند و از سوى ديگر خطاب آيۀ دوم را كه خاص بود به خودشان تأويل مىكردند و خود را ولى خون عثمان مىشمردند در حالى كه هيچ ارتباطى با آنها نداشت.
بر فرض، آنها حق مطالبۀ خون عثمان را داشتند بايد به سراغ قاتلان بروند. اين امر چه ربطى به امام عليه السلام داشت كه نه تنها هرگز دستش به خون عثمان آلوده نبود بلكه براى جلوگيرى از قتل وى اقدامات شايستهاى كرد؛ بنابراين هم صغرا و هم كبراى استدلال آنها شيطنتآميز بود.
» اما صغرا به جهت اينكه نظرشان بر خلاف تمام شاهدان عينى قتل عثمان بود اذعان داشتند كه امام كوچكترين دخالتى در آن نداشت.
» و اما كبرا از طريق تأويل شيطنتآميزى بود كه قرآن در بعضى از آياتش به آن اشاره كرده مىفرمايد: «فَأَمَّا اَلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مٰا تَشٰابَهَ مِنْهُ اِبْتِغٰاءَ اَلْفِتْنَةِ وَ اِبْتِغٰاءَ تَأْوِيلِهِ»
سپس امام عليه السلام در ادامۀ اين سخن معاويه (علیه اللعنة و العذاب) را به تقواى الهى و پرهيز از پيروى شيطان و فراموش نكردن آخرت توصيه كرده مىفرمايد: «در درون وجود خود از خدا بترس و تقواى الهى پيشه كن و با #شيطان كه مىكوشد زمام تو را در دست گيرد بستيز (و زمام خود را از چنگ او بيرون آور) توجّه خود را به سوى آخرت معطوف بنما كه راه (اصلى) ما و تو همان است»؛ (فَاتَّقِ اللّٰهَ فِي نَفْسِكَ، وَ نَازِعِ الشَّيْطَانَ قِيَادَكَ ، وَ اصْرِفْ إِلَى الآْخِرَةِ وَجْهَكَ، فَهِيَ طَرِيقُنَا وَ طَرِيقُكَ).
امام عليه السلام در واقع با اين عبارت از يك سو معاويه را به تقواى الهى توصيه مىكند و از سوى ديگر از سلطۀ شيطان، برحذر مىدارد و از سوى سوم او را متوجۀ سرنوشت نهايى و پيمودن راه آخرت مىسازد.
آنگاه امام عليه السلام در تأكيد اين معنا، وى را از عذاب الهى در دنيا مىترساند و مىفرمايد: «و از اين بترس كه خداوند تو را به زودى به بلايى كوبنده كه ريشهات را بزند و دنبالهات را قطع كند گرفتار سازد!»؛ (وَ احْذَرْ أَنْ يُصِيبَكَ اللّٰهُ مِنْهُ بِعَاجِلِ قَارِعَةٍ تَمَسُّ الْأَصْلَ، وَ تَقْطَعُ الدَّابِرَ )
اين كلام امام اشاره به اين است كه پيش از آنكه عذاب الهى در قيامت دامن تو را بگيرد در اين دنيا دامن تو را خواهد گرفت؛ و مجازاتى سخت كه هم ريشۀ خودت را قطع مىكند و هم نسلهاى آيندهات را بر باد خواهد داد.
همانگونه كه تاريخ گواهى مىدهد كه بعد از دوران كوتاهى، حكومت بنىاميّه كه غالباً گرفتار مشكلات بود ريشهكن شد و نسل و دودمان آنها بر باد رفت و جهان اسلام از شر آنها راحت شد و امروز چيزى به عنوان دودمان بنىاميّه باقى نمانده، جز قبر متروك مفلوكى از معاويه (علیه الهاویة) كه در گوشهاى از شام باقى مانده و كسى به سراغ آن نمىرود و عبرتى است براى همۀ انسانها.
آنچه امام عليه السلام در اينجا فرموده شبيه چيزى است كه در قرآن مجيد دربارۀ اقوام ستمگر پيشين آمده كه مىفرمايد: ««فَقُطِعَ دٰابِرُ اَلْقَوْمِ اَلَّذِينَ ظَلَمُوا وَ اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ اَلْعٰالَمِينَ» ؛ و (به اين ترتيب)، ريشۀ گروهى كه ستم كرده بودند قطع شد و ستايش مخصوص خداوند پروردگار جهانيان است».
و از آنجا كه امام براى باز داشتن معاويه از تمام وسيلهها استفاده مىكند، در پايان او را به جنگ كوبندهاى تهديد كرده مىفرمايد: «من براى تو به خدا سوگند ياد مىكنم؛ سوگندى كه تخلّف ندارد كه اگر مقدرات فراگير، (الهى) من و تو را به سوى پيكار با يكديگر كشاند، آنقدر در برابر تو ايستادگى خواهم كرد تا خداوند ميان ما حكم فرمايد و او بهترين حاكمان است (و بدان آيندۀ شومى در انتظار توست)»؛ (فَإِنِّي أُولِي لَكَ بِاللّٰهِ أَلِيَّةً غَيْرَ فَاجِرَةٍ، لَئِنْ جَمَعَتْنِي وَ إِيَّاكَ جَوَامِعُ الْأَقْدَارِ لَا أَزَالُ بِبَاحَتِكَ حَتّٰى يَحْكُمَ اللّٰهُ بَيْنَنٰا وَ هُوَ خَيْرُ الْحٰاكِمِينَ)
#نهج_البلاغه_بخوانیم
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
چه نوری، چه نوری، چه نوری.mp3
10.34M
چه نوری، چه نوری، چه نوری
چه شوری، چه جانی، چه روحی
چه رویی، چه مویی، چه بویی
چه پیامبر با شکوهی
🎤 #حاج_محمود_کریمی
💐 عید همگی مبارک
╭────๛- - - - - ┅╮
│🌸 @Mabaheeth
╰───────────
43.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 یا رسولالله...💚!
🎙 کربلاییحسین طاهری
#پیامبر_اکرم صلیالله علیه وآله 💐
#امام_جعفر_صادق علیهالسلام 💐
#هفته_وحدت
╭────๛- - - - - ┅╮
│🌸 @Mabaheeth
╰───────────
م_-مد-فصولي-الكربلائي-نبارك-at-م_-مد-كريمي-scloudtomp3downloader.com.mp3
15.11M
🎧 نبارك 🎊
کربلایی محمد فصولی
حاج محمود كريمی
#پیامبر_اکرم صلیالله علیه وآله 💐
#امام_جعفر_صادق علیهالسلام 💐
#هفته_وحدت
╭────๛- - - - - ┅╮
💌 @arame_janam
╰───────────
🔴 فضیلت #صلوات از شامگاه پنجشنبه تا غروب #روز_جمعه
🤍 امام صادق(علیه السلام) میفرماید:
☝️ هنگامی که شام پنجشنبه و شب جمعه فرا میرسد، فرشتگانی از آسمان نازل میشوند که به همراه خود قلمهایی از طلا و کاغذهایی از نقره دارند. آنها در طی این مدت تا غروب روز جمعه، هیچ عملی به جز صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را ثبت نمیکنند.
📚 من لا یحضره الفقیه، مجلد ۱ / صفحه ۴۲۴
🌕 صلوات از بهترین ادعیه برای حاجت روایی است و چه حاجتی بالاتر از فرج امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف و علیه السلام)
📿 در این فرصت طلایی امام خود را یاری کنید با دعا برای ظهور، با ذکر صلوات همراه با عجل فرجهم.
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
✨ ختـــم صـــلـوات 📿
در #ختم_صلوات برای تعجیل در فرج #امام_زمان(عجّلاللهتعالیفرجهالشریف) و سلامتی رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) مشارکت بفرمایید.
📿 برای شرکت در این ختم، اینجا را کلیـ🖱️ـک نمائید.
https://EitaaBot.ir/counter/8ceg
تعداد #صلوات تا الان : ۲۵۰۰ صلوات
╭───
│ 🌙 @Mabaheeth
╰──────────
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سه وظیفه روزانه هر شیعه!!
💬 توصیه میرزا جواد آقای ملکی تبریزی رضوان الله تعالی علیه
- خواندن دعای عهد
- دعای فرج
- سه بار تلاوت سوره توحید
← هدیه آنها به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف علیه السلام
#امام_زمان علیهالسلام
#روزانه | #شیعه
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────