eitaa logo
مداحی ترکی و فارسی
5هزار دنبال‌کننده
181 عکس
462 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام بر حسین 💔 ماه بالا آمد و دنیای ما را غم گرفت سر در هر هیات و هر خانه را پرچم گرفت باز تکیه میهمان کوچه های شهر شد شهر مشکی بر تنش آورد و دل ماتم گرفت صحبت زنجیر ها با شانه ها آغاز شد طبل بر سینه زد و دمام از نو دم گرفت از رواق عرش نوحوا بر خلائق وحی شد چشم ها را چشمه های کوثر و زمزم گرفت صحن باب العشق را پر کرده با یابن الشبیب هرم غم دامان خلق و عالم و ادم گرفت کشتی باب النجاه افتاد بر دریای عشق دست بی دستی ما را پادشاه غم گرفت شعله ای که رو به خاموشی قدم وا کرده بود با نفس های میان رو ضه ها کم کم گرفت بسته شد درب جهنم باز شد درب بهشت چشم های روضه خوان و مستمع را نم گرفت ✍ کربلایی علی الواریان 👇👇👇 @Madahie_Torki
44.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روضه شب اول محرم 🔉با نوای دلنشین حاج محمود کریمی 👇👇👇 @Madahie_Torki
683_46453464199861.mp3
19.1M
نوحه مراسم طشت گذاری 🔉 به نفس گرم کربلایی اتابک عبداللهی مسجد جامع اردبیل 👇👇👇 @Madahie_Torki
4_1023486175446302851.mp3
9M
🏴 نوحه ورود به کربلا 🎤 با نوای ملکوتی شادروان حاج محمد باقرمنصوری اردبیلی 👇👇👇 @Madahie_Torki
🏴 سلام بر حسین شهید باید آن روز آسمان یکباره باران می گرفت غنچه ی نشکفته ی باغ دلت جان می گرفت تیر بیداد ستم تا حنجر اصغر شکافت کاش کار این جهان یکباره پایان می گرفت کاش آتش شرم میکرد از خیام اهل بیت تا تب و تاب دل سجاد درمان میگرفت کاش یا آتش نمی افروخت بر دامان طفل یا فلک انگشتی از حیرت به دندان می گرفت کاشکی خار مغیلان در دل صحرا نبود وقتی آن دردانه ات راه بیابان می گرفت خواهرت بی تاب و طاقت شد در آن ساعت که دید شمر ، سر از پیکرت با تیغ بران می گرفت کاش چرخ فتنه گر می سوخت در آن لحظه که راس خونین پدر ، دختر به دامان می گرفت ✍ اعظم کلیابی کاشانی 👇👇👇 @Madahie_Torki
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌟، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ ، 🍃🌟وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ، 🍃🌟وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَيْنِ ، 🍃🌟وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْن 👇👇👇 @Madahie_Torki
غیرتووه قربان ابالفضل❤️ ای سپاه اموی یار قیامم آقاما مرد وارستهٔ دنیادی غلامم آقاما قانلی صحراده نگهبان خیامم آقاما سویون اوستونده غمه قلبیمی مأنوس ائلدوز اوخلادوز مشگیمی یولدا منی مأیوس ائلدوز باخمادیم زادهٔ مرجانه امان نامه سینه لعنت اولسون ئوزونه ،منشی سینه، خامه سینه ایستدیم فخرائدم عشق عالمی قان جامه سینه مرد شمشیره گورون قید اسارت یاراشار؟ عاشقم قامتیمه شال شهادت یاراشار سیندیروب نوفل ظالم باشیمون کاسه سینی خیمه ده آلدی آقام آهن عمودین سه سینی باشلادی خیمه سراسینده عزا نغمه سینی مشکیم اوخلاندی آتون اوخ بدنیم گوزگوز اولا وئرمیشم نذریمی ایستر قول اولا یا گوزاولا مرحوم استاد معزے اردبیلی 👇👇👇 @Madahie_Torki
هدایت شده از صفحه رسمی رحیم فیضی
🌹 کربلا یعنے تجلّی خانهٔ جانان عشق کربلا آرامگاه حضرت سلطان عشق 🌹 برتر از جنّت نباشد، نیست کمتر، شک نکن... مرقد ششگوشهٔ خورشید جاویدان عشق 🌹 کربلا دانشگه شور و شعور و معرفت کربلا سرچشمهٔ سرچشمهٔ جوشان عشق 🌹 کربلا میعادگاه رهروان زینب است وعده‌گاه پیروان بیعت و پیمان عشق 🌹 کربلا یعنی همایشگاه میلیونها نفر از عزاداران با اخلاص و با ایمان عشق 🌹 کیمیای خون هفتادودو عاشق دارد و می‌دَمد از تربتش جانی دگر بر جان عشق 🌹 خُفته زیر پای بابا، اکبر فرّخ لقا خَلقا و خُلقا شبیه صاحب قرآن عشق 🌹 خُفته سویی قاسم شهزادهٔ نوکدخدا حجلهٔ دامادی‌اش برهم شد از طوفان عشق 🌹 غرق در خون پیکر خورشید سر از تن جدا خفته بی‌غسل و کفن شاهنشه خوبان عشق 🌹 خُفته روی سینهٔ صدچاک و مجروح حسین اصغر ششماهه آن اعلاترین قربان عشق 🌹 خُفته در سویی دگر ماهی زِنسل آفتاب آن شجاعت پیشهٔ باغیرت میدان عشق 🌹 عشق را شرمندهٔ مهر و وفای خود نمود آن یل امّ‌البنین، پورِ شَهِ مردان عشق 🌹 فاتح دریا شد امّا از شُکوه غیرتش قطره‌ای بر لب نزد آن ساقی عطشان عشق 🌹 (فیضیِ ) لب تشنه‌ام مولا به سقّایت بگو تا بنوشاند مرا یک جرعه از عرفان عشق 🌹 یا براتم را کند امضا بگیرم اربعین... در میان خیلِ سَرمَستان، سر و سامان عشق 🌹 ـ┅┅❅🍃🌺🍃❅┅┅ـ ♡ ㅤ       ❍ㅤ    ㅤ     ⌲ ˡᶦᵏᵉ     ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ        ˢʰᵃʳᵉ
🏴 سلام بر حسین ایلده ایرانّیلار آهیله آچارقاره علم اردبیل‌ اهلی‌ بو سوداده اولوب پیش قدم قره پرچملر اَسَن وقته اَسَر کاخ ستم بو عَلَم، نَهحَنفی، نَه صَفوی پرچمیدی یاابالفضل یازیلیب بو عَلَوی پرچمیدی مرحوم‌ استاد منزوی‌ اردبیلی 👇👇👇 @Madahie_Torki
با اشک هاش دفتر خود را نمور کرد در خود تمام مرثیه ها را مرور کرد ذهنش ز روضه ها ی مجسم عبور کرد شاعر بساط سینه زدن را که جور کرد احساس کرد از همه عالم جدا شده است در بیت هاش مجلس ماتم به پا شده است در اوج روضه خوب دلش را که غم گرفت وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت وقتش رسیده بود به دستش قلم گرفت مثل همیشه رخصتی از محتشم گرفت باز این چه شورش است که در جان واژه ها ست شاعر شکست خورده طوفان واژه هاست بی اختیار شد قلمش را رها گذاشت دستی زغیب قافیه را کربلا گذاشت یک بیت بعد ، واژه ی لب تشنه را گذاشت تن را جدا گذاشت و سر را جدا گذاشت حس کرد پا به پاش جهان گریه می کند دارد غروب فرشچیان گریه می کند با این زبان چگونه بگویم چه ها کشید بر روی خاک و خون بدنی را رها کشید او را چنان فنای خدا بی ریا کشید حتی براش جای کفن بوریا کشید در خون کشید قافیه ها را ، حروف را از بس که گریه کرد تمام لهوف را اما در اوج روضه کم آورد و رنگ باخت بالا گرفت کار و سپس آسمان گداخت این بند را جدای همه روی نیزه ساخت "خورشید سر بریده غروبی نمی شناخت بر اوج نیزه گرم طلوعی دوباره بود" اوکهکشان روشن هفده ستاره بود خون جای واژه بر لبش آورد و بعد از آن ... پیشانی اش پر از عرق سرد و بعد از آن ... خود را میان معرکه حس کرد و بعد از آن ... شاعر برید و تاب نیاورد و بعد از آن ... در خلسه ای عمیق خودش بود و هیچ‌کس شاعر کنار دفترش افتاد از نفس... ✍ سید حمیدرضا برقعی 👇👇👇 @Madahie_Torki
🏴 لبیک یاحسین 💔 چون‌ هلال تازه‌ی ماه محرم می‌شود با تمام وسعتش دنیا پر از غم می‌شود آه می‌گردد زمین با لایه‌های بی‌شمار هفت بام آسمان انگار پرچم می‌شود می‌نشیند بر رخ آینه‌ها سنگِ غبار چهره‌ی گل ناودان اشک شبنم می‌شود قاصدک با بیرق تاریک می‌آرد خبر ذره ذره تیره پوش فصل ماتم می‌شود بس که سنگین است اندوه حسین فاطمه شانه‌ی هرقله‌ زیر دیدنش خم می‌شود می‌رسد در نینوا از راه وقتی کاروان همسفر تا شام آخر اهل عالم می‌شود راه می‌افتد فرشته سینه زن دور بهشت نوحه‌خوان این سرا فرزند آدم می‌شود ✍ سید_اعلا_امیری 👇👇👇 @Madahie_Torki
تو آسمانی و توصیف تو هنر می خواست سرودن از تو فقط ،شاعری قدر می خواست کبوتری که گرفتار بازی دنیاست برای پر زدن تا دمشق پر می خواست شکست بغض غزل تا نوشت یا زینب(س) برای وصف تو شاعر دو چشم تر می خواست بزرگ مرتبه ای دختر علی (ع)که حسین(ع) به احترام تو از جای خویش بر می خاست گذشتی از همه دنیا برای عشق حسین برادری که تو را تاج روی سر می خواست برای دیدن داغ عظیم زاده شدی شکسته کشتی بحر بلا سپر می خواست صبور بودن در داغ کربلا هنر است شکست دادنتان را اگرچه شر می خواست میان آن همه بی رحم ای سلاله ی نور شکستن جبروت ستم جگر می خواست تو خطبه خواندی و آوار شد بنای ستم خلیل آل علی(ع) اینچنین تبر می خواست نبود قسمت من در مدافعین حرم شهید راه تو بودم خدا اگر می خواست ✍ محمدجواد منوچهری 👇👇👇 @Madahie_Torki
✔️ اگر عشق نبود ✔️ از غم خبری نبود اگر عشق نبود دل بود ولی چه سود اگر عشق نبود؟ بی رنگ‌تر از نقطه‌ی موهومی بود این دایره‌ی کبود اگر عشق نبود از آینه‌ها غبار خاموشی را عکس چه کسی زدود اگر عشق نبود؟ در سینه‌ی هر سنگ، دلی در تپش است از این همه دل چه سود اگر عشق نبود؟ بی عشق دلم جز گِرهی کور چه بود؟ دل چشم نمی‌گشود اگر عشق نبود از دست تو در این همه سرگردانی تکلیف دلم چه بود اگر عشق نبود...؟ ✍ زنده‌یاد قیصر امین‌پور 👇👇👇 @Madahie_Torki
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️هفتاد و دو پروانه پروانه‌ی فرزانه 🎙مداحی دلنشین حاج حسین فخری به یاد سالار شهیدان و 72 تن از یاران باوفایش 👇👇👇 @Madahie_Torki
21.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️آواز خون 🎙قطعه‌ی شنیدنی محسن چاووشی بمناسبت ماه محرم 👇👇👇 @Madahie_Torki
21.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺سرود آه غزه ... 🎥پرجمعیت‌ترین سرود با موضوع توسط دختران لاهیجانی در برنامه حسینیه معلی اجرا شد. 👇👇👇 @Madahie_Torki
788_46622638139770.mp3
35.84M
🏴 نوحه طفلان زینب(س) 🎤 با نوای دلنشین مرحوم حاج ماشاالله حسن زاده اردبیلی 👇👇👇 @Madahie_Torki
31.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نوحه مراسم طشت گذاری 🔉 با نوای دلنشین حاج علیرضا اسفندیاری اردبیلی مکتب العباس(ع)تهران 👇👇👇 @Madahie_Torki
4_5897513357568641107
7.61M
🔉مداحی زیبا و ماندگارِ سلطان الذاکرین استاد سلیم موذن زاده اردبیلی ✍ با شعری زیبا از مرحوم استاد منزوی اردبیلی 👇👇👇 @Madahie_Torki
🏴 نوحه حضرت قاسم (ع) 🏴 چشم‌هایش همه را یاد مسیحا انداخت در حرم زلزله‌ی شور تماشا انداخت هیچ چیزی که نمی‌گفت، فقط با گریه جلوی پای عمو بود خودش را انداخت با تعجب همه دیدند غم بدرقه‌اش کوه طوفان زده را یک تنه از پا انداخت بی زره رفت و بلا فاصله باران آمد هر کس از هر طرفی سنگ به یک جا انداخت بی تعادل سر زین است رکابی که نداشت نیزه‌ای از بغل آمد، زد و او را انداخت اسب‌ها تاخته و تاخته و تاخته‌اند پس طبیعی‌ست چه چیزی به تنش جا انداخت با عمو گفتن خود، جان عمو را برده آنکه چشمش همه را یاد مسیحا انداخت ✍ کربلایی علیرضا لک 👇👇👇 @Madahie_Torki
🏴 یا علی اصغر علیه السلام نگاه کن پسرت را چگونه مرد شده بدون تیغ و سپر راهی نبرد شده بگو به حرمله‌ها شیرخواره می‌‌آید صدای غرش شیری دوباره می‌آید بگو سه‌شعبه برای مصاف برگیرد بگو به حرمله تیغ از غلاف برگیرد شبیه چلچله‌ای با بهار می‌آید شبیه آینه در دست یار می‌آید سپیده خیمه زده بر گلوی نازک او گرفته عرش خدا را دو دست کوچک او فلق به سمت نگاهش ستاره آورده است شفق به خون گلویش چه غبطه‌ها خورده است سه روز تشنه‌لب است و سه روز بی‌خواب است میان خلوت گهواره‌اش چه بی‌تاب است به روی دست پدر او کبوتر صلح است حسین جنگ ندارد، پیمبر صلح است نگاه کن پسرت را که شیرمرد شده بدون تیغ و سپر را هی نبرد شده به خشم و کینه و نفرت، به قهر آغشته است سه‌شعبه‌ای که می‌آید، به زهر آغشته است کنار خیمه نشسته است مادری بی‌تاب تمام دشت سراب است در نگاه رباب تمام حسرت او جرعه‌ای زلالی شد نگاه اوست به گهواره‌ای که خالی شد نگاه اوست به گهواره‌ای که بی‌تاب است خیال می‌کند اصغر هنوز هم خواب است ✍ کربلایی علی اصغر شیری 👇👇👇 @Madahie_Torki
59.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
واحد زیبا و دلنشین 🔉 به نفس گرم حاج محمود کریمی 🗓 محرم ۱۴٠۳ 👇👇👇 @Madahie_Torki
🏴 لبیک یاحسین 🏴 عمرم گذشت اما به درد تو نخوردم شرمنده‌ام آقا به درد تو نخوردم تو فکر من بودى ولیکن من نبودم اصلاً به فکر نوکرى کردن نبودم من دور بودم تو مرا نزدیک کردى راه مرا از کربلا نزدیک کردى گفتى اگر تو بى پناهى من حسینم حتى اگر غرق گناهى، من حسینم گفتى بیا پاک از گناهت می‌کنم من تو رو به چاهى، رو به راهت می‌کنم من آواره ام، آواره را آواره‌تر کن بیچاره‌ام، بیچاره را بیچاره‌تر کن آوارگى در این حسینیه می‌ارزد بیچارگى در این حسینیه مى‌ارزد هرشب اسیرم می‌کنى پاى بساطت دارى تو پیرم می‌کنى پاى بساطت من چاى می‌ریزم گناهم را بریزى یکجا تمام اشتباهم را بریزى شأن نزولت می‌کند آخر بلندم سر را تو دادى جاى آن من سربلندم وقتى گذر کردند خیلی‌ها از اینجا رفتند تا معراج تا بالا از اینجا اینجا گرفته از خدا عیسى دمش را اینجا خدا بخشید آخر آدمش را من خام بودم غصه و غم پخته‌ام کرد این پخت و پزهاى محرم پخته‌ام کرد می‌بینم اینجا پنج تا نور مقدس این آشپزخانه‌ست یا طور مقدس اینجا همانجایی‌ست که مولا می‌آید زینب می‌آید، بیشتر زهرا می‌آید من عالمى دارم در اینجا با رقیه هروقت دستم سوخت گفتم یا رقیه منت ندارم بر سرت... تو لطف کردى حالا که هستم نوکرت، تو لطف کردى یک شب غذاى خواهرت را بار کردم یک شب غذاى دخترت را بار کردم باید که دست از هرچه غیرکربلا شست دیگ تو را شستم خدا روح مرا شست خدمت تجلى ارادت‌هاى شیعه‌است بالاترین نوع عبادت‌هاى شیعه‌است ما به ولایت می‌رسیم از این مودت ما به مودت می‌رسیم از راه خدمت خدمت درِ این خانه تنها فرصت ماست گفتند: اینجا پنج روزى نوبت ماست این پارچه مشکىِّ فداى روى ماهش دارد سفیدم می‌کند رنگ سیاهش از سوخته دل‌ها نگیر آقا غمت را یک وقت از دستم نگیرى پرچمت را بگذار یک گوشه به پاى تو بمیرم کنج حسینیه براى تو بمیرم منکه به غیر از لطف تو یارى ندارم منکه به غیر از کار تو کارى ندارم آن‌قدر بین دسته‌هایت ایستادم نذر علىِّ اصغر تو آب دادم اى کاش بین ایستادن‌ها بمیرم آخر میان آب دادن‌ها بمیرم خوب است نوکر آخرش بى سر بمیرد خوب است بین نوکرى نوکر بمیرد خوب است ما هم گوشه‌اى عطشان بیفتیم در زیر پاى این و آن عریان بیفتیم خدمت به این بى رنگ و رو هم رنگ و رو داد این کفش‌ها را جفت کردن آبرو داد در هرکجا که نام پیراهن می‌آید زهرا می‌آید پیش ما، حتماً می‌آید من دست بر سینه دم در می‌نشینم در مجلس فرزند، مادر را ببینم من می‌نشینم کار و بارم پا بگیرد شاید به من هم چادر زهرا بگیرد ✍ حاج علی اکبر لطیفیان 👇👇👇 @Madahie_Torki
حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام از عطش وقتی تب مهتاب بالا رفته بود آفتاب از دامن محراب بالا رفته بود هرکسی‌که عشق‌را می‌خواست، سر را می‌گذاشت قیمت این گوهر نایاب بالا رفته بود داشت آن‌جا رونمایی می‌شد از باب‌الحسین هرکه بالا رفت، از این باب بالا رفته بود تشنه‌لب افتاد روی خاک هرعاشق، ولی وقت بالا رفتنش سیراب بالا رفته بود خون‌بهای مشک آبی شد عمو عباس ما خشک‌سالی بود و نرخ آب بالا رفته بود اصغر از گهواره با لبیک آمد تا شنید؛ بانگ «هَل مِن ناصِر» ارباب بالا رفته بود بر زمین افتاده بود از سینه دل‌های کباب تیرها با نیّت پرتاب بالا رفته بود آسمان کربلا روشن‌تر از هر شام شد بر سر نی‌ها سر اصحاب بالا رفته بود ✍ کربلایی مجتبی خرسندی 👇👇👇 @Madahie_Torki
🏴 یا حضرت علی اصغر(ع) دید در دریائی از خون پیکر شش ماهه را در ره عشق آزمود آن باور شش ماهه را تا به قوم تیره دل گردد حقیقت آشکار بُرد بالا ، روی دستش اصغر شش ماهه را خنده جای گریه در آغوش بابا می نمود ! تا نبیند دیده ای چشم تر شش ماهه را همچو بسمل بال و پر بر هم زدن در خونِ خویش دیدنی تر می نمود بال و پر شش ماهه را عاشقانه طی نمود هفت آسمانِ عشق را کوفیان کی دیده اند آن شهپر شش ماهه را؟ تا که جامی سر کشید از باده ی گلگونِ عشق رنگ از خونش خدا زد ساغر شش ماهه را کرده ( شایق) نیمه های شب هوای کربلا تا که از شش گوشه بوسد اصغر شش ماهه را ✍کربلایی اکبر حمیدی شایق 👇👇👇 @Madahie_Torki
هدایت شده از صفحه رسمی رحیم فیضی
⬛️ بر دامن خود فاطمه بگرفته سرت را مَرهَم بِنهد زخم سر و بال و پرت را ⬛️ در داغ تو گوید به من از بهر تسلّا من آمده‌ام راست نمایی کمرت را ⬛️ مادر که به بالین تو حاضر شده امّا گفتم که خبردار نمایم پدرت را ⬛️ در بیکسی‌ام رو به نجف کردم و گفتم دریاب در این وادی طوفان پسرت را ⬛️ ای شاه، بیا دشت بلا یک دم و بنگر در هالهٔ خونابه خسوف قمرت را ⬛️ جانم به فدای عَلم و دست بریده چیدند بدینگونه زتن برگ و برت را ⬛️ اُسطورهٔ مردانگی و غیرت، ابالفضل... آخر که به این حال درآورده سرت را؟ ⬛️ (فیضی) برسان از کرمت اهل عزا را بر جنّت الاعلا ندهم خاک درت را ⬛️ جانها بفدای تو وُ جاه و جبروتت بر دامن خود فاطمه بگرفته سرت را ⬛️ ـ┅┅❅🏴💔🏴❅┅┅ـ ♡ ㅤ       ❍ㅤ    ㅤ     ⌲ ˡᶦᵏᵉ     ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ        ˢʰᵃʳᵉ
حضرت_علی_اصغر علیه السلام روی دست ماه عالم آفتاب دیگریست قصه دنبال دو قطره اشک ناب دیگریست شور دارد می زند قلب زمین و آسمان اضطراب اهل خیمه اضطراب دیگریست کار وقتی شد تلظی آب بی معنا شود حاجی شش ماهه دنبال جواب دیگریست کار لالایی اهل خیمه ها را تیر کرد «تیر لالایی بخواند خواب خواب دیگریست» قامتی خم روی سرخ و چشم های بی رمق در میان خیمه ها حالا رباب دیگریست ✍ کربلایی علی الواریان 👇👇👇 @Madahie_Torki
30.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مداحی زیبا و دلنشین 🔉 به نفس گرم حاج شهروز حبیبی اردبیلی 🗓 محرم ۱۴٠۳ 👇👇👇 @Madahie_Torki
نوحه حضرت علی اکبر(ع) رفتی و غربت این قافله افزون‌تر شد رفتی و باغ فدک سوخت و خاکستر شد بین اصحاب کهنسال سپاه کوفه جدلی سخت سر رجعت پیغمبر شد قد و بالای تو را حرمله‌ها چشم زدند! در حرم ای پسرم! خون به دلِ مادر شد سر پیری چه به روز جگرم آوردی! گریه‌ام باعث خندیدن یک لشکر شد بغلت کردم و یکباره تنت ریخت زمین چشم بر هم نزده دشت پر از اکبر شد پسرش را عمر سعد نشانم می داد طعنه‌هایش به خمیده شدنم منجر شد زخم پهلو چقدر زود زمین‌گیرت کرد! از چنین زخم بدی فاطمه هم پرپر شد تکه‌های بدنت را که مرتب چیدم تازه دیدم بدنت شکل علی اصغر شد ✍ کربلایی وحید قاسمی 👇👇👇 @Madahie_Torki