✨گفتم منم اهل خطا،
💫گفتی که بخشیدم، بیا؛؛؛
✨گفتم شکستم توبه ها،
💫گفتی که بخشیدم، بیا؛؛؛
✨گفتم که ای ستار من،
💫ای حضرت غفار من ؛؛؛
✨من برخودم کردم جفا،
💫 گفتی که بخشیدم، بیا ؛؛؛
✨گفتم ز خوبی خالی ام،
💫من دانه ای پوشالی ام ؛؛؛
✨بنگر تهی دستم خدا،
💫گفتی که بخشیدم، بیا؛؛؛
✨ گفتم که احوالم بد است،
💫از بس گناهم بی حد است ؛؛؛
✨بخشیده ای این بنده را؟!
💫 گفتی که بخشیدم، بیا ؛؛؛
✨ گفتم که نفسم سرکش است،
💫 جایم درون آتش است ؛؛؛
🙏اغفرلنا، اغفرلنا، اغفرلنا،🙏
💫 گفتی که بخشیدم، بیا💫
❥┅═♡ ოٍُaٰٓოٍُ❣ٰٓρٰٓٓaٰٓρٰٓa ♡═┅❥
#ڀـــــڋڔۅݥـــــآڎږ
₯↬☞ @MadarPedar ⊂⇝❤️⇜⊃
"پول"
خدمتکار را به ارباب،
ارباب را به خدمتکار،
حماقت را به هوش،
و هوش را به حماقت...
و در یک کلام، همه چیز
را به بنده خود تبدیل میکند.
#کارل_مارکس
❥┅═♡ ოٍُaٰٓოٍُ❣ٰٓρٰٓٓaٰٓρٰٓa ♡═┅❥
#ڀـــــڋڔۅݥـــــآڎږ
₯↬☞ @MadarPedar ⊂⇝❤️⇜⊃
✍#حکایت
ﺳﮓ ﮔﻠﻪ ﺍﻯ ﺑﻤﺮﺩ، ﭼﻮﻥ ﺻﺎﺣﺒﺶ ﺧﻴﻠﻰ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﻣﻘﺎﺑﺮ ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ ﺩﻓﻦ ﻛﺮﺩ.
ﺧﺒﺮ ﺑﻪ ﻗﺎﺿﻰ ﺷﻬﺮ ﺭﺳﻴﺪ و ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺣﻀﺎﺭ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻨﺪ، ﺯﻳﺮﺍ ﺍﻭ ﺳﮓ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺒﺮﺳﺘﺎﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺑﺨﺎﻙ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭﻗﺘﻰ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻧﺰﺩ ﻗﺎﺿﻰ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ، ﮔﻔﺖ:
ﺍﻯ ﻗﺎﺿﻰ، ﺍﻳﻦ ﺳﮓ ﻭﺻﻴﺘﻰ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﻣﻰﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻋﺮﺽ ﻛﻨﻢ ﺗﺎ ﺑﺮ ﺫﻣﻪ ﻣﻦ ﭼﻴﺰﻯ ﺑﺎﻗﻰ ﻧﻤﺎﻧﺪ.
ﻗﺎﺿﻰ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﻭﺻﻴﺖ ﭼﻴﺴﺖ؟
ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺳﮓ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻣﻮﺕ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻛﺮﺩﻡ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﺍﻳﻦ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﻭﺻﻴﺖ ﻛﻦ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﻪ ﻛﺴﻰ ﺑﺪﻫﻢ و ﺳﮓ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺷﻤﺎ ﻛﻪ ﻗﺎﺿﻰ ﺷﻬﺮ ﻫﺴﺘﻴﺪ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻛﺮﺩ. ﺍﻳﻨﻚ ﮔﻠﻪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﺣﺎﺿﺮ ﻭ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﺷﻤﺎ ﺍﺳﺖ.
ﻗﺎﺿﻰ ﺑﺎ ﺗﺎﺛﺮ ﻭ ﺗﺎﺳﻒ ﮔﻔﺖ:
ﻋﻠﺖ ﻓﻮﺕ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺳﮓ ﭼﻪ ﺑﻮﺩ؟ ﺁﻳﺎ ﺑﻪ ﭼﻴﺰ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﻭﺻﻴﺖ ﻧﻜﺮﺩ؟ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﻧﻌﻤﺎﺕ ﺍُﺧﺮﻭﻯ ﺑﺮ ﺍﻭ ﻣﻨّﺖ ﻧﻬﺪ ﻭ ﺗﻮ ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺖ ﺑﺮو، ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺁﻥ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻭﺻﺎﻳﺎﻯ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺁﮔﺎﻩ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﺗﺎ بدان ﻋﻤﻞ ﻛﻨﻴﻢ ...
👤 عبید زاکانی
❥┅═♡ ოٍُaٰٓოٍُ❣ٰٓρٰٓٓaٰٓρٰٓa ♡═┅❥
#ڀـــــڋڔۅݥـــــآڎږ
₯↬☞ @MadarPedar ⊂⇝❤️⇜⊃
🍃🍃
زیادی خوب بودن خوب نیست
زیادی که خوب باشی دیده نمی شوی
می شوی مثل شیشه ای تمیز
کسی شیشه ی تمیز را نمی بیند
همه به جای شیشه منظره ی بیرون را می بینند
ولی وقتی شیشه کمی بخار بگیرد
وقتی کمی منظره ی بیرون را بد نشان دهد
همه آن را می بینند
همه سعی می کنند تمیزش کنند
زیادی خوب بودن خوب نیست
زیادی که خوب باشی شکننده تر می شوی
با هر قدرناشناسی دلت ترک بر می دارد
می شکند
تکه های شکسته را در دستانت می گیری
نگاه می کنی به نتیجه ی زیادی خوب بودنت
زیادی خوب بودن خوب نیست
زیادی که خوب باشی به زیادی خوب بودنت عادت می کنند
آن وقت کافیست کمی بد شوی
همه گمان می کنند زیادی بدی ..
❥┅═♡ ოٍُaٰٓოٍُ❣ٰٓρٰٓٓaٰٓρٰٓa ♡═┅❥
#ڀـــــڋڔۅݥـــــآڎږ
₯↬☞ @MadarPedar ⊂⇝❤️⇜⊃
📚 #حکایتیبسیارزیباوخواندنی
مردی، غلامی سخت تنبل داشت.
روزی او را به بازار فرستاد تا انگور و انجیر بخرد.
دیر کرد و صبر آقا به آخر رسید.
وقتی غلام آمد، تازه یکی را خریده بود.
مرد او را به زدن گرفت و گفت پس از این هر وقت از تو یک کار بخواهم، باید عوض یک کار، دو کار بکنی.
از قضا مرد بیمار شد و غلام را بفرمود تا پزشکی به بالین او بیاورد.
غلام رفت و پزشک را آورد و مرد دیگری هم با او بود.
پرسید که این کیست؟
غلام گفت مگر مرا نزدی و نفرمودی که به عوض یک کار، دو کار بکنم.
طبیب آوردم که خدا شفایت دهد و اگر نداد، این یکی گورت را بکند.
این پزشک است و آن گور کن.
❥┅═♡ ოٍُaٰٓოٍُ❣ٰٓρٰٓٓaٰٓρٰٓa ♡═┅❥
#ڀـــــڋڔۅݥـــــآڎږ
₯↬☞ @MadarPedar ⊂⇝❤️⇜⊃
▪️میگن روز قیامت بعضی
از مردم از خدا میخوان اونا رو
به دنیا برگردونه
تا اعمال بهتری انجام بدن.
اما جواب اینه که تو هر روز صبح به زندگی برگردونده میشدی، چه کردی؟!
▫️فرصتها رو نسوزونید. زندگی دکمه
بازگشت نداره،
انسان باشیم و به انسانیت زندگی کنیم🌸🙏
❥┅═♡ ოٍُaٰٓოٍُ❣ٰٓρٰٓٓaٰٓρٰٓa ♡═┅❥
#ڀـــــڋڔۅݥـــــآڎږ
₯↬☞ @MadarPedar ⊂⇝❤️⇜⊃
💞از هــر دستے بدے
از همون دست
پس ميگيرےﻣﮕﺮ مےﺷﻮﺩ
قلبے ﺭﺍ بشکنے
ﻭقلبت شکسته ﻧﺸﻮد؟!
ﻣگر مےﺷﻮﺩچشمے
ﺭﺍگرﯾﺎﻥ کنے
ﻭ ﭼﺸﻤﺖ ﮔﺮﯾﺎﻥ ﻧﺸﻮﺩ؟!
مگر می شود؟
خدا همیشه هست…
❥┅═♡ ოٍُaٰٓოٍُ❣ٰٓρٰٓٓaٰٓρٰٓa ♡═┅❥
#ڀـــــڋڔۅݥـــــآڎږ
₯↬☞ @MadarPedar ⊂⇝❤️⇜⊃
#متنهای_ناب
خدای من...
نمیدانم گاهی کجای دنیا گم ات میکنم...
در هیاهوی بازار
در خستگی هنگام نماز
در وسوسه های نفس ام
نمیدانم ...
اما ، گاهی تو را گم میکنم
مثل کودکی که در بازار، دستان مهربان
مادرش را رها کرده و به تماشای
عروسکی مشغول است...!
بعد میبیند مادرش نیست ...
و هیچ عروسکی او را خوشحال
نمی کند...!
به کودکی ام بنگر...
هرچند خودم تو را گم میکنم
اما تو پیدایم کن ...
❥┅═♡ ოٍُaٰٓოٍُ❣ٰٓρٰٓٓaٰٓρٰٓa ♡═┅❥
#ڀـــــڋڔۅݥـــــآڎږ
₯↬☞ @MadarPedar ⊂⇝❤️⇜⊃❥┅═♡ ოٍُaٰٓოٍُ❣ٰٓρٰٓٓaٰٓρٰٓa ♡═┅❥
#ڀـــــڋڔۅݥـــــآڎږ
₯↬☞ @MadarPedar ⊂⇝❤️⇜⊃
تو زن بمان، بگذار بگویند ارزش زندگی تو نیم "مرد" است مردی که از تو زاده شده و تو به زندگی اش ارزش داده ای....
تو زن بمان، بگذار بگویند حق تو از پدرت نیم برادرت است پدری که تو برایش جان میدهی و برادرت جانش را میگیرد.....
تو زن بمان، بگذار بگویند او میتواند چندین همسر داشته باشد و حق طبیعیشه.....
حقی که از تو ساقط شد.حقی که به ناحقی پایمال کردن تمام وجود و احساسات تو، به او داده شده است....
تو زن بمان، بگذار بگویند نسب فرزندت از پدرش است
فرزندی که تو در وجود خود پرورانده ای و تو او را زاده ای....
تو زن بمان، بگذار بگویند حجاب برای تو مصونیت است نه محدودیت....
چشم های او میتواند هیز باشد و تمام وجود تو را حتی در پشت هزاران لایه حجاب بدرد
این حق اوست و نیازی ذاتی
اما چشمان تو باید حجاب داشته باشند وگرنه فاحشه ات می خوانند
آری با تمام این نابرابری ها تو زن بمان....
❥┅═♡ ოٍُaٰٓოٍُ❣ٰٓρٰٓٓaٰٓρٰٓa ♡═┅❥
#ڀـــــڋڔۅݥـــــآڎږ
₯↬☞ @MadarPedar ⊂⇝❤️⇜⊃
مادربزرگ هميشه ميگفت:
دردِ تن يك جا نمى ماند!
كليه می زند به كمر، كمر می زند به پا،
پا می زند به قلب...
ميگفت: درد هى توى تَـنِت تقسيم ميشود!
اما دردِ روح قُلمبه می شود!
يك جا اَمانَـت را مى بُـرَد،
هركسی هم كه از راه برسد
و بپرسد چه مرگت است؟
فقط ميشود دستت را روى زانو و
كمرت بگذارى و ناله كنى كه تير می كشد.
درد روح را نميشود نشان كسى داد ..!!
❥┅═♡ ოٍُaٰٓოٍُ❣ٰٓρٰٓٓaٰٓρٰٓa ♡═┅❥
#ڀـــــڋڔۅݥـــــآڎږ
₯↬☞ @MadarPedar ⊂⇝❤️⇜⊃
#داستانک_پندآموز
🌸🍃پیرمرد عصایش را بر عکس بر زمین نهاد، و چون دسته عصا بر زمین بود، تعادل کامل نداشت. دیگران فکر کردند که او چون پیر شده، متوجه نیست که عصایش را بر عکس بر زمین نهاده. صاحبخانه با حالت تمسخر گفت: پس چراc عصایت را بر عکس گرفته ای؟ پیرمرد آرام گفت: زیرا انتهایش خاکی است، میخواهم فرش خانه تان خاکی نشود.
مواظب قضاوت هایمان باشیم. برای کسی که می فهمد، هیچ توضیحی لازم نیست و برای کسی که نمی فهمد، هر توضیحی اضافه است.
🌱🌺🍃🌺🍃🌺🌱
❥┅═♡ ოٍُaٰٓოٍُ❣ٰٓρٰٓٓaٰٓρٰٓa ♡═┅❥
#ڀـــــڋڔۅݥـــــآڎږ
₯↬☞ @MadarPedar ⊂⇝❤️⇜⊃
هرگز، به آدمهای مهربان
زخم نزنید
آدمهای مهربان در
مقابل خوبیهایِ یکطرفه
هرگز احساس
حماقت نمیکنند چون
خوب بودن
برای آنها عادت شده،
قدر آدمای
مهربان زندگیتونو بدونین
#صبح_بخیر ☀️🌈
❥┅═♡ ოٍُaٰٓოٍُ❣ٰٓρٰٓٓaٰٓρٰٓa ♡═┅❥
#ڀـــــڋڔۅݥـــــآڎږ
₯↬☞ @MadarPedar ⊂⇝❤️⇜⊃