eitaa logo
مهدی عبداللهی
785 دنبال‌کننده
611 عکس
333 ویدیو
46 فایل
🌐 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 اندیشه‌ورزی در قلمرو علوم عقلی اسلامی و علوم انسانی مهدی عبداللهی دانشیار مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و مدیر گروه فلسفه علوم انسانی دانش آموخته سطح 4 حوزه علمیه قم دکتری فلسفه اسلامی ارتباط با مدیر کانال: @mabd57
مشاهده در ایتا
دانلود
نقش معرفت در نهضت عاشورای حسینی (2) 2. ضرورت کلان‌نگری در تحلیل پدیده‌های انسانی واقعیات هستی و به ویژه امور انسانی دارای وجوه و زوایای متعددند. به همین جهت، یکی از لغزش‌گاههای معرفت انسانی این است که با تمرکز بر یک جنبه از جوانب مختلف یک موضوع، جهات دیگر آن را به دست فراموشی بسپاریم. حاصل چنین نگرشی، ارائه تصویری کاریکاتوری یا شیر بدون یال و دم از واقعیت خواهد بود. ناکامی یک دانش‌آموز در آزمون نهایی سال تحصیلی می‌تواند علل متعددی داشته باشد: ضعف معلم، کم استعدادی ذاتی دانش‌آموز، تلاش اندک، فضای نامطلوب کلاس به علت وجود عناصر مزاحم، ناآرامی روحی و... این چندضلعی بودن واقعیت هنگامی که به امور اجتماعی می‌رسد، پیچیده‌تر می‌شود و ابعاد متعدد و تودرتو پیدا می‌کند و ارائه تصویری درست از آنچه رخ داده و تحلیل و تبیین عوامل شکل‌دهنده آن در گرو آن است که با پیش گرفتن رویکرد همه جانبه‌نگری، به شناسایی همه عوامل تأثیرگذار و میزان اثرگذاری هر یک بپردازیم. تشخیص میزان اثرگذاری نیز بسیار مهم است، گاه برخی عوامل در وقوع یک پدیده مؤثرند، اما این گونه نیست که اگر آن عامل در صحنه حاضر نبود، پدیده مزبور به‌کلی رخ نمی‌داد، بلکه غیبت آن عامل از صحنه موجب تغییر در برخی ویژگیهای آن پدیده می‌شد. برای نمونه، در همان مثال ناکامی تحصیلی یک دانش‌آموز، شاید عوامل مخرب دیگر آن چنان قوی باشند که نبود عامل الف در اصل کامیابی تأثیر نداشته باشد، بلکه شکل و سطح ناکامی را اندکی تغییر دهد. برای یک مثال عینی از موضوع بحث، یکی از عوامل شکل گیری واقعه جانسوز کربلا، دعوت شیعیان کوفی است. اما آیا اگر این دعوت و خلف وعده کوفیان نبود، واقعه عاشورا به کلی رخ نمی‌داد؟ بله اگر حضرت تنها و تنها به علت آن دعوت راهی کربلا شده بود، در فرض انتفای آن علت، معلول هم پای به صحنه نمی‌گذاشت و عاشورایی در کربلا اتفاق نمی‌افتاد، اما اگر پای علل و عوامل دیگر در قیام عاشورا در میان باشد که این گونه است، در فرض نبود دعوت کوفیان، عاشورا باز هم رخ می‌داد، اما شاید در سرزمینی دیگر. عاشواری کربلا رخ نمی‌داد، اما شاید عاشورایی در مکه و حتی کعبه اتفاق می‌افتاد. عدم جامع‌نگری به پدیده‌های اجتماعی حتی گاه موجب آن می‌شود که یک تحلیلگر علل و عوامل مختلفی را که در واقع در تحقق آن واقعه نقش داشته اند، به غلط مقابل هم می‌نهد و در واقع به جای آنکه به همه عوامل توجه داشته، در صورت امکان میزان تأثیرگذاری هر یک را تاحدودی برآورد کند، با تأکید بر یک عامل، عوامل دیگر را نفی می‌کند، گویا هر معلول و هر واقعه اجتماعی تنها یک علت می‌تواند داشته باشد و اگر چند امر احتمال نقش‌آفرینی در آن را داشتند، باید تأثیر یکی را تثبیت و دیگران را نفی کرد. پس تحلیل درست پدیده‌های انسانی به ویژه اجتماعی مرهون جامع‌نگری در عین دقت در جزئیات است. غرق شدن در جزئیات موجب مغالطه کنه و وجه یا جمع المسائل فی مسألۀ واحدۀ یا فروکاست پاره‌ای از جوانب مسئله به یک یا چند بعد آن می‌شود. ادامه دارد... ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
🔴نقد و آسیب‌شناسی تنجیم طبی و طبابت فلکی 🔹متاسفانه در سال‌های اخیر شاهد اوج‌گیری جریان‌های شبه‌علمی و خرافی در بین برخی طلاب و پژوهشگران عرصه طب سنتی - اسلامی هستیم، این جریان‌ها با چنگ‌اندازی به میراث خرافی یونان باستان، و با استنادهای بی‌ضابطه‌ به مرویات طبی، و با روش‌های غیر علمی و اثبات نشده، مدعی درمان امراض جسمی و روحی شده‌اند و از همین طریق مبالغ هنگفتی را بابت آموزش و درمان از مردم اخذ کرده‌اند و به نام اهل بیت(ع)، خرافات یونان باستان را ترویج و به آن رنگ اسلامی زده‌اند. متن پیش رو سلسله یادداشت‌ها و نقدهای استاد احمدحسین شریفی در موضوع تنجیم طبی می‌باشد که در کانال وزین ایشان ( Ahmadhoseinsharifi@ ) در شهریور ماه ۱۴۰۰ در قالب چند یادداشت منتشر شده است. واحد پژوهشی موسسه طبنا با توجه به ارزشمند بودن این نقدها و ضرورت مقابله با جریانات خرافی و شبه‌علمی، تمام یادداشت‌ها را در قالب یک متن واحد گردآوری و منتشر کرده است. برای آگاهی بیشتر به سایت موسسه طبنا مراجعه: http://tebona.ir/1557 🆔 @MAbdullahi
گفت‌وگوی جالب رهبر انقلاب با امام خمینی درباره ! 🔷 بعضیها خیال می‌‌‌کنند که اگر بخواهند راجع به دوره‌‌‌ی خلفا تحلیل کنند، حتماً باید با طعن به آن‌‌‌ها همراه باشد؛ نه، طعن به خلفا در رادیو جایز نیست. اگر تاکنون این نکته را در جلسات قبل نگفته‌‌‌ام، الآن عرض می‌‌‌کنم که طعن به خلفا در رادیو مطلقاً جایز نیست؛ الآن حرام شرعی است...ما الآن در حال اداره‌‌‌ی جامعه‌‌‌ی اسلامی هستیم؛ نباید به مقدسات سایر مسلمین اهانت بشود. 🔷 بد نیست من خاطره‌‌‌ای را برای شما نقل کنم؛ هرچند که به خیلی از دوستان هم این را گفته‌‌‌ام. امام یک‌‌‌وقت در اوایل انقلاب در سخنرانیهایشان از معاویه به صورت طعن‌‌‌آمیزی اسم می‌‌‌آورند. 🔷 شما می‌‌‌دانید که من مدتی را در بلوچستان بودم و با خیلی از علمای آنجا دوست نزدیک هستم. مردم و علمای سنی آن منطقه، معاویه را مقدس می‌‌‌دانند. 🔷 به امام عرض کردم که در طرف شرق کشورمان، چند صد میلیون نفر معاویه را محترم می‌‌‌شمارند و او را خال المؤمنین می‌‌‌دانند البته بحق یا به‌‌‌ناحق آن، مربوط به جلسه‌‌‌ی بحث است یعنی مسلمانان هند، پاکستان، بنگلادش و افغانستان اغلب سنی حنفی‌‌‌اند؛ این‌‌‌ها معاویه را محترم می‌‌‌شمارند. 🔷 امام گفتند عجب، من نمی‌‌‌دانستم! من بعد از آن در طول این ده، یازده سال یک جمله‌‌ طعن‌‌‌آمیز از امام راجع به معاویه نشنیدم. 🔷 من خودم در نماز جمعه راجع به جنگ صفین و سایر جنگهای امیر المؤمنین صحبت می‌‌‌کنم؛ اما اهانت نمی‌‌‌کنم. تاریخ‌‌‌گویی، یک حرف است؛ اهانت، حرف دیگری است. تاریخ بیست و سه‌‌‌ساله‌‌‌ی بعد از رحلت پیامبر تا خلافت امیر المؤمنین، یک تاریخِ قابل بررسی است؛ باید بررسی شود؛ اما در آن اهانت و جسارت به خلفا به‌‌‌هیچ‌‌‌وجه نباید باشد. 🌀 ۱۳۷۰/۱۲/۱۳ - بیانات در دیدار اعضای گروه ویژه و گروه معارف اسلامی صدای جمهوری اسلامی ایران‌ 🆔 @MAbdullahi
محمود بن احمد بدرالدین عینی (762-‌855ق)، مورخ، فقیه، ادیب، از اساتید عسقلانی و صاحب کتاب «عمدة القاري في شرح الجامع الصحيح للبخاري» است. وی در این شرح می نویسد: هیچ فضیلتی برای معاویه وجود ندارد. اگر کسی بگوید که در فضیلت معاویه، روایات فراوانی وجود دارد، در پاسخ می گوییم: بله، روایات فراوانی وارد شده است، اما در هیچ یک از آنها، حتی یک روایت با سند صحیح وجود ندارد. اسحاق بن راهویه، نسائی و دیگران بر این مطلب تصریح نموده اند. 📚عمدۀ القاری شرح صحیح البخاری، ج۱۶، ص۲۴۹ ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
نقش معرفت در نهضت عاشورای حسینی (3) 3. نمونه‌ای از تفسیر به رأی از قیام عاشورا پیرو آنچه گفتیم، برخی از تحلیلها از قیام کربلا به جهت عدم استناد به متن واقعه و عدم بهره‌مندی از شواهد متقن یا به علت دخالت دادن پیشفرضها و انتظارات مفسر، تحلیل واقعه رخداده در متن تاریخ نیستند، بلکه تفاسیر دل‌بخواهی گویندگان و نویسندگان است که به علل و اغراض گوناگون صورت بسته است. برای نمونه، برخی از كسانی که درباره قيام و شهادت حسين عليه السلام به موافقت یا مخالفت سخن گفتهاند، داستانی را درباره زنی به نام اُرینَب نقل کردهاند که دل از یزید میبرد و معاویه میکوشد با فريب شوهرش و جدا ساختن آن دو، او را به ازدواج يزيد درآورد، اما هنگامي كه امام از موضوع آگاه میشود، با ازدواج مصلحتی مانع نقشه معاویه میشود و در نهایت، امام او را طلاق داده، به همسر سابقش برمي‌گرداند. (إبن قتیبة الدینوری، الإمامۀ و السیاسة، ص215-223) معاویه و یزید در این ماجرا شکست خوردند و به گفته برخی از نویسندگان، یزید از همین جا کینه امام را به دل گرفت و آنچه در کربلا رخ داد، انتقام این شکست بود. گویا نخستین بار، ملاحسين واعظ كاشفي در روضة الشهداء از نقش اين ماجرا در حادثه عاشورا سخن گفته و آن را در عرض امتناع امام از بیعت با یزید، به عنوان یکی از علل دشمنی یزید با آن حضرت معرفی میکند. (ملاحسین کاشفی، روضۀ الشهداء، ص413-416) برخی نویسندگان سده‌های بعدی نیز به تفصیل فراوان به نقل این داستان پرداختند. یکی از این نویسندگان در قالب رمان تاریخی در خصوص زندگانی امام حسین (ع)، جایگاهی مهم به این ماجرا بخشید و به مدد خیالبافی و اسطورهپردازی، اضافات و جزئیاتی را به این داستان افزود که تا پیش از او در هیچ اثر تاریخی و ادبی نیامده بود. (ر.ک: زین العابدین رهنما، زندگانی امام حسین بن علی بن ابی طالب، ج1، ص42-53، 74-78، 82-92، 109-119، 136-145 و...) وی در نهایت کینه یزید از امام حسین در واقعه را از عوامل دشمنی یزید با آن حضرت به شمار میآورد. (همان، ج2، ص536) برخي دشمنان تشیع نیز این داستان را دستاویزی برای اهانت به ساحت مقدس سیدالشهداء قرار دادند و با چشم پوشیدن بر همه علل و زمينههاي ديني، سياسي و اجتماعي واقعه عاشورا، رویداد کربلا را معلول این واقعه معرفی کردند. (آله دالفک، پژوهشي در زندگي علي: نماد شيعه گري، ص324-327) چنانکه ملاحظه میکنیم داستانی دروغین که نخستین بار در کتاب مجهول الانتساب الإمامة و السیاسة ابن‌قتیبة آمده است و به گواهی تاریخنگاران متخصص شواهد فراوانی برای ساختگی بودن آن وجود دارد (ر.ک: السید جعفر مرتضی، خرافات و اساطیر: قصة أرینب بنت إسحق، الهادی، العدد 3، ص56-67؛ عبدالرحیم قنوات، داستان یک داستان: بررسی شکل گیري و تحول افسانه اُرینب، مطالعات اسلامی: تاریخ و فرهنگ، ش92، ص9-25) تا آنجا پیش رفته که علت قیام خونین و نهضت الهی سیدالشهداء معرفی شده است، در حالی که، حتی بر فرض درستی این واقعه دروغین، نه در سخنان حضرت و نه گفتههای افراد جبهه مقابل سخنی در این خصوص گزارش نشده است و در منابع كهن نیز در ارتباط اين رويداد و قيام و شهادت آن حضرت سخني به ميان نيامده است. ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
نقش معرفت در نهضت عاشورای حسینی (4) یکی دیگر از تفاسیر حادثه عاشورا، تفسیر شور‌مندانه و احساس‌محور است که ابعاد معرفتی این نهضت را نادیده می‌گیرد. این تفسیر با اصالت بخشیدن به ماتم، اشک، پوشیدن لباس سیاه و اقامه عزا بر ابعاد معرفتی و اصلاحگری قیام امام حسین (ع) چشم می‌پوشد. این رویکرد نه‌تنها حرکتی در پیروان حسین برنمی‌انگیزد، بلکه به‌عکس عامل تخدیر و رضایت به وضعیت موجود جامعه است و می‌تواند ابزاری باشد برای جلوگیری از تعالی اجتماعی و اخلاق اسلامی و جلوگیری از حرکت به‎‌سمت ابعاد اسلامی. طرفداران این نگرش به علت ضعف بنیان‌های فکری و با تأثیرپذیری از آموزه مسیحی فدیه بر این باورند که فلسفه قیام و شهادت اباعبدالله، شفاعت از پيروان اوست و گريه پیروانش بر حسين کفارة همه گناهان است. «بر اساس تعلیم مسیحیت، عيسي رنج‎ها و مرگ خود را با آزادي كامل پذيرفت، تا به نمايندگي از بشر، كفارة تمام گناهاني باشد كه مردم مرتكب شده و بر اثر آن، به خدا بي‎حرمتي كرده‎اند.» (توماس ميشل، كلام مسيحي، ص89‎) عده‌ای از نویسندگان قیام اباعبدالله را بر پایه این آموزه نادرست مسیحیت تفسیر کرده‌اند. میرزا محمدباقر شریف طباطبایی از مشایخ شیعیه در کتاب اسرار شهادت آل الله الأطیاب معتقد است «یکی از اسباب شهادت آن بزرگوار صلوات اللّه عليه گناه گناه‏كاران از مؤمنين بوده كه او جان و مال خود را به جهت كفاره گناه گناه‏كاران به خدا فروخته و به عوض آن جان و مال بهشت را خريده از براي نجات گناه‏كاران و شفاعت ايشان.» (محمدباقر شریف طباطبایی، اسرار شهادت آل الله الأطیاب، ص44) البته این شفاعت مشروط به استحقاق داشتن شفاعت‌شونده است و مؤمنان با اقامه عزا و ماتم برای آن حضرت شایسته بهره‌مندی از شفاعت ایشان می‌شوند: «[امام حسين] مي‎خواست كه كشته شود از براي اين‎كه مؤمنين اوّلين و آخرين بر او جزع كنند و گريه و زاري نمايند و تمنّاي اين كنند كه كاش با او بودند و به فوز شهادت فايز بودند تا به اين واسطه، گناهان ايشان آمرزيده شود و گريه و اندوه ايشان، كفارة گناه ايشان باشد و اين گريه و اندوه بدون شهادتِ چنين بزرگواري صورت وقوع نمي‎يافت، پس در واقع، شهادت آن بزرگوار، كفارة گناه جميع گناهكاران است.» (همان، ص77) وی تا آنجا پیش رفت که منکران این نظریه را تکفیر کرد و به صراحت نوشت: «اگر كسي ايمان به كفاره بودن شهادت او نداشته باشد، در حقيقت مشرك است و إن اللّه لايَغفِرُ أن‏يُشرَك به را مصداق است.» (همان، ص85) تکیه بر شهادت فدیه‌وار اباعبدالله در تفاسیر روشنفکران معاصر نیز به چشم می‌خورد. حمید عنایت، با استناد به سخنان نویسندگان برخی کتاب‌های سنّتی نتیجه گرفته است: «شهادت امام حسین (ع) بی‌شباهت [به] به صلیب کشیده شدن عیسی نیست. همان‌طور که عیسی خود را در محراب صلیب قربانی کرد که بشریت را رستگار کند، امام حسین (ع) هم اجازه دارد که در صحرای کربلا شهید شود تا امت اسلام را از گناه تطهیر کند.» (حمید عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ص313) برخی دیگر از روشنفکران معاصر با پیشفرض انگاشتن مدعیات دنیای مدرن درصدد تفسیر واقعه عاشورا برآمده و به‌صراحت اعلام می‌کند: «تفسیر مسیحایی از رنج و مصیبت امام، سازگاری بیشتری با ساختار دنیای مدرن دارد.» (مجید محمدی، فرهنگ عاشورا در عصر سکولار، ص223) ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
نقش معرفت در نهضت عاشورای حسینی (5) 4. معرفت‌بخشی به امت برای اصلاح امور جامعه اکنون در واقعه موردنظر، یعنی حادثه جانسوز و منحصر به فرد عاشورای 61 هجری برای تحلیل درست مسئله، در کنار دقت در جزئیات، باید برخی مسائل کلان را مورد لحاظ قرار دهیم تا بتوانیم به تصویر درستی از موضوع دست یابیم. یکی از وجوه بسیار مهم مسئله، شناخت درست شخصیت کلیدی و کنشگر اصلی واقعه یعنی اباعبدالله الحسین علیه السلام است. نخست باید به این پرسش پاسخ دهیم که برپاکننده این قیام خونین کیست و دال مرکزی شخصیت او در این واقعه چیست. حسین ویژگیهای فراوانی دارد: یک انسان است، شجاع است، از سران بنی هاشم، بلکه بزرگ ایشان است، نوه پیامبر است، فرزند علی و فاطمه است و... آیا حسین به عنوان یک تیپ شخصیتی خاص قیام کرد، یا از سر شجاعت و برای کم کردن روی یزیدیان یا ... یا اینکه حسین به مثابه امام منصوب از طرف خداوند برای ایفای نقش امامت در هدایتگری امت به پاخاست. تحلیل قیام عاشورا باید مبتنی بر شناخت ویژگی کلیدی بازیگر اصلی آن باشد، اباعبدالله علیه السلام در مقام امام منصوب از طرف پروردگار برای هدایت جامعه اسلامی دست به این قیام زده است. او در کسوت امام جامعه دینی مأموریت دارد امت اسلام را به سوی رستگاری و سعادت هدایت کند. بر همین اساس، در مواضع مختلف به روشنی از مأموریت، مقصد و استواری خویش در این مسیر پرده برمی‌دارد. امام علیه السلام یک سال قبل از مرگ معاویه، در منی برای اصحاب پیامبر و تابعان سخنرانی فرمود و با استناد به آیات قرآن به وظیفه سنگین عالمان دینی در مقابله با گمراهیها و فسادهای جامعه و ضرورت امر به معروف و نهی از منکر اشاره میکند و ایشان را از تخلف از این وظیفه برحذر داشته، سپس به هدف و تصمیم خود مبنی بر اقدامه عملی در خصوص مفاسد اجتماعی اشاره می‌کند: «اَللّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ إِنَّهُ لَمْ یَکُنْ مَا کَانَ مِنَّا تَنافُساً فِی سُلْطان، وَ لا التماساً مِنْ فُضُولِ الْحُطامِ، وَ لکِنْ لِنُرِىَ الْمَعالِمَ مِنْ دِینِکَ، وَ نُظْهِرَ الاِصْلاحَ فِی بِلادِکَ، وَ یَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبادِکَ، وَ یُعْمَلُ بِفَرَائِضِکَ وَ سُنَّتِکَ وَ أَحْکامِکَ.» (بحار الأنوار، ج97، ص79-80) (خداوندا! تو مى دانى که آنچه از ما (در طریق تلاش براى بسیج مردم) صورت گرفت، به خاطر رقابت در امر زمامدارى و یا به چنگ آوردن ثروت و مال نبود، بلکه هدف ما آن است که نشانه هاى دین تو را آشکار سازیم و اصلاح و درستى را در همه بلاد برملا کنیم تا بندگان مظلومت آسوده باشند و فرایض و سنّت ها و احکامت مورد عمل قرار گیرد. محوریترین جایگاه حسین در میان مردم، امامت است، امام هدایت است و باید مردم را به سمت سعادت راستین رهنمون شود و این سعادت راستین با نسخه های من درآوردی محقق نمی‌شود، بلکه تنها عمل به نسخه پروردگار است که انسان را به سعادت می‌رساند. به همین جهت هدف خویش را آشکار ساختن دین الهی برای مردم معرفی میکند تا مردم در سایه عمل به دستورات الهی از ستم رهایی یابند. ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
أمیرالمؤمنین (علیه‌السلام): تُعرَفُ حَمَاقَةُ الرَّجُلِ فِی ثَلَاثٍ: فِی کَلَامِهِ فِیمَا لَایَعنِیهِ وَ جَوَابِهِ عَمَّا لَایُسأَلُ عَنهُ وَ تَهَوُّرِهِ فِی الأُمُورِ. 👌 حماقت به سه چیز شناخته می‌شود: 1️⃣ سخن ‏گفتن درباه آن‌چه به او مربوط نیست؛ 2️⃣ جواب دادن به آن‌چه از او پرسیده نشده؛ 3️⃣ و بی باکی در کارها. 📚 تصنیف غررالحکم ح۱۲۳۶ ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
ادی کوهن (Edy Cohen) عامل موساد و روزنامه نگار صهیونیست است که به خاطر دشمنی اش با ایران معروف است. وی به مدت ۸ سال مشاور نخست‌وزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهو بوده است. یکی از برادران وی ایلی کوهن جاسوس اسرائیل در سوریه بوده که اعدام شده و برادر دیگرش نیز وزیر اطلاعات اسرائیل بوده است. کوهن به علت پستهایش در توییتر بسیار معروف است و در مواقع خاصی نقش سنخگوی غیررسمی اسرائیل را بازی می کند. 📸 کوهن در یکی از توئیتهای جدیدش از سید کمال حیدری تمجید کرده، به سید مقتدا صدر درود می‌فرستد! این روزنامه‌نگار صهیونیست و عامل موساد ضمن تأکید بر درستی مواضع «سید کمال حیدری» و استناد به این مواضع، یهودیان و شیعیان را پسرعمو توصیف می‌کند! کوهن همچنین مقتدا صدر رهبر جریان صدر عراق را رهبر شیعیان جهان توصیف و اعلام می‌کند که از کشور اسرائیل بزرگ به شما درود می‌فرستم! ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
نقش معرفت در نهضت عاشورای حسینی(6) معاویه در نیمه رجب سال 60 درگذشت و فرزندش یزید بر اریکه سلطنت اموی تکیه زد. یزید ملاحظه‌کاری‌های پدرش را نداشت و به راحتی و آشکارا احکام شریعت را زیر پا می‌نهاد. به همین جهت، یکی از محورهای اساسی سخنان امام حسین علیه اسلام تا عاشورا روشنگری در خصوص شخصیت و سیره و منش یزید و موضعگیری قاطع در خصوص اوست. یزید به حاکم مدینه ولید بن عتبه نامه نوشت تا از مردم مدینه به ویژه امام حسین علیه السلام بیعت بگیرد. امام (ع) در جواب ولید بدون هیچ ترس و تردیدی فرمود: «إنّا أهلُ بیتِ النُبوّة و معدنُ الرِّسالة و مختلَفُ الملائکةِ و بنا فَتح اللهُ و بنا ختمَ اللهُ و یزیدٌ رجلٌ فاسقٌ، شاربُ الخَمر، قاتلُ النَّفس المُحرَّمة، مُعلِنٌ بالفِسقِ و مِثْلِی لایُبَایِعُ مِثْلَهُ». (بحار الأنوار، ج44، ص325) ما خاندان نبوت و معدن رسالتیم، ما مکان آمد و شد فرشتگانیم. اسلام به واسطۀ ما آغاز شد و به دست ما به انجام می رسد. اما، یزید فاسق و شرابخوار است، قاتل انسان های محترم است. آشکارا فسق و فجور می کند و حد و مرز الهی را می شکند، و «کسی مثل من با مثل یزید بیعت نمی کند. بنا بر گزارشهای تاریخی، یک روز پس از طرح مسئله بیعت از سوی حاکم مدینه و عدم پذیرش بیعت از سوی امام حسین، مروان بن حکم با قیافه خیرخواهانه و از سر تحکّم حضرت را به بیعت با یزید فراخواند: «إِنِّي آمُرُكَ بِبَيْعَةِ يَزِيدَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ فَإِنَّهُ خَيْرٌ لَكَ فِي دِينِكَ وَ دُنْيَاكَ.» امام حسين عليه السلام در پاسخ به پيشنهاد مروان آشکارا از خطر یزید برای جامعه اسلامی سخن گفت: فَقَالَ الْحُسَيْنُ ع‏ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ‏ وَ عَلَى الإِسلامِ السَّلامُ إِذْ قَدْ بُلِيَتِ الأُمَّةُ بِرَاعٍ‏ مِثْلِ‏ يَزِيدَ وَ لَقَد سَمِعْتُ جَدِّي رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ الْخِلَافَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَى آلِ أَبِی‌سُفْيَانَ وَ طَالَ الْحَدِيثُ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ مَرْوَانَ حَتَّى انْصَرَفَ مَرْوَانُ وَ هُوَ غَضْبَانُ.» (بحار الأنوار، ج44، ص326) انا للّه و انا اليه راجعون، باید فاتحه اسلام را خواند؛ زيرا امّت اسلام گرفتار حاکمى همانند يزيد شده است. خودم از رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيدم كه فرمود: خلافت بر آل ابوسفيان حرام است. یکی دیگر از سخنان امام علیه السلام که پرده از چرایی قیام وی برمیدارد، نامه حضرت به اشراف بصره برای پیوست به حضرت است. امام حسین (علیه السلام) نامه اى در یک نسخه به پنج تن از اشراف بصره ـ مالک بن مسمع بکرى، احنف بن قیس، منذر بن جارود، مسعود بن عمرو، قیس بن هیثم و عمرو بن عبیدالله بن معمر ـ به این مضمون نوشت و توسّط فرستاده اى براى آنان فرستاد: أَمّا بَعدُ فَاِنَّ اللّهَ اصْطَفى مُحَمَّداً (صلى الله علیه وآله) عَلى خَلْقِهِ، وَ أَکْرَمَهُ بِنُبُوَّتِهِ، وَ اخْتارَهُ لِرِسالَتِهِ، ثُمَّ قَبَضَهُ اللّهُ إِلَیهِ وَ قَد نَصَحَ لِعِبادِهِ وَ بَلَّغَ ما أُرْسِلَ بِهِ (صلى الله علیه وآله) وَ کُنّا أَهْلَهُ وَ أَوْلِیاءَهُ وَ أَوْصِیاءَهُ وَوَرَثَتَهُ وَ أَحَقَّ النّاسَ بِمَقامِهِ فِی النّاسِ، فَاسْتَأْثَرَ عَلَیْنا قَوْمُنا بِذلِکَ، فَرَضینا وَ کَرِهْنَا الْفُرْقَةَ وَ أَحْبَبْنَا الْعافِیَةَ، وَ نَحْنُ نَعْلَمُ أَنّا أَحَقُّ بِذلِکَ الْحَقِّ الْمُسْتَحَقِّ عَلَیْنا مِمَّنْ تَوَلاّهُ. وَ قَدْ بَعَثْتُ رَسُولی إِلَیْکُمْ بِهذَا الْکِتابِ، وَ أَنَا أَدْعُوکُمْ إِلى کِتابِ اللّهِ وَ سُنَّةِ نَبِیِّهِ (صلى الله علیه وآله)، فَاِنَّ السُنَّةَ قَدْ أُمیتَتْ، وَ إِنَّ الْبِدْعَةَ قَدْ أُحْیِیَتْ، وَ اِنْ تَسْمَعُوا قَوْلی وَ تُطیعُوا أَمْری اَهْدِکُمْ سَبیلَ الرَّشادِ، وَ السَّلامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللّهِ» (بحار الأنوار، ج44، ص340) امّا بعد خداوند محمّد (صلى الله علیه وآله) را بر خلقش برگزید و او را به پیامبرى خود گرامى داشت، و براى انجام رسالتش وى را انتخاب کرد، سپس او را به نزد خویش برد، در حالى که حقّ خیرخواهى بندگان را ادا کرده بود و رسالتش را به درستى ابلاغ نمود. ما خاندان پیامبر (صلى الله علیه وآله) و اوصیا و وارثان او و شایسته‌ترین مردم به جانشینى وى بودیم، ولى قوم ما، ما را (به ناحق) کنار زدند و ما نیز (به ناچار) پذیرفتیم، چرا که تفرقه را ناخوش داشته و عافیت (سلامت دین و امّت اسلامى) را دوست داشتیم. در حالى که ما به یقین مى دانستیم از کسانى که بر این مسند تکیه زدند، سزاوارتریم. اکنون فرستاده خود را با این نامه به سوى شما اعزام کردم و من شما را به کتاب خدا و سنّت پیامبرش فرامیخوانم، چرا که (این گروه) سنّت پیامبر(صلى الله علیه وآله) را از بین برده و بدعت (در دین) را احیا کردند، اگر سخنانم را بشنوید و فرمانم را اطاعت کنید، شما را به راه راست هدایت مى کنم. والسلام علیکم و رحمة الله
حضرت در این سخنان نیز وضعیت نامطلوب موجود و ریشه‌های نابسامانی آن را ترسیم فرموده، به برنامه خویش جهت اصلاح این وضعیت اشاره فرموده است. وضعیت نابسامان امت اسلامی، ظلم و فساد و عدم پیروی از احکام الهی ریشه در انحراف مسیر جانشینی پیامبر دارد و راه اصلاح این امور و مقابله با بدعتهای حاکمان ظالم جامعه اسلامی، قیام ضد ایشان و برگرداندن سررشته امور به دست متولیان راستین آن است. ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi