eitaa logo
1.9هزار دنبال‌کننده
196 عکس
67 ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀فقط ۲۹ روز مانده تا عیدالله الاکبر🍀 قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله: لِكُلِّ شَيءٍ جَوازٌ، وجَوازٌ الصِّراطِ حُبُّ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ. برای هر چیزی جوازی وجود دارد و جواز عبور از صراط محبت علی بن ابیطالب است. 📚المناقب _ ج۲ _ ص۱۵۶ فقط در آیات کتاب الله حقی منجلی باشد که بر عالم پس از خاتم، علی تنها ولی باشد صراطی را که حق توصیف کرده است در قرآن خدا داند جواز آن فقط حبّ علی باشد شاعر: https://eitaa.com/Madahankhomein
ای جان مسیح را مسیحا! خیرالمثل خدای اعلی یک جلوه ی عزت تو امروز صد جلوه ی عزت تو فردا خادم به تو انبیا یکایک زائر به تو ایزد تعالی هر دل به ولای تو مبارک هر خانه به نور تو معلی از خون بشود نماز باطل از خون تو شد نماز احیا اسلام محمد و علی شد با خون گلوت مهر و امضا دستی که ز تو جداست مسکین دستی که گدای توست دارا هر غصه کند فسرده مارا غیر از غم تو که ساخت بر ما سینه زن تو عزیز زینب گریه کن تو عزیز زهرا جز گریه برای غربت تو خیری بخدا نداشت دنیا هرخاک حرام باد مارا جز تربت کربلات آقا چیزی که نمانده تا محرم.. یک کرببلا ببر تو ما را! لبهای تو تشنه ی فرات و.. لب تشنه ی تو هزار دریا ای وای درآن غروب دلگیر با خواهر تو نشد مدارا بانوی قبیله را کشاندند اوباش میان جنگ و دعوا آن دیده ی خون گرفته تو خیره طرف خیام زنها آنقدر سنان فرود آمد تا رفت تنت به نیزه بالا خنجر ز تو میگرفت اجازه گفتی که ببُر! برید سر را https://eitaa.com/Madahankhomein
دوشنبه های امام حسن و امام حسینی فدای جود کسی که هرآنچه را بخشید فقط به خاطر خشنودی خدا بخشید از ابتدا پدرش فکر ما گداها بود که سفره ی کرمش را به مجتبی بخشید غریب بود، اگرچه گدا فراوان داشت کریم بود، بدون سر و صدا بخشید کریم کار ندارد به اسم و رسم کسی غریبه را چه بسا بیش از آشنا بخشید ملامتش نکنید آنکه را مدینه نرفت مدینه زائر خود را به کربلا بخشید گمان کنم که دگر مادری زمین نخورد خدا فقط به حسن اینچنین بلا بخشید گمان دیگرم این است که دم آخر به غیر قاتل مادر بقیه را بخشید : 💔 سرهر‌سفره‌که‌پهن‌است‌گدایی‌نکنم نان‌هرسفره‌حرام‌است‌به‌جز‌نان‌حسن سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، https://eitaa.com/Madahankhomein
تقدیم به حضرت ام المصائب نائبة الزهرا زینب کبری سلام الله علیها کوه از کمر خم می شود در پای زینب پیدا نگردد واژه ای همتای زینب مثل چکاچک های ناب ذولفقار است هر خط به خط از خطبه ی غرای زینب یک شهر ساکت می شود وقتی بخواهد طوفان کند فریاد یا زهرای زینب تهدید تاج و تخت حتی در اسیری هست از کلام معجزه آسای زینب پرچم به دوش کربلای بی حسین است نامی نبود از کربلا منهای زینب عطر حماسه می وزد هر جا که باشد صدها قصیده می شود غوغای زینب مریم تر از مریم به عفت رنگ و بو داد دارد به زهرا می رسد تقوای زینب از بس قنوت عرش پیما داشت هر شب شد ملتمس بر وتر او مولای زینب غمهای عالم غم نخواهد بود هرگز در پیش یک غم از همه غمهای زینب جا داشت یک دریا ببارد آسمان اشک وقت مرور صبر پر معنای زینب دین در کُمای بدعت بوزینه ها بود امروز زنده مانده با احیای زینب خفاش ها دشمن ترین هستند با او نورٌ علی نور است، بس، سیمای زینب با دست بسته معجرش را حفظ کرده غیرت از او آموخته سقای زینب سر می سپارم زیر تیغ غیرت عشق فتوا نمی خواهم به جز فتوای زینب https://eitaa.com/Madahankhomein
زمزمه۱؛ عزیزِ جونم.mp3
2.77M
🔹مادر شهید🔹 به برگشتن گلهام نداشتم امید تا که افتادن روخاک دل من لرزید تو عمر پُرغمم تا امروز یه مادر شهید نبودم دیگه آتیش زدن با این داغ به تار و پودم کیه بفهمه غربت دنیارو کیه بفهمه غصۀ زهرارو؛ حالا می‌فهمم حالا دیگه خبر دارم از دردش از قلب پر آتیش و آه سردش؛ حالا می‌فهمم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ برا یه مادر سخته جلوی چشماش رو خاک بیفتن بی‌جون دوتا از گلهاش انگاری اشکای چشمامو با دستاش می‌گیره باز مادر انگار داره تسلام می‌ده بابامون حیدر یه لحظه هم نشو برام دلواپس کنار تو می‌مونم ای هم‌نفس؛ تویی امیدم تویی تموم هستی من مولا نداره بی‌تو زنده بودن معنا؛ تویی امیدم شاعر: https://eitaa.com/Madahankhomein
4_5996826698102869242.mp3
1.36M
قال سیدالشهدا علیه السلام: فانّی لا اَعْلَمُ اصحاباً اَوْفی و لا خیراً من اصحابی .. «من باوفاتر و بهتر از اصحابم، اصحابی را نمی‌شناسم» جهت تجلیل از اصحاب باوفای سیدالشهدا جا دارد هرشب در کنار سربند برای یکی از اصحاب یک بند خوانده شود. https://eitaa.com/Madahankhomein
قال سیدالشهدا علیه السلام: فانّی لا اَعْلَمُ اصحاباً اَوْفی و لا خیراً من اصحابی .. «من باوفاتر و بهتر از اصحابم، اصحابی را نمی‌شناسم» جهت تجلیل از اصحاب باوفای سیدالشهدا جا دارد هرشب در کنار سربند برای یکی از اصحاب یک بند خوانده شود سلام ما بر شهدای کربلا به جان نثاران منای کربلا دنیا ندیده مثه اصحاب حسین ای به فدای شهدای کربلا میگیم با اصحابِ الحسین (کُلُّ الخیر فی بابِ الحسین) السلام علی الحسین وعلی اصحاب الحسین ........ سلام بر عقیل و اجلال عقیل به مسلم آن کوکب اقبال عقیل همه شدن فدایی آل علی سلام آل الله بر آل عقیل مسلم و طفلانش همه نذر حسینِ فاطمه السلام علی الحسین وعلی اصحاب الحسین ....... سلام بر حسین و همسر زهیر که هر دو تا زدند دست رد به غیر با یک نگاه پسر ابوتراب شدن حسینی شدن عاقبت به خیر با نیمه نگاه حسین شدن سربه راه حسین السلام علی الحسین وعلی اصحاب الحسین ....... سلام بر بریر قاری حسین آمده بهر پاسداری حسین گفت اگر که تکه تکه ام کنند دست نمی کشم ز یاری حسین اذن میدان گرفت و رفت در کفش جان گرفت و رفت السلام علی الحسین وعلی اصحاب الحسین ..... سلام ما بر وهب و امّ وهب مادر و فرزند و عروس با ادب یکی فدایی حسین بن علی دو تا فدایی عقیله العرب مادر از دلبندش گذشت از سر فرزندش گذشت السلام علی الحسین وعلی اصحاب الحسین ....... سلام بر حرّ و غلام و پسرش بهشت و دوزخ بوده در نظرش کرده ادب به نام مادر حسین رحمت حق به شیر پاک مادرش شد آزاده در عالمین تا که شد اسیر حسین السلام علی الحسین وعلی اصحاب الحسین ....... سلام و رحمت خدا به حنظلة نامه بر حسین و پیک قافله به یاری حسین با تیغ زبان نمود با دشمن حق مقابله حنجرش فریاد حسین روی لبش ناد حسین السلام علی الحسین وعلی اصحاب الحسین ...... سلام بر دو یار میدان حسین سلام بر دو شیر غران حسین یعنی حبیب و مسلم بن عوسجه پیرِ همه پیرغلامان حسین شد حرف مسلم با حبیب (علیکَ بِهذَاالغریب) السلام علی الحسین وعلی اصحاب الحسین ....... سلام ما همه به عابسِ شبیب که اسوه غیرت و مردانگی است برهنه شد گفت به شاه کربلا عاقبت عشق تو دیوانگی است شعار هر سینه زنی (حُبُّ الحسین اَجَنّنی) السلام علی الحسین وعلی اصحاب الحسین ..... غلام سیاه امام حسین سلام بر جُون و مرام و ادبش عبد حسین بن علی شد لقبش اصل و نسب نداشت ظاهرا ولی غلامیِ حسین شد اصل و نسبش با دعای شاه شهید شد رنگ صورتش سفید السلام علی الحسین وعلی اصحاب الحسین ...... سلام بر جُناده و اراده اش به روح پاک و عشق صاف و ساده اش به کربلا شدند خانوادگی فدایی حسین و خانواده اش در ناحیه صاحب زمان داده سلام او را ز جان السلام علی الحسین وعلی اصحاب الحسین ....... سلام بر سعید و بی قراری‌ اش به دل سپردگی و جان نثاری اش شد سپر حسین موقع نماز نماز فخر می کند به یاری اش حرف آخرش با حسین (اَوَفَیتُ مولا حسین) السلام علی الحسین وعلی اصحاب الحسین ....... سلام ما به بر قمر ام بنین سلام بر سه اختر ام بنین با رزمشون علی دوباره زنده شد ای جانم به لشکر ام بنین فاطمه می گفت آفرین به اولاد ام البنین السلام علی الحسین وعلی اصحاب الحسین https://eitaa.com/Madahankhomein
دوید و رفت تا میدون بمیرم تنش شد غرق خاک و خون بمیرم چقد مثل عمو عباسه...دستش شده از پوست آویزون بمیرم به عمه گفت و رفت از خیمه بیرون بدون تیغ و خوود اومد به میدون بریدن دست فرزند حسن رو که از جنگ جمل پُر بود دلاشون امامش رو نذاش تنها تو پیکار دوید و رفت میدون آخر کار جلو شمشیرها دستو سپر کرد انا ابن الفاطمه میگفت انگار شاعر: https://eitaa.com/Madahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل پنجم محرّم مدح و مرثیه حضرت عبداللّه ابن حسن علیه السلام در حرم حسن می‌کند لطفِ خدا را بیشتر هر که بر سر داشت شورِ مجتبی را بیشتر یاحسن دارم به دل مهرِ حسینِ ابن علی بی‌نهایت دوستَش دارم شما را بیشتر می‌زنم بر سینه سنگِ عشقِ شاهِ کربلا گر چه می‌گیرم عزایِ کوچه‌ها را بیشتر آمد عبداللّه بیرون با غضب از خیمه‌گاه می‌فشارم من گلویِ اَشقیا را بیشتر وارثِ شیرِ جمل کرده عموجان را بغل می‌کند اِحساس این‌گونه صفا را بیشتر یک مدینه غصّه خورد و رویِ سینه جان سِپرد دیده‌ام در روضه‌اش خیر‌ُالنِّسا را بیشتر مثلِ مادر شد کبود و بازویش اُفتاده بود بر لب آوَردم دَمِ مهدی بیا را بیشتر https://eitaa.com/Madahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مُخمّس پنجم محرّم حضرت عبداللّه ابن حسن علیه السلام عاشقِ پنج تنِ آلِ عبا هستم شکر من مسلمانِ علی‌جانِ شما هستم شکر قاریِ کوثرِ قرآنِ خدا هستم شکر از اَزل سینه‌زنِ کرب‌و‌بلا هستم شکر بر سرِ سفره‌یِ این مرد گدا هستم شکر ریشه‌یِ عشقِ من و شاهِ کرم از اَزل است در میانِ غزلم صحبتِ فتحِ جمل است شهد و شیرینیِ این شور که ضرب‌المثل است از عسل ناب‌تر و بوده به کامَم از اَلَست .... مزه‌یِ روضه‌یِ او اَهلِ بُکا هستم شکر از همان روزِ اَزل من حسنی‌ام حسنی همه‌ِجا گفته‌ام آقا تو فقط عشقِ منی می‌تپد قلبم اگر در وسطِ سینه‌زنی گل کُند ذکرِ حسینِ تو اگر بر دَهنی زیرِ دِیْن وُ عَلمِ لطفِ شما هستم شکر روضه‌خوانِ غمِ این گل‌پسرت هستم آه اوّلِ روضه تَهِ گودی وُ در قربانگاه دست‌ُوپا می‌زند و دست کشید عبداللّه می‌دَود سویِ عمو ذکرِ حرم واٰ اُمّاه جان‌نثارِ علی وُ نذرِ ولا هستم شکر بازویِ من سِپرِ تارِ مویی از سرِ تو روضه‌یِ من شده چون روضه‌یِ آب‌آورِ تو می‌کُشد آه مرا خشکیِ این حنجرِ تو می‌روم تا که نبینم در حرم خواهرِ تو شده سرگشته‌ِ من آن لحظه کجا هستم؟! شکر سرِ من بر رویِ نِی دور ُو بَرَت آواره‌َست صحبت از غارتِ آویزه وُ گوشِ پاره‌َست می‌رسد شعله‌یِ کین کارِ حریمَت زار است بدترین روضه‌یِ ما طعنه سرِ بازار است بی‌قرار تو وُ ناموسِ خدا هستم شکر حُرمتِ عمّه‌یِ ما می‌شِکند در بازار می‌زند چانه سرِ قیمتِ هر سر بازار از‌ کنیزی سخن آمد به میان هر بازار وای از انگشتری و معجرِ دختر.... بازار.... من نَه بینِ اُسرا از شهدا هستم شکر صحبت از مجلسِ شام است نَگویم بهتر خیزران بر رویِ کام است نگویم بهتر پا رویِ رأسِ امام است نگویم بهتر از کنیزی که به‌نام است نگویم بهتر من اگر منتظر و اهلِ دعا هستم شکر https://eitaa.com/Madahankhomein
علیه‌السلام دُرّ یتیمم و به صدف گوهرم ببین در بحر عشق، گوهر جان‌پرورم ببین هفتاد و دومین صدف ساحل توأم ای روح آب، رشحه‌ای از کوثرم ببین من سینه‌سرخ عشق عمویم، پرم بده دست مرا رها کن و بال و پرم ببین چشمم به قتلگاه و عمو مانده زیر تیغ تصویر غربتی‌ست به چشم ترم، ببین با بانگ استغاثهٔ او تیغ می‌شوم برنده‌تر ز تیغ عدو خنجرم ببین پروانه‌ام به پیله واماندنم مخواه در هرم عشق، شعلهٔ خاکسترم ببین دستم کبوتری‌ست که شوق پریدن است چون نبض عمه ملتهب و مضطرم ببین بر من عمو به چشم خریدار بنگر و دست مرا بگیر و از این برترم ببین کوچک‌ترم ز قاسم و دارم دلی بزرگ همچون علی‌اصغر خود اکبرم ببین من کودک برادر تو بودم و کنون در هیأت دلاور و جنگاورم ببین «هل من معین» شنیدم و تکلیف روشن است در التهاب پاسخت اهل حرم ببین هرچند دست یاری من‌ کوچک است و خرد آن حس عاشقانه و جان‌پرورم ببین احرام بسته‌ام که کنم دور تو طواف خیل حرامیان همه دور و برم ببین کوچکتر است قد من از تیغ دشمنان اما سپر برابر‌شان پیکرم ببین ته ماندهٔ شراب شهادت که مانده ‌ا‌ست می‌نوشم و تو مستی از این ساغرم ببین در دست عمه دست کشیدم ز جان خویش حالا به روی سینه گل پرپرم ببین دیشب سرم به شانهٔ آرامش تو بود اکنون به روی سینهٔ خود بی‌سرم ببین سیدمهدی_حسینی https://eitaa.com/Madahankhomein
گفت رنجور دلش از اثر فاصله‌هاست آن که دلتنگ رسیدن به همه یکدله‌هاست از چه در خیمه بماند اگر او می‌داند چشم در راه غزالان حرم آبله‌هاست؟ آفتاب است که از زین به زمین افتاده‌ست! شیهۀ اسب یقیناً خبر از زلزله‌هاست نه که هنگام نماز است، عمو در سجده‌ست نکند وقت به پا داشتن نافله‌هاست؟ این طرف محفل پر اشک‌ترین زمزمه‌هاست آن طرف مجلس پر شورترین هلهله‌هاست به یتیمی ز نوک تیر، محبّت کردن جلوۀ بارزی از خُلق خوش حرمله‌هاست! خواستند آینۀ باغ شقایق باشد سینه‌ای که پر آواز پر چلچله‌هاست جواد_محمدزمانی https://eitaa.com/Madahankhomein