eitaa logo
1.9هزار دنبال‌کننده
182 عکس
60 ویدیو
16 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مثنوی میلاد امام جواد علیه السَّلام از عرش ندا آمده أَینَ‌الرَّجبیُّون پیغامِ خدا آمده أَین‌َالرَّجبیُّون شفّافیِ آئینه‌یِ این سینه خدائی‌ست مصراع به مصراعِ من اینبار رضائی‌ست اِیوانِ طلا در نظرم آمده مَردم جَلدم به هوایِ کَرم و دانه‌یِ گندم اینبار قلم   دستِ شما حضرتِ سلطان دل مال تو هرجا که دلَت خواست بِگردان لبخندِ لبَت دلخوشیِ عرشِ معلّاست دُردانه‌یِ تو نورِ دلِ حیدر و زهراست یکدانه گلِ خانه‌یِ تو اَصلِ وُجود است از نسلِ رئوف آمده و معدنِ جود است بخشیدنَش از جنسِ خداوند و پیمبر روح و بدنش قالِبی از حیدر و کوثر صبر و کرمش خاطره‌یِ جنگِ جمل گفت گهواره نشین حیِّ علیٰ خیرِ العمل گفت در هر نفسَش کرب‌و‌بلایی شده تفسیر  با نامِ عمو روی لبَش آمده تکبیر سجّاده‌یِ سجّاد گرفتارِ صدایش یادآورِ باقر شده آثار و ندایش در نطق و بلاغت همه‌یِ قدرت عاشق در صدق و صفا صفحه‌ای از صورتِ صادق خشمش شده در بندِ یلِ طاقت و کَظمش خشنودیِ حق حاصلی از طاعت و عزمش تحکیمِ حکیم و وصیِ والیِ طوس است تفسیرِ خدا  گل‌پسرِ شمسِ شموس است از نسلِ جوادت رِسد اُمِّید به موعود با عدلِ خدا فتنه شود یکسره نابود از واژه‌یِ اِرشاد و هدایت به زکاوت از فصل غریبیِ زکی تا به تلاوت..... قرآنِ خدا قاریِ قرآنِ مجید است قربانِ لبی که دَمِ نابَش " وَ نُرید" است منجیِ غمِ کرب‌وبلا تا خودِ کوفه‌َست تیغِ دودمِ حیدری‌اش پاسخِ کوچهَ‌ست امروز نیازی به گداییِ درَش نیست!!! سیصد نفر و سیزدهی با پسرش نیست!!! تنها شده فرزندِ تو در حلقه‌یِ یاران زهراست که هر جمعه شود ندبه‌یِ باران هر زمزمه‌یِ فاطمیون و رَجبیون گوید که بیا یوسفِ پنهانِ دلِ خون ما دل‌شدگان  دلخوشِ دیدارِ تو هستیم ما مشتریانِ سرِ بازارِ تو هستیم ✍ https://eitaa.com/Madahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مثنوی میلاد حضرت علی‌اصغر علیه السّلام وقتی به عشقِ عشق لبم باز می‌شود هر لفظی از نوشته‌ام اِعجاز می‌شود حالا قلم به رویِ ورق آمده فرود روی لب مُقرَّبِ رب آمده درود چشمِ ستاره خیره به گهواره مانده است عالَم "وَ ِان‌یکاد" در این‌باره خوانده است لبخندِ شوق رویِ لبِ یار آمده تکبیرِ حق به لعلِ علمدار آمده بی‌بیِ آسمانیِ کرب‌و‌بلایِ عشق مَسرور شد به یُمن سُرورِ خدایِ عشق مهتاب جلوه کرده در آغوشِ آفتاب اَرباب زاده آمده  مادر شده رباب ارباب زاده آمد و ارباب دیدنی‌ست شکرخدایِ شاه   خدایی شنیدنی‌ست ارباب زاده‌ای که خود اربابِ عالَم است نقش نِکوی نقشِ سلیمانِ خاتم است طفلی که پیرِ عاشقیُ و سَرسِپُردگی‌ست آموزگارِ مکتبِ مردیُ و بندگی‌ست کوچکترین علیِ حسینیِّه‌یِ کمال زیباترین نمایش ایثار و اِتّصال لالائی‌اش علی علیُ و ذکرِ فاطمه همبازی‌اش رقیّه و سردارِ علقمه عادت به دستِ گرم علم‌گیر می‌کند گریه برایِ دشتِ غم و شیر می‌کند آن لحظه‌ای که تشنه و بی‌تاب می‌شود تا رفعِ تشنگی    پدرش آب می‌شود وقتی که دست‌و‌پا زَدنش می‌شود شدید آقایِ ما به کرب‌و‌بلا  می‌رود ندید!!! انگار   تیرِ حرمله   در گودیِ گلو.... بر رویِ دستِ شاهِ کرم می‌رود فُرو رویی برایِ رفتنِ بابا به خیمه نیست دانی که تلِّ خاکیِّ در پشتِ خیمه چیست؟! این راه سردیِ شررِ قلبِ مادر است راهی برای دوریِ سرنیزه از سر است حلقومِ شیرخواره‌یِ شش‌ماهه‌یِ شهید چشم انتظارِ توست بیا  آیه‌یِ امید در انتظارِ صبحِ وصالِ تو مانده‌ایم ما ندبه‌ها به شوقِ وصالِ تو خوانده‌ایم  ✍ https://eitaa.com/Madahankhomein
السلام علیک یا علی اصغر علیه السلام مژده ای دل حضرت دریا به دنیا آمده شیعیان را شافع عقبا به دنیا آمده ذوالفقار عصر عاشورا به دنیا آمده یک علیِّ فاطمه سیما به دنیا آمده آمده بین زمستان نوبهاری بر همه آخرین ماه دلارای حسین ِ فاطمه آمده سوّم علی در خانه ی سوّم ولی چشم نورالله شد از آفتابش منجلی نغمه ای پیچیده در عرش خداوند جلی آمده دنیا علی بن حسین بن علی اوست در حق ،عصمت اللّهی دگر روی زمین لاله ای روییده در باغ امیرالمؤمنین محو رخسارش شده چشمان بابایش حسین عاشق گل خنده هایش،دیده های زینبین هم شده نور الهدی بر قلب های مشرقین هم برای قاسم و عباس و اکبر نور عین بر تمام فاطمه های علی شد دلربا آمده هم بازی ریحانه ی کرب وبلا اوست مانند برادرهای خود حِصن ِ حَصین اصغر امّا بر روی عرش است او والانشین یک نخ قنداقه ی او می شود حبل المتین بین هیئت ذاکر او می شود روح الامین ذکر او بر روی لب ها مانده تا روز ابد هر ملک دارد به بازو حرز ِ (یا اصغر مدد) آمده کوچکترین حیدر، به دامان رباب اوست قرآنی گشوده روی دستان رباب در حقیقت او شود شش ماه،مهمان رباب تاشود شش ماه،او شمع شبستان رباب می شود شش ماه،او آرام جان مادرش کاش می شد قسمتش گردد جوان مادرش حال باید که نگردد طفل او سیراب آب لحظه ای او را گذارد در میان آفتاب گاه باید آب آبش را گذارد بی جواب تا مهیّایش کند بر داغ های بی حساب می شود شش ماه ِدیگر کشته ی راه پدر کام خشکش می شود سیراب با تیر سه پر ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Madahankhomein
مدح میلاد اگر دست و بالت کمی خالی است اگر حال و روز تو بی حالی است اگر آسمان در قفس میکشی اگر قسمتت بی پَر و بالی است اگر کار و بار تو پیچیده و... اگر چند وقتی بد اقبالی است اگر تار و پودت گره خورده است اگر غصه‌ها نقشِ این قالی است اگر رنگ و روی تو زرد است و سرد اگر مثل پاییز یک شالی است علاجش فقط یک نفس یا علیست خدا هست با آنکه او با علیست خدا در شکوهِ جلال علیست خدا در ظهورِ جمال علیست خدا در نزولش علی می‌شود خدا در مقامش کمالِ علیست حرام خدا و حلال خدا حرام علی و حلال علیست پیمبر پس از سِیرِ معراج گفت که ما هرچه دیدیم مال علیست علی چارده مرتبه آمده علی عین میلادِ آل علیست علی گفته و غرق عین اش شدیم همه راهیِ کاظمینش شدیم مرا فارغ از قیل و قالم کنید مرا راحت از خشکسالم کنید محال است لب را به مِی تر کنم مرا تشنه‌ی این محالم کنید مرا بشکنید و بسازید باز تَرَکهای روی سفالم کنید فقط روی چشمان خود میکشم از این خانه هرچه"حوالم"کنید مرا می‌کشاند دو گنبد طلا شب رفتنم شد حلالم کنید ببینید رویای جبریل را مبارکترین کودک ایل را شلوغ است اگر آستانِ جواد پُر از برکت است آسمان جواد گدایی به شاهی مقابل نشست چه ها می‌کند تکه نان جواد پیمبر پدر با خدیجه شد و... رضا نیز با خیزران جواد علی‌اکبرش را ببین بعد از این رضا می شود میهمان جواد شبیه نماز حسین و علی است نماز رضا با اذان جواد فقط شانه‌ات را به دیوار نِه فقط زیرِ لب گو به جانِ جواد تو را می‌دهد تا قیامتِ مراد گره وا کُنَد خاکِ باب الجواد خدا خواست تا بی کرانش دهند و در یک افق سه جوانش دهند علی جان آقای کرببلاست حسین آمده تا سه جانش دهند فقط دوست دارد ببیند علی فقط دوست دارد همانش دهند علی در سه صورت تماشایی است علی را سه جلوه نشانش دهند علی اصغرش هم علی‌اکبر است اگر فرصت امتحانش دهند به صف فطرس و جبرئیل و رباب که نوبت به نوبت تکانش دهند زمین خوردها را که جان می‌دهند به باب الحوائج نشان می‌دهند اگر بارِ ما از کَرَم می‌کشد برای پدر بارِ غم می‌کشد رسیده بگوید اگر قد کِشَد شبیهِ عمویش عَلَم می‌کشد غریبی ببین تشنگی‌اش ببین که کارِ پدر بر قسم می‌کشد گمانم به دنبال گهواره است کسی که به آتش حرم می‌کشد فقط مادرش آه دنبال او در آن راهِ پُر پیچ و خَم می‌کشد بِبَر نامِ او را خدا بعد آن به حجم گناهت قلم می‌کشد رباب است یک فاصله تا حسین چه‌ها کرده این حرمله با حسین شاعر: https://eitaa.com/Madahankhomein
میلادیه شاهزاده حضرت علی اصغر علیه السلام شرح تو در قلم نمیگیرد هستی ات را عدم نمیگیرد دل لبریز از محبت تو حسرت و درد و غم نمیگیرد وقت احسان شبیه بارانی کرم تو به کم نمیگیرد معجزات علی اصغری ات تا ابد وقفه هم نمیگیرد مهربانی ت زندگی بخش است هیچ پایانی ام نمیگیرد از کریمان روزگار کسی جای تو در کرم نمیگیرد نوکرت در تمام سختی ها غیر ذکر تو دم نمیگیرد غصه دار است انکه ماه رجب از شما یک حرم نمیگیرد یا من ارجوه من علی اصغر راحت روح من علی اصغر لب تو اعتبار زمزم داشت چشم تو ایه ایه مریم داشت اخرین سوره ی حسینی تو و شفاعت فقط تو را کم داشت ای که فصل الخطاب بودی و کربلا با تو مهر خاتم داشت سند غربت پدر با تو تا همیشه حدیث محکم داشت مادرت با تو بدو امدنت ذکر لالایی محرم داشت نام باب الحوائجي شما روی هر زخم کهنه مرهم داشت نام تو استجابت دعوات بر بلندای نام تو صلوات با تو راه غدیر خواهد ماند ذکر نعم الامیر خواهد ماند با تو در اوج بام مأذنه ها یا علی یا امیر خواهد ماند هر که اخر گدای تو نشود مستمند و فقیر خواهد ماند هر کسی که نشد گرفتارت تا همیشه اسیر خواهد ماند دست های تو کوچک اما پر کرمت بی نظیر خواهد ماند نام باب الحوائجی یعنی دست تو دست گیر خواهد ماند در بنی هاشم اینچنین بوده کودکش مثل شیر خواهد ماند بر ابالفضل و بر علی اصغر نام ماه منیر خواهد ماند افتاب حقیقتی مولا تو جواز شفاعتی مولا روضه ی کربلا علی اصغر خون بهایت خدا علی اصغر گره ای نیست تا که وا نشود با نگاه شما علی اصغر رو به معراج میرود روحم وقت فریاد یا علی اصغر ذکر امن یجیب مضطر ها دم مظلومنا علی اصغر پدر و مادرم به قربانت جان من رو نما علی اصغر روی دست پدر رفیع شدی ناگهان سوختی رضیع شدی گل عمر تو در خطر باشد گل چرا دائم السفر باشد متمایز ترین شهیدانی حرمت سینه ی پدر باشد امده عصر روز عاشورا لب خشک تو جلوه گر باشد تیر بی رحم حرمله نامرد از گلوی تو پهن تر باشد کوفه ای یا هنوز زیر خاک؟ مادرت از تو بی خبر باشد مادرت بعد داغ لبهایت دائمأ زخم بر جگر باشد بیت اخر ستاره میخواهم کربلایی دوباره میخواهم https://eitaa.com/Madahankhomein
AUD-20210221-WA0021_5879477625956600688.m4a
1.14M
امشب شب بارونه امام رضا خندونه باب‌الجواد مشهد امشب چه گلبارونه چه پسری چه محشری یکی یه دونه سلطانه جونم فداش مثل باباش قبله مردم ایرانه ابن‌الرضا ابن‌الرضا آقام جوادالائمه سلطان تمام عمر رو چشم انتظارش بوده گفته جوادِ من با برکت‌ترین مولوده باغیرته خوش صورته آقای عالمینه غرق خداست مشکل‌گشاست مولای کاظمینه ابن‌الرضا ابن‌الرضا آقام جوادالائمه ناز از چشاش می‌ریزه وقتی لباش می‌خنده قلب باباش می‌لرزه چشماشو تا می‌بنده گیسو‌کمند بالا بلند می خنده روی دست بابا از فاطمه دل می بره شبیه علی اکبر لیلا ابن الرضا ابن الرضا آقام جوادالائمه بر چوبهٔ گهواره صورت بزارید مردم باب الحوائج اومد حاجت بیارید مردم آهسته رو دست رباب با هرتکون می خنده برتاری از موی سیاش جبریل دخیل می بنده جانم علی جانم علی جانم علی ِ اصغر هرشب رقیه آروم لالا براش می خونه با پنجه های نازش موهاش و کرده شونه مثل عمو با آبرو از نیل بوترابه با هرنگاش با خنده هاش آرامش ربابه جانم علی جانم علی جانم علی اصغر 🖊شاعر:قاسم نعمتى https://eitaa.com/Madahankhomein
4_5771650513485434906.mp3
2.33M
✅بند اول تو جواد ابن الرضایی تو به درد ما دوایی نهمین نور ولایت تو امام باصفایی صفای قلب من توییباب المراد شده ذکر لبم حبیبی یا جواد(ع) حبیبی یا جواد(ع) ✅بند دوم تو گل آل بتولی ای امیر کل دنیا میوه ی قلب رسولی یا جواد آل طاها فدای گنبدت شوم نور دوعین عزیز عالمین،امیر کاظمین حبیبی یا جواد(ع) ✅بند سوم دلم از صحن گهر شاد میزند پر تا حریمت جان عالم به فدای آن دوتا دست کریمت تّفضُل ای شها نما بر این گدا بده عیدی به من برات کربلا حبیبی یا جواد (ع) ✅بند چهارم علی اصغر(ع) دستم و قنداقه ی تو جانم ای شهزاده اصغر (ع) باب حاجات دو عالم نوّه ی زیبای حیدر تو ای شش ماهه ی گل ارباب ما بده عیدی به من برات کربلا علی اصغرمدد ✅بند پنجم علی اصغر (ع) روز میلادت رسید و از شما من توشه میخوام یه برات بوسه از اون پایین شیش گوشه میخوام همه حرفه دله پر از درد منه که داره واسه ی حرم پر میزنه علی اصغرمدد https://eitaa.com/Madahankhomein
4_290769337478807641.mp3
1.44M
زندگی شمس الشموسی آقازاده شاه طوسی آسمونیا دسته دسته میان برا گهواره بوسی (ذکر باب المراد سیدی یا جواد ع)۲ پدر با نگاهت ٬ترانه مادر می گیره مدینه دوباره٬بوی علی اکبر ع می گیره ۲ امشب خدایی شد دلم ابن الرضایی شد دلم 2 ((مولا جواد ابن الرضا ع ۲)) پیاله دل لب به لب شد خال سیاه تو رطب شد برا لبای مست بابا بهترین افطار رجب شد (دلبر بی نظیر دست ما رو بگیر) شده چشم زهرا س٬به برق چشمای تو روشن قیامت ماهارو٬به یه نگاه تو می بخشن ۲ ما ریزه خواره خونتیم عمریه که دیونتیم ۲ ((مولا جواد ابن الرضا ع ۲)) قرار دل بی قرارا وا می کنی گره زکارا خدا داده روزیم و دسته آقای همه سفره دارا (نذر نیمه نگات خون می ریزیم برات) خدا که یدونه٬امام رضا ع بیشتر نداره خدائیش و پای٬پسر این آقا می زاره فریاد مستی می زنم عبد و غلام تو منم ۲ ((مولا جواد ابن الرضا ع ۲)) 🖊شاعر: قاسم نعمتی https://eitaa.com/Madahankhomein
امشب به جهان آمده پيغمبر ديگر؟ يا کعبه گرفته است به بر حيدر ديگر يا از حسنين است عيان منظر ديگر دارد به سر دست، رضا کوثر ديگر بشري! که دل آل محمد همه شاد است اين مژده بگوئيد که ميلاد جواد است اي بحر تجلّي گهرت باد مبارک اي شاخه ي طوبي ثمرت باد مبارک اي شمس ولايت قمرت باد مبارک ميلاد گرامي پسرت باد مبارک اين قبله ي ارباب مراد است مراد است الحق که جواد است جواد است جواد است با ماه بگوييد چراغ سحر است اين با مهر بگوييد که از مهر سر است اين طفلش نتوان گفت که خيرالبشر است اين جانم به فدايش پسر است اين پسر است اين ما را به پسر بودن او فخر از آن است کو بعد پدر رهبر خلق دو جهان است اين است کز آغاز خداوند ستودش اين است که بگشود نبي لب به درودش اين است که افتاد کرامت به سجودش اين است که جود آمده مرهون وجودش جوشد ز کفش لطف و عنايات خدايي آرند به سويش همگان دست گدايي سر تا به قدم حُسن خداوند جليلش مرآت جمال نبوي روي جميلش زوار حرم آدم و نوح است و خليلش مأمون شده در اوج شهي عبد ذليلش اين است که در محضر او زادهٔ «أکثم» آورد چو يک کودک ناخوانده الف، کم اين است همان مخزن اسرار الهي وابسته به علم ازل نامتناهي بي پرتو او علم سياهي است سياهي دارد خبر از ابر و هوا و يم و ماهي کز معجزه اش هوش پريد از سر مأمون گويي که جدا روح شد از پيکر مأمون اي از ازلت نام دل آراي محمد وي آينه ي طلعت زيباي محمد سر تا به قدوم تو سراپاي محمد بوسيده پدر روي تو را جاي محمد از جود تو يا فضل تو يا علم تو گويم وز خلق تو يا خوي تو يا حلم تو گويم با اين همه اوصاف خدايي ز خدايت در حيرتم آخر چه بگويم به ثنايت گوهر چه بود تا که بريزند به پايت؟ فرمود پدر: اي پدرم باد فدايت! تو مصحف زهرايی و قرآن رضايی تو روح رضا قلب رضا جان رضايی فردوس برد سجده به خاک قدم تو رضوان شده پيوسته گداي کرم تو هنگام عطا ظرف وجود است کم تو حجّ حرم الله طواف حرم تو از ما همه دريوزگي و عجز و گدايي از تو همه لطف و کرم و عقده گشايی بگذار که سرگرم هياهوي تو باشم تا جان به لبم هست ثنا گوي تو باشم باشد که فقط تشنه لب جوي تو باشم مولا کرمي کن که سگ کوي تو باشم آن روز که خلقت همه دامان تو گيرند زنجير مرا دست غلامان تو گيرند تو دست عطا و کرم و لطف خدايي تو در دو جهان از همگان عقده گشايي تو حج و تو ميقات تو مروه تو صفايي ما جمله گدا و تو جواد ابن الرضايي جود و کرم از توست تضرع صفت ماست والله گدايي درت سلطنت ماست من «ميثم» آلوده ي بي دست و زبانم در باغ بهار تو کم از برگ خزانم مگذار برِ باد به کوي دگرانم بگذار در اطراف گلت خار بمانم من با همه گفتم که جواد است امامم باشد که بخواني ز ره لطف غلامم 🔸شاعر: https://eitaa.com/Madahankhomein
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 باغ بود و خوشے و سرو و صنوبر باهم لاله و اطلسے و عاشق و دلبر باهم تا که خورشید به لبخند دهن وا مے کرد گرمے صحبت او آینه را ،،ها،، مے کرد رود در دهکده ے قلب زمان جارے بود پشت هر پنجره دستے پے دلدارے بود ناگهان ابر سیاهے به سرم زد سایه خیمه ے زد اهرمنے شد به دلم همسایه کوکب بخت مرا چشم زدند و افتاد بغض شعرم ترکید و غزلے زد فریاد عمر ما در شب دیجور غمش سر مے شد گیسوے مثنوے از فاجعه پرپر مے شد جغد شومے به سر بام دلم زد پنجه طالع نحس، براے همگے شر مے شد آتش فتنه در این معرکه بر پا کردند چشم پروانه و گل ها و خدا تر مے شد آسمان همه ے شعر پر از دود شد و شاعرے در وسط بیت کبوتر مے شد باغبان آمد و آیینه و آب آورد و گر چه در پیچ و خم زلف تو معبر مے شد مژده دادند که فریاد رسے مے آید از ته جاده صداے جرسے مے آید نور از پنجره تابید سحر پیدا شد رنگ و روے همه ے غنچه و گلها وا شد باغبان خطبه ے پیروزے خود را سر داد در بهشت شهدا لاله ے غم را پر داد گرگها زوزه کشیدند همه در رفتند هرچه کفتار صفت بود ز کشور رفتند شهر در بحبوحه ے حادثه ها مرد شده چون چهل منزل از این غصه پر از درد شده بید لرزان شده یڪ سرو تنومند امروز نیست در مدرسه ے جهل شما نو آموز باغبان رفت ولے ریشه ے وحدت باقے ست نقشه ها جمله بر آبست بصیرت باقے ست به سر مردم ما سایه ے یڪ نور جلے ست پرچم از دوش خمینے به کف سید علیست 🖊شاعر: حسین جعفرے https://eitaa.com/Madahankhomein
🌺 نذر میلاد نور چشم سلطان طوس 🌺 از شعف از شوق سرشارم، ندارم غصه ای خوب شد حالِ بد و زارم، ندارم غصه ای قرعهٔ فالم به دست صاحبِ «بخشش» رسید یاورم شد! بخت شد یارم، ندارم غصه ای نورِ چشم ضامن آهو شد امشب ضامنم شد سبُک از معصیت «بارم»، ندارم غصه ای تا سحر در فکر لطفش میروم تا کاظمین با دلی آرام بیدارم، ندارم غصه ای دوستش دارم! به دست مهربانش بارها برطرف ‌شد بغضِ بسیارم، ندارم غصه ای با دعایش مشکلاتم یک به بک حل میشود پس اگر گاهی گرفتارم؛ ندارم غصه ای سائلم آنجا که حاجت را نگفته میدهد گرچه مدیون و بدهکارم، ندارم غصه ای در دو عالم بر سرم هر چه بلا نازل شود تا جواد إبن الرضا(ع) دارم، ندارم غصه ای! https://eitaa.com/Madahankhomein