ایام هفته بسیج 🇮🇷
"عاشقان رفتند و ما جا مانده ایم
بی نصیب از جمله تنها ما نده ایم
یاد باد آن روز گاران نبرد
جنگ شیطان بود با مردان ِ مرد
قدرت حق در کف مردانه بود
جنگ مردان خدا جانانه بود
من خودم دیدم که جنگ کفر و دین
جنگ مردان خدا را با یقین
من خودم دیدم بسیج نامدار
دست خالی بود در آن کارزار
من خودم دیدم که از جان می گذشت
آبیاری کرد با خون کوه و دشت
من خودم دیدم که او دیوانه بود
گرد شمع عشق حق پروانه بود
من خودم دیدم که او ترسی نداشت
روی مین – یا زیر تانگ- پا می گذاشت
من خودم دیدم که او تکبیر بود
عاشقی بی مزد و بی تقدیربود
من خودم دیدم که غلطان شد به خون
چون حسین(ع)این گونه بودش آزمون
افتخار من بود در این حضور
چون دلم روشن شد از دریای نور
این دلم شاگردی دلداده کرد
در شلمچه * خاک را سجاده کرد
من درون خون خود کردم وضو
من نماز عشق را خواندم بر او
🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀
خواهرم این کشور ایران ماست
ارزش آن بیشتر از جان ماست
شهرت ایران به ایمانش بود
دامن تو مهد مردانش بود
دامن خود را بسی تطهیر کن
جلوه ی حق را بر آن تصویر کن"
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
شعر در مورد بسیج و بسیجی
بسیجی بنده خاص الهی است
بسیجی در حقیقت یک سپاهی است
بسیجی گلشن دین را گلاب است
بسیجی آرمان شیخ و شاب است
بسیجی پاک از هرنقص و عیب است
بسیجی صاف از هر شک و ریب است
بسیجی را توقع نیست در کار
بسیجی نه تشریفات میخواهد نه دستار
بسیجی بنده شایسته اوست
بسیجی بنده خاص الهی است
بسیجی در حقیقت یک سپاهی است
بسیجی گلشن دین را گلاب است
بسیجی آرمان شیخ و شاب است
بسیجی پاک از هرنقص و عیب است
بسیجی صاف از هر شک و ریب است
بسیجی را توقع نیست در کار
بسیجی نه تشریفات می خواهد نه دستار
بسیجی بنده شایسته اوست
بسیجی سر به سر وابسته اوست
بسیجی دل به این عالم ندارد
دلش را بر خدای خود سپارد
بسیجی سنگرش سجاده اوست
وصالش در شراب باده اوست
بسیجی مخلص دین مبین است
بسیجی پیرو مولای دین است
بسیجی فانی اندر انقلاب است
بسیجی حامی اسلام ناب است
بسیجی نی به فکر ملک ومال است
نه اندر غصه اهل وعیال است
بسیجی شعله ائی از نار عشق است
بسیجی سنبل گلزار عشق است
نه دل بسته به این دنیای فانی
نه غمناک است از بهر زندگانی
خدایا حق پیغمبر وآلش
بسیجی را نگهدار از زوالش
بسیجی آرزوی مومنین است
بسیجی نور چشمان امین است"
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
"از آن ساعت که از سوی خداوند
بیامد وحی بر پیر برومند
که آن نام بسیج بر خلق بنمای
وبا نامش جهان را باز بگشای
امام آمد بسیجی گشت احیاء
زهربومی بری گردیده غوغا
بسیجی را به مرغ عاشقی خواند
که عاشق بر وفای عشق می ماند
مکان مرغ عاشق در بهشت است
بسیجی عهد خود با خود نوشته است
تقدیم به بسیجیان عزیز میهن اسلامی"
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
🥺توبهدرمانی🥺
آمدم در محضرت جانا غزل خوانی کنم
با دو بیتِ ساده ابراز پشیمانی کنم
بار دیگر میشود تا پیش اللهُ الصمد
واسطه بر توبهام شاهِ خراسانی کنم؟
گر بَدم آقا ولی حالا پشیمانم ببین
صادقانه آمدم تا توبهدرمانی کنم
من که در باب الجوادت عرضِ حاجت کردهام
آمدم دل را کنار تو چراغانی کنم
آمدم با اشکهای بیکران در محضرت
گوشهی فرش حرم را خیس و بارانی کنم
پای اگر بر روی چشمانم گذاری بعد از این
خاک کویت میشوم تا سودِ شایانی کنم
✍#فاطمهدستجردی
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
گروه صدابرداری هاتف ((علوی)) 093727618904_5951815977711700418.mp3
زمان:
حجم:
14.44M
#زمینه_هجوم_به_خانه_وحی_خدا
#سبک_ریان_بن_شبیب
#حیدرشد_خونجگر
🔘🔘۹۳۰🔘🔘
☑️بنداول
حیدر شد خون جگر/میزد ثانی به در
ای وای ای وای
بین دیوارو در /زهرا شد بی پسر
ای وای ای وای
به در لگد زد
در افتادُ«۳»
فتنه به پا کرد
در افتادُ«۳»
از جورنامرد
در افتادُ«۳»
مولاتی فاطمه زهرا زهرا «س»
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بنددوم
ثانیه بی حیا/با ضربه های پا
کشت محسن رو
فِضةُ خُذینی/می زد زهرا صدا
کشت محسن رو
عزیزمادر
میزد پر پر«۳»
جوون حیدر
میزد پر پر«۳»
با دله مضطر
میزد پر پر«۳»
مولاتی فاطمه زهرا زهرا «س»
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بندسوم
آه از یاس کبود
بین آتیش و دود
میگفت حیدر
آه از درب و دیوار
نوک داغ مسمار
آه از مادر
.....
میگفت دله خون
علی سوختم«۳»
دله پریشون
علی سوختم«۳»
باچشم گریون
علی سوختم«۳»
مولاتی فاطمه زهرا زهرا «س»
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بندچهارم
دستای بوتراب/رو بستن با طناب
چل تا مزدور
جلوچشم حسن/حیدر رو میبردن
با ضرب و زور
......
آه از جفای
چهل نامرد«۳»
فاطمه با اون
تن پر درد«۳»
میگفت علی جان
نرو برگرد«۳»
مولاتی فاطمه زهرا زهرا «س»
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
💠💠💠9⃣3⃣0⃣💠💠💠
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
#شعرای_ایینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
🥀یافاطمه(س)ادرکنی
به جُز زهرا کسی خیرُالنّسا نیست
که خاتونی جُز او روز جزا نیست
یگانه دختر پیغمبر افسوس
به روز و شب دَمی از غم جدا نیست
به شهرِ غربت و تنهایی خویش
خبردار از دلش غیر از خدا نیست
دلش کوهی ست از غم های عالم
به غم اینگونه فردی مبتلا نیست
شکسته سینه اش را کینه ی خصم
کسی مانند آن خصم اشقیا نیست
به وقتی که علی خانه نشین شد
کسی جّز فاطمه مشکل گشا نیست
میانِ کوچه ها فریاد می زد
که با درد علی کس آشنا نیست
به انصار و مهاجر بارها گفت:
اطاعت از پیمبر در شما نیست
چو( شائق) در نهان می پرسم از خود
مدینه قبر او پیدا چرا نیست؟
#اکبر_حمیدی_شایق
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
1_4990762722.m4a
زمان:
حجم:
10.67M
﷽ا
حکایت داستان انار
◈ ✱◾️◈✱◾️◈ ✱◾️◈
هستی عالم همان دُخت رسول
راضیه مرضیه زهرای بتول
همسر مولای مردان مرتضی
فخر عالم حضرت خیرالنسا
شد کسالت بر وجودش آشِکار
رفته از کف طاقت وشد بیقرار
شیر حق آمد به بالینش نشست
گفت بازهرا تویی ای حق پرست
گو بدانم حاجتت بانوی من
با من دلخسته گو اینک سخن
هرچه میخواهی اجابت می کنم
من ترا جانا حمایت می کنم
گفت ای مولای عالم یا علی
ای که دلها از وجودت منجلی
بگذراز من چون نباشد وقت آن
نیست حاجت یاعلی جان اینزمان
گفت مولا هرچه خواهی گو به من
بر تو آرم فاطمه شیرین سخن
امر شوهر شد نمودش احترام
گفت با مولا علی جان ای امام
گر اناری آوری من مایلم
لطف تو گردد پسر عم شاملم
فصل میوه شد به پایان آنزمان
شد علی از بهر آوردن همان
هرکه را پرسید دادش این جواب
ای امیرالمومنین ای بوتراب
جان به قربانت نباشد پیش ما
ما خجالت میکشیم ای مقتدا
گفت شخصی من بگویم این خبر
آمده شمعون اینک از سفر
او انارش بُد به بارش یک سبد
حتماً او بارَش به منزل می برد
رفت مولا سوی شمعون با شتاب
تا بگیرد او انار بلکه جواب
پیش شمعونِ یهودی شد امیر
شاه مردان مرتضی ماه منیر
(بیقرار اصفهانی )✍️
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
4_5900183938168526828.mp3
زمان:
حجم:
4.03M
#شور_حماسی_فاطمیه
#فاطمی_مهدوی_برائتی
حضرت مهدی علیه السّلام می فرمایند:
«و فی إبنة رسول اللّه صلّی اللّه علیه وآله لی أسوة حسنة»
«دختر رسول خدا صلّی اللّه علیه وآله برای من، اسوه و الگویی نیکو است»
الغيبة طوسى، ص ۲۸۶، ح ۲۴۵
سیّدة النّساء عالمین فاطمه...
حبّ تو معنای اصول دین فاطمه...
روز قیامت میبری با خود، باشکوه
نوکرتو به جنّت برین فاطمه...
تویی دلیل خلقت همه عالم
شدی نور دوچشم احمد خاتم
تو اون ملیکه ی ارض و سماواتی
که شد خادمه ی تو ساره و مریم
یازهرا
تو مادر ساداتی یافاطمه
تو قبله حاجاتی یافاطمه
میگیم با نیت تعجیل فرج
اغیثینی مولاتی یافاطمه
اغیثینی مولاتی یافاطمه....
🌸🌸🌸🌸🌸
بضعه ی پاک حضرت رسول، فاطمه..
شأن تو شد فراتر از عقول، فاطمه..
کوری چشم دشمنت میشه،هر عمل
با بغض دشمنای تو قبول، فاطمه..
تویی همسر و کفو حضرت حیدر
شدی ذکر رجزهای یل خیبر
فقط محبّ تو شده حلال زاده
تو رو با افتخار صدا زنم مادر
یازهرا
تو تفسیر آیاتی یافاطمه
به پیغمبر، مِرآتی یافاطمه
میگیم با نیت تعجیل فرج
اغیثینی مولاتی یافاطمه
اغیثینی مولاتی یافاطمه....
🌸🌸🌸🌸🌸
اسوه ی نیکوی امام عصر، فاطمه
کن نظری سوی امام عصر، فاطمه
میشه مقدّر فرجش یه روز وقتیکه
هستی دعاگوی امام عصر، فاطمه
یه روزی منتقم میاد و میخونه
زمون انتقام از اون دو ملعونه
یکی یکی تموم قاتلینت رو
توی آتیش بغض خود میسوزونه
یازهرا
ظهورش به غمها میده خاتمه
نجات ما از شرّ هر ظالمه
میگیم با نیت تعجیل فرج
اغیثینی مولاتی یافاطمه
اغیثینی مولاتی یافاطمه....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#مناجات_مهدوی_فاطمی
#قبر
دوباره درد ِهجرت، بر لب جوهر نشسته
و اشک نوکرت بر صفحه ی دفتر نشسته
ببین که نوکرت عمریست با دستان خالی
سر ِ راه وصالت، با دو چشم تر نشسته
برای مردن هر شیعه ای این جمله کافیست
امامش بین صحرا بی کس و یاور نشسته
تو آن شاه غریبی که هزار و چندسال است
به امّید فراهم گشتن لشکر نشسته
بیا که حسرت ما شد حکومت کردن تو
چرا جای تو دشمن روی هر منبر نشسته
شبیه قبر تاریک است دنیا بی حضورت
که در آن دل به دنبال مه و اختر نشسته
دوباره روضه ی مادر، دلم در زیر خیمه
به امّید شفاعت در صف محشر نشسته
ظهورت را همیشه خواستم وقتی که اشکم
کنار قبرهای آل پیغمبر نشسته
بیا بنگر کنار قبر مادر نیمه شبها
که با قدّ کمانی، فاتح خیبر نشسته
شده شرح غم ِسی سال ِ حیدر اینکه هرشب
کنار قبر کوثر، ساقی کوثر نشسته
پس از غسل تن مجروح، حق دارد علی که
کنار قبر جانش با دل مضطر نشسته
دوباره روضه خواند وگفت زهرا پیش قبرت
ببین با استخوانی در گلو، حیدر نشسته
همیشه روبه رویم بین دیوار و دری تو
چرا که خون تو بر روی میخ در نشسته
زمان غسل تو فهمیده ام که ردّ پای
چهل تا بی حیا بر روی بال و پر نشسته
چه دیدم، آه ؛ هنگام وداعت بین این قبر
به روی حور، دست ثانی کافر نشسته
به نوبت دیده ام، گاهی مغیره، گاه قنفذ
اگر اشکم میان کوچه و معبر نشسته
قرار بعدی ما کربلا و پیش گودال
ببینی زینبت پیش تنی بی سر نشسته
به جای تو زند بوسه به رگهای بریده
به روی حنجری که از قفا خنجر نشسته
سکینه، اربعین گوید کنار قبر سقا
عمو بعد تو صدها زخم بر پیکر نشسته
چه قبر کوچکی داری، یکی گفته: سکینه
کنار پیکر عباس یا اصغر نشسته؟
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#مناجات_مهدوی_فاطمی
#غسل
از لحظه ای که دل به غمت مبتلا شده
کارم برای امر ظهورت دعا شده
خیلی غریب و بی کس و تنها شدی ببخش
با غفلتم، نصیب تو صدها بلا شده
فرزند ناخلف شدم از یاد بردمت
عمریست منزلت، پدرم ذی طویٰ شده
مهلت بده که عمر؛ کم است و خطا زیاد
حالا که مهر تو به دل من عطا شده
مهلت بده که گریه کنم در فراق تو
با دیده ای که وقف تو،ماتم سرا شده
ای کاش وقت آمدنت زودتر شود
تنها ظهور، حاجت این بینوا شده
مرگم اگر رسید،سری هم به من بزن
آقا بگو که قلب تو از من رضا شده
آقا ببین که در وسط روضه های سخت
کارم همیشه ناله ی (مهدی بیا) شده
شام شهادت است کجا غرق ناله ای
در سینه ی تو روضه ی مادر به پا شده
شام شهادت ِهمه ی هستی ِعلیست
گویا که وقت غسل خود ِمرتضی شده
با اشک چشم، فاطمه را غسل می دهد
دیگر علی به مرگ خودش هم رضا شده
می ریزد آب روی تن و آب می شود
پشتش کنار فاطمه از غصه تا شده
امر ِسکوت داده ولی داد می زند
بی تاب؛ قلب حیدر ِخیبرگشا شده
آهی کشید در وسط ناله ها و گفت
اسماء ؛ حق بده،که به او بد جفا شده
اسماء اگر که تاب نمانده به سینه ام
دستم به زخمهای تنش آشنا شده
می ریزم آب روی تن کوثرم چرا
بنگر که درد ساقی کوثر چه ها شده
آبی که بوده مهریه ی فاطمه، ببین
مشغول ِغسل پیکر خیرالنساء شده
گل را کسی به زیر لگد له نمی کند
یاس نبی چگونه پر از ردّپا شده
گفته شبانه جسم مرا غسل کن چرا
چون استخوان سینه ی او جابه جا شده
خیلی کشیده درد، بمیرم برای او
بیخود نبوده؛ مرگ، برایش شفا شده
حالا کنار غسل جراحات فاطمه
قلبم دوباره راهی کربوبلا شده
رد شد فقط دو دست من از روی زخمها
وای از نگاه زینب و رأس جدا شده
غسلش شبانه بوده و از زیر پیرهن
وای از نگاه زینب و موی حنا شده
شکر خدا که فاطمه ام دفن می شود
وای از تنی که گوشه ی صحرا رها شده
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#مناجات_مهدوی_فاطمی
#بستر
#لحظات_آخر
#گریز_به_گودال
یارب امان بده که دگر شیعه مضطر است
عمریست از نبود امامش مکدّر است
از لحظه ای که حضرت مهدی شده طرید
دنیا به کام مردم پست و ستمگر است
هر شنبه تا به جمعه رسد زجر می کشیم
بعد از غروب جمعه،به هر سینه آذر است
دیگر نمانده در دل ما صبر و طاقتی
یارب کدام جمعه ظهورش مقدّر است
دیگر بگو که نیست نیازی به آفتاب
با ماه روی خود به جهان، نورگستر است
یارب بس است دربه دری ِامام ما
تا کی غریب و خائف و بی یار ویاور است
او وارث تمامی غم های مرتضاست
یک عمر دیده، دشمن او روی منبر است
برچین بساط ظلم و جفا را به حرمت ِ
زهرای داغدیده که در بین بستر است
آمد دم شهادت و مهدیست خون جگر
در سینه ی شکسته او داغ مادر است
در بستر است حوریه ای که به نور او
عرش خدا و جنّت اعلیٰ، منوّر است
در بستر است قوّت بازوی مرتضی
نام نکوی او رجز شیر خیبر است
در بستر است فاطمه سرّ تمام خَلق
مصداق قدر و آیه ی تطهیر و کوثر است
در بستر است عالمه ی بی معلّمه
آن بانویی که حجّت آل پیمبر است
دارد میان بستر خود درد می کشد
اما به فکر درد غریبی ِ حیدر است
از داغ روی داغ شده چون شَـبَح ولی
تنها به فکر سینه ی پُرداغ همسر است
حیدر کنار بستر او ناله می زند
عمر ِ بهار زندگی اش رو به آخر است
یک گوشه ی نگاه علی سمت فاطمه
گوشه نگاه دیگر او سمت آن در است
با یک نگاه بر قد و بالای فاطمه
گوید به ناله؛ آه ، گل من چه پرپر است
چیزی نمانده است از او غیر استخوان
یارم چقدر خسته و رنجور و لاغر است
گاهی شده ست ذکر لبش فاطمه و گاه
لعن مغیره، قنفذ و ثانی کافر است
حالا که رو به قبله شده قبله ی علی
در قلب خون فاطمه یک درد دیگر است
گوید: علی به فکر حسینم زمان مرگ
بنگر به یاد کربوبلا دیده ام تر است
من در میان بستر خود سر گذاشتم
اما حسین من به روی خاک، بی سر است
زخمی شده ست گردن آسیب دیده ام
اما به روی حنجر او ردّ خنجر است
در زیر دست و پای عدو رفته ام درست
در زیر نعل تازه گلم پاره پیکر است
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9