eitaa logo
1.9هزار دنبال‌کننده
142 عکس
48 ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
حال پرچم كرد طوفان آبروي باد برد حال پرچم كل غم هاي مرا از ياد برد گر چه شيرين در دل عشاق شور انداخته بازي ديوانگي را عاقبت فرهاد برد بايد اينجا ساكت و آرام بود و با ادب آبروي خويش را هر كس كه زد فرياد برد يادم آمد نغمه هاي آمدم اي شاه را بي پناهي را به سوي مامني آباد برد با خودش روشن دلي اين قلب تاريك مرا محض درمان تا كنار پنجره فولاد برد باخت هر كس روي پاي خود در اينجا ايستاد هر كسي اينجا دم در بر زمين افتاد برد هر كجاي اين حرم دل ميبرد از عاشقي دل از اين مجنون عاشق صحن گوهرشاد برد... http://eitaa.com/Madahankhomein
دوست دارم دیده را فرش کف پایت کنم پای تا سر چشم گردم تا تماشایت کنم حبیب من.... مولای من.... ما همه چشم انتظاریم و تو غایب از نظر پرده را بردار از صورت که معنایت کنم من ندانم در کجایی با که ای، ای نازنینم جان زهرا رحمتی کن تا که پیدایت کنم گر کنم پیدا تو را ای چاره ی بیچارگان در برت بنشینم و راز دل افشایت کنم من ندانم ضرب سیلی با رخ مادر چه کرد من کیم تا با خبر از داغ زهرایت کنم گوشه ی چشمی من دلداده را کافی بود زین جهت صبح ومساء از حق تمنایت کنم 💖🌸💖🌸💖 بیا و بی سرو سامانی مرا دریاب مرا دعا کن و ویرانی مرا دریاب غروب جمعه رسید ای عزیز، روضه بخوان دوباره گریه طوفانی مرا دریاب 🙏🌸🙏🌸🙏 نبود قسمت ما کربلا به سر بزنیم حرم ندیده، پشیمانی مرا دریاب قسم به شال عزایت، به گریه های نیمه شبت برگرد میان روضهی جدت پریشانی مرا دریاب دوست دارم دیده را فرش کف پایت کنم پای تا سر، چشم گردم تا تماشایت کنم ما همه چشم انتظاریم و تو غایب از نظر پرده را بردار از صورت، که معنات کنم بین مائی و ندانم در کجائی با که ای جان زهرا رحمتی کن تا که پیدایت کنم گر کنم پیدا تو را، ای چاره ی بیچارگان در برت بنشینم و، راز دل افشایت کنم تا به کی امروز و فردا می کنی بازآ که من جان، نثار گفتن امروز و فردایت کنم خود خبر داری که داغ مادرت زهرا چه کرد من کیم تا باخبر از داغ زهرایت کنم گوشه ی چشمی من (ژولیده) را کافی بود زین جهت صبح ومساء از حق تمنایت کنم ژولیده نیشابوری http://eitaa.com/Madahankhomein
اول سال است بیا کاسه من را پرکن با همان دست خودت دست گدا را پرکن بدحسابی مرا پای حسابم ننویس بی حساب این دل من را ز تولا پرکن یابن زهرا سرسال است بجای عیدی کاسه ام را فقط از گریه به زهرا پرکن چشمهی چشم مرا اول این سال جدید تو محبت کن و اندازه دریا پرکن سفره بی برکت را نمک رزق بریز سفره ها را فقط از نعمت مولا پرکن همه مشغول به عیدندࣳ،محافل خالیست هیئتت را پسر فاطمه با ما پرکن سال آینده بیا و همهی وقت مرا باهمین روضه و این سینه زنی ها پرکن قاب چشمان مرا لحظه نو گشتن سال باز با گنبد و گلدستهی آقا پرکن آخر سال که شد دربدری هست هنوز تا بسوزیم برایت جگری هست هنوز کمیتصرف درشعر با اجازه از آقاینظری http://eitaa.com/Madahankhomein
مدح یا رب... بيا يَابْنَ الْحَسَن! بهرِ فَرَج، بِشْتاب به "عَجّل... " هاى زير قبّه ي ارباب به طوفانِ خروش ناله‌ی "اَلْغَوث... " به نجواهاي در اوقات اِستيجاب به بارانِ سرشك زائرانِ طف به درگاهي كه جان را مي كند سيراب به حُرّ و جون و عابس مي خورم سوگند به وجد و شور و نورِ مجمعِ اصحاب به کفّینِ جداي حضرت عبّاس به لب‌هایی که خورده چوب، جای آب به حُلقوم ِ جداي سيّد شُبّان به تلّ و قتلگاه و خواهرِ بي تاب به خون قلبِِ جاري گشته‌ در صحرا بيا يابن الحسن بهر فرج، بِشْتاب فروردين ۱۴۰۱ http://eitaa.com/Madahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❃﷽❃ غــرق دریاى گناهـــم چــه کنم محــو و دلبســته جاهم چه کنم نفـــس امّــاره مــرا داد فــریـب دور افتــاده ز راهــم چــه کنم به خطـاکارى و عصیان طى شد سنــه و هفتــه و ما هم چه کنم پـیــش باد شــهوات و عثـــرات ذرّه ی خــاکــم و کاهــم چه کنم بهــر تدبیـــر و تفکــر به ســحــر در ســرم نیـست کلاهم چه کنم همرهــان چــاره به بیچاره کنید من هـم افتاده به چاهم چه کنم بایـد اینـک بـــروم ســوى خـــدا جز خــدا نـیست پنـاهم چه کنم چون پشیمان شدم ازکرده خویش شـــعــله ور زآتــش آهم چه کنم بـــارالــــها تــو بیــامـــرز مــرا خجـل و روى سـیـاهم چـه کـنم توبـه ها کرده و بشـکـسته بشیر گوید اشک است گواهم چه کنم ✎شعر:استاد سید بشیرحسینی میانجی ━⊰••═•••❃؛❀؛❃•••═••⊱━ http://eitaa.com/Madahankhomein
رمضان آمده و حال و هوایی دارم به لب از یاد خدا شور و نوایی دارم دعوتم کرد دوباره به سوی خانه ی خود تازه فهمیده ام اینک چه خدایی دارم مه مهمانی و ، درهای کرامت باز است بر در خانه ی تو قصد گدایی دارم خالق من بنگر سوز من و اشکم را دست خالی و فقط جرم وخطایی دارم کوله بارم گنه و دست تهی، روی سیه گشته معلوم که من نفس رهایی دارم شب اول که شدم از کرمت مهمانت یک نظر کردی و من حال دعایی دارم تا که قرآن تو خواندم ،به علی فهمیدم بهر درمان دل خود چه دوایی دارم نور رحمت که ز تو بر همه عالم تابید در دل از نور تو من ، نور و ضیایی دارم با ابوحمزه، دعای سحر و نور و مجیر اندر این ماه عجب حال و هوایی دارم سجده ی شکر به جا آورم ای خالق من در دل از عشق علی ،مِهر و ولایی دارم روزه بودم که به هنگام عطش فهمیدم در دل از عشق حسین، کرب و بلایی دارم تو ببخشا ز کرم عبد خطاکارت را چون حسین ابن علی قبله نمایی دارم چون در این ماهِ خدا ،هر گنهم بخشیدی زین سبب نزد تو من قدر و بهایی دارم زاینهمه لطف و کرم از تو شدم شرمنده کی ز تو خالق من قصد جدایی دارم من (رضایم) به رضای تو خداوند کریم شاکرم چون تو خدا، راهنمایی دارم http://eitaa.com/Madahankhomein
مناجات و توسل ویژۀ روزهای پایانی ماه شعبان «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و َآلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهم» «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ» «أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ الرَّحْمانُ الرَّحِيمُ بَدِيعُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ. اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ (۱) اگه تا الان منو نبخشیدی از باقیه ماه شعبانی که مانده منو ببخش .. الهی العفو .. مجنون شدم اما غم لیلا ندارم تشنه شدم راهی سوی دریا ندارم دیروزم از غفلت شده یک عمر حسرت در کوله ام جز نالۀ فردا ندارم با آتشِ عصیان همه سرمایه ام سوخت چیزی برای محشرِ کبری ندارم من را بزن، تا حالِ نفسم جا بیاید اما نگو دیگر برایت جا ندارم خشم تو هم هرچند از رویِ علاقه‌ست من طاقتِ ناراحتی ات را ندارم این آخرِ عمری شتر دیدی ندیدی سنگین شده پرونده‌ام، امضا ندارد با این همه آلودگی اصلاً نگفتی کاری به کارِ نوکرِ زهرا ندارم بین نجف جانِ مرا باید بگیری چون حاجتی جز دیدن مولا ندارم دنیای بی کربُبَلا یعنی جهنم دیگر امیدی من به این دنیا ندارم مهمانی نو آمده، کاری نکردم دیگر سلاحی غیره این گریه ندارم وا کن گره‌های مرا جانِ رقیه آن دختری که گفت من بابا ندارم یگانه گوهرِ یکدانه آمد امام عشق را دردانه آمد همه دیدن در شهر مدینه دوباره فاطمه در خانه آمد خانم جانم .. دو نفر هستند نمیشه براشون تولدی جلسه گرفت .. یکی حضرت علی اصغر(ع) یکی هم حضرتِ رقیه سلام الله .. فقط باید روضه بخونیم .. با لکنتِ روی زبانش گفت عزیزم حالا که با سر آمدی من پا ندارم بابا ببخشید نمیتونم بلندشم احترام بزارم .. بابا انقدر زدن منو دیگه راه نمیتونم برم .. بابا همه استخوان هام شکسته .. بابا، دخترای شامی خیلی اذیتم کردن .. این شهر را روی سرِ خود میگذارم هرچند از ضربِ لگدها نا ندارم حالا که دیدم سوخته‌تر بودی از من دیگر گلایه از سرِ سقا ندارم .. منبع: 🔰 ۱_عیون اخبارالرضا، جلد۲، صفحه ۵۱ http://eitaa.com/Madahankhomein
🌙 فرخنده طلوعی که بشارت به جهان است از عطرِ دل انگیزِ هلالِ رمضان است آغوشِ پُر از مِهرِ خدا بر همه باز است از عرش ندا آمده این ماهِ امان است این بوی بهشت است که پیچیده به عالم خیرش به تو در باغِ ضیافت به عیان است به به چه لطیف است نسیم سحری اش از پنجره ی رو به خدا عشق روان است آری که چه زیباست گل افشانیِ توحید آری که چه دلچسب تماشای اذان است فخرِ تو همین بس که تو مهمانِ خدایی مزدِ تو همان ساغرِ تسنیمِ جنان است جا دارد اگر در تبِ معشوق بسوزی آنکه همه جا یادِ رُخش مرهمِ جان است در آینه ی قدر ببین روی علی (ع) را آرامشِ دل، بردنِ نامش به زبان است قرآنِ خدا، قدرِ خدا، جمله علی است نفرین به هرآنکس که پُر از شک و گمان است از بعدِ گلِ یاس چه آمد به سر او؟ دردش همه سر بسته دلِ چاه نهان است حس کردی اگر بوی خدا را به مشامت یادِ دلِ او کن که پُر از سوزِ خزان است خوش باشد اگر لب به تلاوت بگشایی قرآن که همان عافیتِ روح و روان است تصویر بکش باغِ مناجات و دعا را امید که سهمِ دلِ تو هر دو جهان است هر کس ز سبوی رمضان جرعه ای نوشید در بحرِ کرامت طلبش دُرِّ گران است آمالِ تو از دوست همان روی نگار است این خواهشِ چشمِ همه ی منتظران است او می رسد از کعبه که در وعده ی حق است در تحتِ لوایش همه جانها به امان است خاکِ قدمش سرمه ی چشمانِ ضعیفم مهدی که همان صاحبِ وَالعصر و زمان است جانم به فدایش که گلِ فرشِ عبورش از رایحه ی نابِ نسیمِ رمضان است 🌹 http://eitaa.com/Madahankhomein
💙یارب العالمین💙 بی‌تاب و بی‌قرارم فکری به حال من کن آشفته‌روزگارم فکری به حال من کن عمری‌ست هر محرّم بار گناه خود را دست تو می‌سپارم فکری به حال من کن در گیر و دار غفلت نفسم مرا زمین زد بالا گرفته کارم فکری به حال من کن در کشتی نجاتت جایی برای من هست؟ خیلی امیدوارم فکری به حال من کن با اذن مادر خود یک‌بار بعد روضه بنشین کمی کنارم فکری به حال من کن نعم الامیر عالم ردّم نکن به قرآن جز تو کسی ندارم فکری به حال من کن دست مرا بگیر و در اولین شب قبر آن‌جا که در فشارم فکری به حال من کن بشنو صدای آهم را یا قدیم الاحسان بالا سر مزارم فکری به حال من کن http://eitaa.com/Madahankhomein