ـ✨﷽✨ـ
🍃🌺
✍ای خدای بزرگ و مهربان
وجودمان، فكرمان، نيّتمان،
دستمان، قدممان، بيانمان،
عَملمان را جز در مسیر رضای
خودت، يـارایِ حـركت مده و
دستمان را به ريسمان محكمِ
خودت گره بزن.
🍃🌺
#آمین_یا_ربالعالمین 🙏
ـ❅🍃🌺🌼🌼🌺🍃❅ـ
24.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جشن ولادت حضرت زهرا(س)
🎙با نوای دلنشین
کربلایی مسعود غفرانی
ـ✨﷽✨ـ
✅ #اثر_دعای_مادر❤️
✍️نقل شده که حضرت موسی علیهالسلام روزی هنگام مناجات با خداوند، از پروردگار در خواست میکند که هم مقام و رفیق او را در بهشت به وی معرفی فرماید. خطاب آمد جوانی است در فلان ناحیه که همنشین و هم مقام تو در بهشت برین است. حضرت موسی به سراغ او آمد. دید جوانی است قصاب، از دور مراقبت کرد تا ببیند چه عمل فوقالعاده و کار پر ارزشی از وی صادر میگردد که لیاقت چنین مقامی را پیدا کرده است تا در مقام یک پیغمبر قرار گیرد. ولی هر چه بیشتر مراقبت کرد، کمتر موفق گردید. تا شب هنگام که جوان، محل کار خود را ترک کرده و رهسپار خانه شد. حضرت موسی بدون آنکه خود را معرفی کند، نزد وی آمد و از او خواست تا آن شب را میهمان جوان باشد و در خانه وی بسر برد تا شاید از این راه به ارتباط خاصش با خداوند پی برده و رمز علو مقام او را در بهشت در یابد.
جوان در خواست حضرت را پذیرفت و او را با خود خانه برد. وی دید هنگامی که جوان وارد خانه شد، قبل از هر چیز غذایی آماده ساخت. آنگاه به سراغ پیرزنی که دست و پایش فلج شده و از کار افتاده بود، رفت و با صبر و حوصلهٔ خاصی، لقمه لقمه از آن غذا به آن پیرزن داد تا کاملا سیر شد، سپس لباس او را عوض نمود و او را در انجام قضا و حوائجش با مهربانی کمک کرد. آنگاه زن را در جای مخصوصش قرار داد. حضرت موسی که مراقب آن جوان بود، دید در آن شب جز وظایف مذهبی خود، عمل دیگری انجام نداده، نه دعای نیمه شبی دارد نه ناله و آه و مناجاتی و نه هیچ عمل فوقالعادهای دیگر !
فردای آن شب، پیش از آنکه از خانه خارج گردند، حضرت موسی دید جوان به آن پیرزن غذا داد و صمیمانه در انجامش کارهایش به او کمک کرد. هنگام خداحافظی حضرت موسی از جوان پرسید: این زن که بود و پس از آنکه تو به او غذا میدادی چشمی به سوی آسمان میدوخت و کلماتی بر زبان میراند آن کلمات چه بوده است، جوان گفت: این زن مادر من است و هر بار که من به او غذا میدهم و او را سیر میکنم دربارهٔ من دعا میکند و میگوید خدایا به پاداش این خدماتی که فرزندم نسبت به من انجام میدهد او را همنشین و رفیق موسی بن عمران در بهشت برین گردان.
ـ❅🍃🌺🌼🌼🌺🍃❅ـ
26.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙مداحی بسیار زیبا
با نوای دلنشین زندهیاد:
استاد محمدعلی کریمخانی
#تقدیم_به_تمام_مادران_بزرگوار
#مخصوصا_مادران_آسمانی💔
ــــــــــ
آنا قادون منه دَیْسین، باخار گوزوم سنه قربان
یوخوم دَیَرلی هَدیّه، آنا اوزوم سنه قربان
دوگونلریم آچیلاردی سنون خییرلی دوعوننان
واریم یوخوم سنه قربان گولر یوزوم سنه قربان
گجه گونوز منه خاطیر نه چوخلی زحمته دوشدون
قرا گئجه م سنه حیراندی گوندوزوم سنه قربان
آخاندا چشمهٔ عشقون آخار سولار مَثَلینده
او چشمهلرده بالیق تک آخیم، اوزوم سنه قربان
آنا بو(فیضی) چالیشدی، سنه قصیده یاراتسین
غزلّلریم سنه قربان، شیرین سوزوم سنه قربان
آدامسیزام یِراوزونده، اوچوب سمایه گئدوبسن
یامان آغیردی بو هجران، نجه دوزوم؟ سنه قربان
#رحیم_فیضی_اردبیلی
ـ❅🌸🌺🌼🌸🌺❅ـ
ـ✨﷽✨ـ
✍روزی جوانی را دیدم که در کمال ادب سمت حرم اباعبدالله الحسین(ع) آمد و سلام داد و من نیز جواب سلام امام حسین به آن جوان را شنیدم. از جوان پرسیدم چه کردهای که به این مقام رسیدی درحالیکه من پانزده سال است امام جماعت کربلا هستم و جواب سلامم را نمیشنوم؟
پاسخ داد پدر و مادر پیر و از کار افتادهای داشتم که دیگر توانایی پیاده زیارت آمدن را نداشتند؛ قرار بر این شد هر شب جمعه یکی از والدینم را روی پشتم سوار کنم و به زیارت ببرم. یک شب جمعه که بسیار خسته بودم و نوبت پدرم بود، خستگی و گرسنگی و تشنگیام را به رویشان نیاوردم و پدرم را سوار بر پشتم به زیارت امام حسین علیهالسلام آوردم و برگرداندم. وقتی خسته به خانه رسیدم دیدم مادرم بسیار گریه میکند؛ پرسیدم مادرم چرا گریه میکنی؟ پاسخ داد پسرم میدانم که امشب نوبت من نبود و تو هم بسیار خستهای، امّا میترسم که تا هفتهٔ بعد زنده نباشم تا به زیارت اباعبدالله الحسین(ع) بروم. آیا میشود امشب مراهم به زیارت ببری؟
هرطور بود مادرم را بر پشتم سوار کردم و به زیارت رفتیم. تمام مدّت مادرم گریه میکرد و دعایم مینمود. وقتی به حرم رسیدیم دعا کرد انشاءالله هربار که به امام حسین علیهالسلام سلام بدهی، خود حضرت، سلامت را پاسخ بدهد. و این شد که من هر بار به زیارت امام حسین علیهالسلام مشرف میشوم و سلام میدهم، از داخل مضجع شریف صدای جواب سلام حضرت را میشنوم. همهٔ اینها از یک دعای مادر است.
📚 آیت الله میلانی
ـ❅🌸🌺🌼🌸🌺❅ـ
9.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بخشی از سود فوقالعاده زیبای
ولادت حضرت زهرا (س)
✅ توسط دختران نونهالِ
گروه سرود نجم الثاقب
ـ✨﷽✨ـ
🍃🌺
✍تمام دنیا را بگردی
هیچکس مثل مادر💚
دوستت نخواهد داشت
🍃🌺
تمام دنیا را بگردی
هیچکس مثل پدر💚
غصّهدار غمهایت نمیشود
🍃🌺
پس تمام دنیایت را
#به_پایشان_بریز✔️
🍃🌺
✍ مادرے میگفت:
من چهار فرزندم را در تنها
اتاق منزل کوچکم بزرگ کردم
امّا حالا آنها در چهار منزلِ
بزرگِ خودشان، برای من،
یک اتاق کوچک ندارند⁉️
🍃🌺
#تا_دیر_نشده...
قدرشونو بدونیم✔️
🍃🌺
❅🌸🌺🌼🌸🌺❅ـ
مادرم زیباترین لطف خدا
ای صبور این دل درد آشنا
مادرم دریای پاک کبریا
مظهر عشق زلال پر صفا...
ماه من مهتاب من خورشید من!
روزگار روشن امید من
دوستت دارم عزیز نازنین
حرفهایت خندههایت دل نشین
✍️ رها بینا
❅🌸🌺🌼🌸🌺❅ـ
خوشا به بخت بلندم که در کنار منی
تو هم قرار منی هم تو بیقرار منی
بمان که مثل غزلهای عاشقانه من
پر از لطافت محضی و گوشوار منی
من ابتهاجترین شاعر زمان توام
تو عاشقانهترین شعر روزگار منی
✍ جویا معروفی
❅🌸🌺🌼🌸🌺❅ـ
پا به پای غم من پیر شد و حرف نزد
داغ دید از من و تبخیر و شد و حرف نزد
شب به شب منتظرم بود و دلش پرآشوب
شب به شب آمدنم دیر شد و حرف نزد
غصه میخورد که من حال خرابی دارم
از همین غصهٔ من سیر شد و حرف نزد
وای از آن لحظه که حرفم دل او را سوزاند
خیس شد چشمش و دلگیر شد و حرف نزد
صورت پر شده از چین و چروکش یعنی
مادرم خسته شد و پیر شد و حرف نزد
✍ محمد شیخی
❅🌸🌺🌼🌸🌺❅ـ