eitaa logo
1.9هزار دنبال‌کننده
196 عکس
67 ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
PTT-20220104-WA0851.opus
155.5K
السلام علیڪ یا فاطمه الزهرا(س) مادر بگوکه با غم بازو چه مے کنے ؟ شب تا سحر ز سوزش پهلو چه مے کنے ؟ از درد شانه آه، که خوابت نمے برد ازضربه هاے خورده به بازو چه مے کنے ؟ تنها ودل شکسته به غم خو گرفته ای با این دل گرفته به غم خو، چه مے کنے ؟ گیرم نهان شود ز همه زخم پهلویت با جاے ضرب سیلے بر رو چه مے کنے ؟ گیرم کمڪ ز فضه نگیرے ولے بگو با قوتے که نیست به زانو چه مے کنے ؟ از غربت پدر همه دم آه مے کشی در موج داغ هاے دل او چه مے کنے ؟ در رفتن و نرفتن خود بال مے زنی بالت شکسته است پرستو چه مے کنے ؟ اے شمع جان به حالت پروانه رحم کن هرلحظه مے زنے زچه سوسو، چه مے کنے ؟ وقتے به قتلگاه حسینت نظرکنی بار دگر میان هیاهو چه مے کنے ؟ عطر کرامتت به «وفایی» رسید و باز بینم به حشر اے گل خوشبو چه مے کنے ؟ 🖋️حاج سیدهاشم وفایے 🎤مداح عبادی https://eitaa.com/Madahankhomein
PTT-20220105-WA0058.opus
183.7K
مادربجون زینب آروم بگیر یه امشب ازگریه های سوزان جونم رسیده برلب دیگه توون نداری ازغصه جون نداری زبون بگیر یه لحظه مگه امون نداری مادرپاهات میلرزه اشک چشات میلرزه چشات روهم رسیده برق نگات میلرزه هوای خونه سرده صدا صدای درده دستت بالا نمیاد مگه وقت نبرده غم رودلم نشسته راه گلوموبسته دردمیریزه توشونه ازبازوی شکسته بااین وجودخسته موی سرم روبسته نیمه رخش کبوده روصورت جای دسته تو کوچه ی پرازغم عمرحسن شده کم حرمت براش نزاشتن کینه تودلهاکاشتن وفتی درروسوزوندن داغ به دلت گذاشتن ای صاحب کرامت مادرسرت سلامت مزدرسالت این بود چه دیدی ازاین امت ای درمدینه بی کس برداداین دلم رس مادرنروزپیشم فریاد رسم تویی بس زبانحال بی بی زینب س سروده استاد سیدابراهیم علوی
PTT-20220105-WA0067.opus
145.5K
مرومادرمهربان دل من مرومادرهمزبان دل من مرو مادر ای نشان علی مرومادر ای جوان علی مرومادراعتبارتومرده مرومادراقتدارتومرده مرومادرای بهشت دلم مرومادر سرنوشت دلم مرومادرهمسرتوغریبه مرومادر رفتن توعجیبه مرو مادر نیمه شب زحرم مرومادربرق چشم ترم مرومادر ای علیل خمیده مرومادرای مریض شهیده مرومادرای شکوه نبی مرو مادر ای فروغ علی شاعر استاد حاج سیدابراهیم علوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در خواست برگردد ولی مسمار نگذاشت زخم تو کاری بود جای کار نگذاشت زینب تو را می‌خواست تا روز عروسی از آرزویش میخ، جز آوار نگذاشت محسن اگر می‌ماند عالِم بود حتما حیف آن هجوم سخت نکبت‌بار نگذاشت آزار تو جرم است اما باز این قوم قلب تو را یک لحظه بی آزار نگذاشت دست حسن می‌خواست بر قاتل بکوبد تربیت والای تو هربار نگذاشت حتما دعایت بود حالت خوب می‌شد آن سنت الجار ثم الدار نگذاشت بین در و دیوار ماندی ؛ بعدِ آن روز حیدر سرِ غم هم ،به این دیوار نگذاشت ✍ 😢عرض تسلیت🏴🎤 https://eitaa.com/Madahankhomein
تلاش و زحمات حضرت زهرا(س) برای هدایت مهاجر و انصار شب است و در سکوت شب صدای باد می‌پیچد شب است و در مدینه گریه‌های باد می‌پیچد کسی در کوچه‌های سنگیِ تاریک اینجا نیست کسی در راههای خاکیِ باریک آیا نیست ؟ کسی در شهر پیدا نیست ولی انگار می‌آید صدای رفتنی اینبار صدای رفتنِ جمعی میان کوچه‌ای تب‌دار چرا اینگونه می‌آیند اگرچه غرقِ دردند چرا این چار تَن اینگونه می‌گردند... به روی مرکبی خانومِ پیری است رنجیده  گمانم سالها از داغهایی سخت کاهیده  به خود از درد پیچیده به هر گامی که مرکب راه می‌آید صدای آه می‌آید خدایا این که است این قدر بیمار است؟ چرا از درد سرشار است غریبی یا عزادار است گَهی بر یک طرف خَم می‌شود پهلوش می‌گیرد زمانی دست بر سر می‌گذارد روش می‌گیرد به هر گامی که می‌آیند  با سرفه نفس گیرد  توانش نیست  جانش نیست  می‌آید که حق را باز پَس گیرد به رویِ مرکبی خانومِ پیری هست اما نه هرآنکس هست باشد ای مدینه لیک زهرا نه و مَردی پیش مرکب بندِ افسار است در دستش ببین جای طنابی هست بر دستش چرا اینقدر غمگین است چقدر این داغ سنگین است خودش را می‌خورد هرچند گریان نیست ولی شرمندگیِ مرد آسان نیست خودش را می‌خورَد او با دلی پُر خون خودش را می‌خورَد آورده او ناموس حق را باز  هم بیرون اگرچه غم فراوان است ولی باور کنید این مردِ خیبر قبله‌گاه شیر مردان است ولی باور کنید او پهلوان جنگجویان است همه باور کنید از یک نگاهش کوه می‌ریزد چرا امشب از این رو اینهمه اندوه می‌ریزد چرا او سر به زیر است مثلِ بانویش  خودش پیر است... عَرقها از جبینِ خیس آن مظلوم می‌آیند و در پشت سرش دو کودک معصوم می‌آیند دو کودک با حواسِ جمع تا مادر نیافتد از رویِ مَرکب  دلِ این شب مبادا باز این شیشه ترک بردارد از غمها خدایا بارِ شیشه دارد او آیا؟ حسین از آنطرف با قلب پُر آتش حسن از این طرف می‌آید و هِی می‌تپد قلبش دوباره  پیشِ مادر هست  خدایاشکر حیدر هست... چهل شب می‌شود اینگونه می‌آیند در شبها چهل شب می‌شود  خانه به خانه می‌روند اما فقط یک خانواده نیمه شب آواره‌اند اینجا علی شاهد برای خویش آورده علی شاهد برای اینهمه مردم منم مَردِ غدیرِ خُم و این است شاهدم زهرا و زهرا شاهد آورده است با آن حال که من هم ارث می‌گیرم که من هم دختر پیغمبرم این است تقصیرم؟ علی در می‌زند ، در باز می‌کردند انصار و مهاجرها نگو یارانِ پیغمبر بگو اغیار و تاجرها یکی در باز کرد و گفت شرمنده نمی‌آیم یکی هم گفت  یادِ من نمی‌آید غدیر خم امان از حرف نامردم یکی در باز کرد و روی خود را آنطرف کرد یکی هم داشت مولا حرف می‌زد  بِینِ حرفش زود  در را بست دلِ زهرا چه بد بشکست علی ماند و سلام او فقط زهرا جوابش داد  اگرچه گریه‌اش اُفتاد فقط زهرا جوابش داد علی با فاطمه تنها به پشتِ دربها بودند چهل شب پشت درها در پِیِ یک آشنا بودند چهل شب رَدِ غم پیداست از خانه به هر کوچه چهل شب رفته‌اند و جز سه تُن یک یار و یاورنیست بجز سلمان و مقداد و ابوذر نیست ولی آنروز در کوچه ولی آنروز در خانه میانِ جمع اوباش و اراذِلها و بیگانه چهل تَن یا که سیصد تَن روایتها فراوان است خدایا کینه عریان است غلافِ تیغ پنهان است حرامی هم رجز خوان است تلافیِ غدیرِ خُم  فقط آتش  فقط هیزم امان از دستِ نامردم به پیش طفلِ سر در گُم حسن چشمانِ زینب بست که مادر پشت دربِ خانه‌ی خود هست زمین اُفتاد و در اُفتاد امان از چادر زهرا  امان از رد شدن‌ها و امان از پا زدن‌ها و  امان از رفت و آمدها خدایا میخ لج  کرده خدایا راه کج کرده.... شاعر: https://eitaa.com/Madahankhomein
گریه کنید مادر ما بیگناه بود گریه کنید مادر ما پا به ماه بود حوریه ای که برگ گل آسیب میزدش در قتل او مشارکت یک سپاه بود یک مرد هم نبود بگوید در آن میان نامرد، این زنی که زدی بی پناه بود از شدت خجالت از هم در این سه ماه راه کلام این زن و شوهر، نگاه بود جای تمام شهر برایش علی گریست جای تمام شهر علی غرق آه بود نگذاشت تا که فاطمه نفرینشان کند ورنه به آه فاطمه عالم تباه بود همصحبتی نداشت دگر بعد فاطمه تنها کسی که گوش به او داد چاه بود رغبت نداشت پا بگذارد به خانه اش راه عبورش از وسط قتلگاه بود شعر از گروه https://eitaa.com/Madahankhomein