🌴به نام خدا
#حضرت_امیرالمومنین_مولے_الموحدین_علے_ابن_ابیطالب_علیهم_السلام
اے شه هردو جهان اے شیر
یزدان یا علی
اے امیر ملڪ غیرت میر
شجعان یا علی
اے کرم دریاسے اے عدل و
عدالت گوهری
مدحوون تحریرینه وئر اذن
میدان یا علی
کعبه ده تاپموب تولد ابتدادن
بیر اوشاق
حق فقط ائیلوب سنه بیربئیله
احسان یا علی
آچموسان آغوش پیغمبره؛ گوز
یامرتضی
ائتموسن اول دم جهانے نور
باران یاعلی
سن بلڪ ده اژدهانے شقّه شقّه
ائت موسن
ائیلیوب سن گبر و ترسانے
هراسان یاعلی
ایستیوب بنت الاسد بندقماطون
باغلا سین
قیرموسان اول دم قماطے همچو
اصلان یا علی
شأنوا نازل اولوب اوچ یوز علاوه
آیه لر
مدحوے تحریر ائدیب خلاق
سبحان یاعلی
مشکله هر کیم دوشر سسلر
سنیفریادینه
چون کے سنسن دادخواه درد
مندان یاعلی
باغلایوب؛ گوز شیعه لر خیبر
قوپاردان اللره
خیبرے یئردن اوزن قولاره
قربان یا علی
جبرئیل گر ائتمسیدے شهپرین
اول دم سپر
ذوالفقارون دان اولاردے دنیا
ویران یاعلی
لعنت اولسون خائنان دینَ صدها
مرتبه
قویمادی شاخسین جهانه ماه
تابان یاعلی
یرمے بش ایل قالدون عزلت ده
ایا سلطان حق
عرصه ی دنیا سنه اولدے چو
زندان یا علی
ائیلدے قوم ستمگر چوخ ستم
مولا سنه
قوم کین ائتدے سنے محرابے ده
قان یا علی
بیلمورم آیا نئجه ارض و سما
سالم قالوب
وار یقین سن ائتموسن دنیایه
احسان یاعلی
سن اوزون حمل ائتموسن تابوت
وے یا بوالعجب
معجزاتون ائیلیوب دنیانے حیران
یا علی
روز محشر عالمه سن سرپناه
سان سیدی
جان زهرا بیزلرے سن ائتمه
نالان یاعلی
سن شهادت شربتین نوش ائت
موسن ماه صیام
ماتموندا ائتموسن دنیانے گریان
یا علی
یا علے ؛ چوخ روسیاهم سندن
امداد ایستورم
مرحمت ائیله اولوم عشقون دا
بے جان یاعلی
بندهٔ عاصے منم واردے باشومدا
صد هوس
بیرباخیش باخسون پاڪ اولام
همچوباران یاعلی
یاعلے مقبول اولار بو شب دعاے
عاشقان
ائیله سنده بیزلره لطف فراوان
یا علی
بوشلاماز فاخر سنون دامان پر
اجلالوی
صدقیله سسلرسنے امداده هرآن
یاعلی
شاعر:مسلم فرتوت گلهین #فاخر
http://eitaa.com/Maddahankhomein
(خسرو لولاک)
ساقیِ گلچهره خیز و در دِه جامم
جام چه باشد ، بده : رطل مدامم
نیست دگر بحثی از حلال و حرامم
هی هی ، خم خم بریز باده به کامم
زآنکه علی جانشین ز روز غدیر است
باد فنا تا نبرده است مرا خاک
تیز نما آتشم ، ز آب طربناک
تا که زنم پا ز وجد بر سر افلاک
دست زنم بر ولای خسرو لولاک
آنکه لوایش فراز چرخِ اثیر است
نور خدا ، آفتاب برج هدایت
ختم رسل را وصی و میر ولایت
رایت اسلام از او به ظلّ حمایت
شرع نبی را هدایت است و نهایت
زآنکه وجودش قِدم ز عالم پیر است
صِهر نبی زوج پاک زهرهی زهرا
حیدر صفدر هژبر عرصهی هیجا
شاه فلک فر ، علی عالی اعلا
میر مظفر ، ولی والی والا
آنکه به هر آمرالامور ، امیر است
ای به وجودت طفیل، عالم هستی
راهنمایی تو ، در خدایپرستی
دست تو بالای هر بلندی و پستی
دست خدایی و فوق بر همه دستی
دست تو بالا و دستها همه زیر است
ای همه خلقان ز اصل، فرع وجودت
عالم امکان ، رهین منت جودت
نیست، همه هست گشته است ز بودت
بخشش یابند از قیام و قعودت
روز جزا آنچه از صغیر و کبیر است
آتش موسیٰ شهابی از قبس توست
نفخه.ی عیسیٰ هوایی از نفس توست
نعرهی اسلام ، بانگی از جرس توست
معنی قران که جمله دسترس توست
سوی بشر ، بر ولایت تو بشیر است
شمس و قمر مکتسب ز نور و ضیایت
مشتری و زهره جلوهگر ز لقایت
مرّیخ و هم زحل مطیع به رایت
دفتر نظم فلک ، گشوده برایت
بر رقم مِدحتِ تو ، تیر دبیر است
بعد نبی قوم جهل و بیخبری را
غیر تو لایق نبود راهبری را
آنکه عیان کرد کینهی عمری را
بهر خود اندوخت آتش سقری را
زآن سببش جا به قعر نار و سعیر است
آنکه به ناحق ز دودمان طهارت
غصب خلافت نمود، بهر امارت
خواست درآرد تو را به قید اسارت
بر تو روا داشت چند ذل و جسارت
نزد خدا و رسول، خوار و حقیر است
قوم مخالف که ائتلاف نمودند
بهر خلافت بسی خلاف نمودند
وز ره دین رو به انحراف نمودند
هر دم بر عجز ، اعتراف نمودند
آری! روباه کِی به پایهی شیر است
چندی اگر ، از نفاقِ قومِ عنودی ،
گوشهی عزلت ز مصلحت بغنودی
گوی حقیقت تو عاقبت برُبودی
زنگ سیاهی ز روری دین بزُدودی
پاک بدانسان که همچو بدر منیر است
لیک کنون از سر هوایپرستی
وز ره خودخواهی و جهالت و مستی
شرع نبی را ز اوج عزت و هستی
کینهی اِخوان چنان فکنده به پستی
گویی: یوسف به چاه فتنه اسیر است
ای ولی دین! دمی به مُلک نظر کن
دست خدایی از آستین ، تو بِدَر کن
دست برآن دستهی حسامِ دو سر کنپ
دست خسان را جدا ز فتنه و شر کن
قطعِ یَد از آن بشر نما که شریر است
راهبری کن به خیر ، راهبران را
دست به سر کن ز شر تو خیرهسران را
سر به سزا کَن ز تن تو حیله گران را
دیده به در کُن ز کاسه بی بصران را
شاد کن آن را که در حقِ تو بصیر است
بار دگر عدل و داد ، را اثری ده
بر شجر خشکِ شرع ، برگ و بری ده
کِشتهی اسلام را ز نو ، ثمری ده
بیخبران را ز علمِ دین خبری ده
رشتهی دین دِه به دست آنکه خبیر است
(مسجدی) اکنون که با غم و مِحن و آه
هم ز سر درد و رنج و غصهی جانکاه
گفتا این مدح در ولایتت ای شاه!
عفو کن او را ، اگر ز فکرت کوتاه:
جامهی نظمش به قامت تو قصیر است
ا─━⊰═•❃❀❃•═⊱━─ا
"شادروان میرزا مهدی مسجدی قمی"
http://eitaa.com/Maddahankhomein
(مسمط مخمس غدیریه)
ساقیِ گلچهره خیزو در دِه جامم
جام چه باشد ، بده رطل مدامم
نیست دگر بحثی از حلال و حرامم
هی هی ، خم خم بریز باده به کامم
چون مه ذیحجه روز خمّ غدیر است
باد فنا تا نبرده است مرا خاک
تیز نما آتشم ز آب طربناک
تا که زنم پا ز وجد بر سر افلاک
دست زنم بر ولای خسرو لولاک
آنکه لوایش فراز چرخ اثیر است
خیز و نما ای بت بدیع شمایل
زردی رویم ز سرخ باده تو زایل
زآبِ چو آذر زدای زنگ غم از دل
تا که ز مستی همی شوم متوسل
بر درِ شاهی که بی بدیل و نظیر است
نور خدا ، آفتاب برج هدایت
ختم رسل را وصی و میر ولایت
رایت اسلام از او به ظلّ حمایت
شرع نبی را هدایت است و نهایت
زآنکه وجودش قدم ز عالم پیر است
صِهر نبی زوج پاک زهرهی زهرا
حیدر صفدر هژبر عرصهی هیجا
شاه فلک فر ، علی عالی اعلا
میر مظفر ، ولی والی والا
آنکه به هر آمر امور ، امیر است
ای به وجودت طفیل، عالم هستی
راهنمایی تو در خدای پرستی
دست تو بالای هر بلندی و پستی
دست خدایی و فوق بر همه دستی
دست تو بالا و دست ها همه زیر است
ای همه خلقان ز اصل، فرع وجودت
عالم امکان ، رهین منت جودت
نیست، همه هست گشته است ز بودت
بخشش یابند از قیام و قعودت
روز جزا آنچه از صغیر و کبیر است
آتش موسی شهابی از قبس توست
نفخهی عیسی هوایی از نفس توست
نعرهی اسلام ، بانگی از جرس توست
معنی قران که جمله دسترس توست
سوی بشر بر ولایت تو بشیر است
شمس و قمر مکتسب ز نور و ضیایت
مشتری و زهره جلوهگر ز لقایت
مریخ و هم زحل مطیع به رایت
دفتر نظم فلک ، گشوده برایت
بر رقم مِدحتِ تو ، تیر دبیر است
بعد نبی قوم جهل و بیخبری را
غیر تو لایق نبود راهبری را
آنکه عیان کرد کینهی عمری را
بهر خود اندوخت آتش سقری را
زآن سببش جا به قعر نار و سعیر است
آنکه به ناحق ز دودمان طهارت
غصب خلافت نمود بهر امارت
خواست درآرد تو را به قید اسارت
بر تو روا داشت چند ذل و حقارت
نزد خدا و رسول، خوار و حقیر است
قوم مخالف که ائتلاف نمودند
بهر خلافت بسی خلاف نمودند
وز ره دین رو به انحراف نمودند
هر دم بر عجز ، اعتراف نمودند
آری! روباه کِی به پایهی شیر است
چندی اگر از نفاقِ قومِ عنودی
گوشهی عزلت ز مصلحت بغنودی
گوی حقیقت تو عاقبت برُبودی
زنگ سیاهی ز روری دین بزُدودی
پاک بدانسان که همچو بدر منیر است
لیک کنون از سر هوای پرستی
وز ره خودخواهی و جهالت و مستی
شرع نبی را ز اوج عزت و هستی
کینهی اِخوان چنان فکنده به پستی
گویی: یوسف به چاه فتنه اسیر است
ای ولی دین! دمی به مُلک نظر کن
دست خدایی از آستین، تو بِدَر کن
دست برآن دستهی حسامِ دو سر کن
دست خسان را جدا ز فتنه و شر کن
قطعِ ید از آن بشر نما که شریر است
راهبری کن به خیر ، راهبران را
دست به سر کن ز شر تو خیره سران را
سر به سزا کَن ز تن تو حیله گران را
دیده به در کُن ز کاسه بی بصران را
شاد کن آن را که در حقِ تو بصیر است
بار دگر عدل و داد ، را اثری ده
بر شجر خشکِ شرع ، برگ و بری ده
کِشتهی اسلام را ز نو ، ثمری ده
بیخبران را ز علمِ دین خبری ده
رشتهی دین دِه به دست آنکه خبیر است
(مسجدی) اینک ابا غم و محن و آه
هم ز سر درد و رنج و غصهی جانکاه
گفتا این مدح در ولایتت ای شاه
عفو کن او را اگر ز فکرت کوتاه
جامهی نظمش به قامت تو قصیر است
شادروان میرزا مهدی مسجدی قمی
http://eitaa.com/Maddahankhomein
ناگهان اتفاق می افتد
داستان اتفاق می افتد
مقصد رود هرکجا باشد
جریان اتفاق می افتد
از تمام مسیرها برگرد
دارد آن اتفاق، می افتد
تپش قلب برکه و خورشید
هیجان اتفاق می افتد
"لیس امری و امرکم واحد"
امتحان اتفاق می افتد
شعر بیعت بخوان به پا برخیز
یاعلی یاعلی به پا برخیز
#غدیر
#انتخابات
#مارال_افشون
https://eitaa.com/Maddahankhomein
1402041603.mp3
24.48M
"الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ وَ أُولادِهِ إلْمَعصومِین"
#غدیریه #عید_غدیر #امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#کربلایی_حنیف_طاهری
@Maddahankhomein
"الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ وَ أُولادِهِ إلْمَعصومِین"
باور نمی کنم که دلیلش حماقت است
بدگویی از علی به خدا از حسادت است
حیف از علی، که با کس و ناکس قیاس شد
آخر میان آتش و دریا، چه نسبت است
اینکه علی وصی پیمبر شداست و بس
چندین دلیل داشت ،یکیشان عدالت است
اینکه علیست ،همسر دردانهی نبی
چندین دلیل داشت، یکیشان شرافت است
اینکه علی میان احد ماند یک تنه
اینکه فرار کرد فلانی روایت است
مولای ما، فرار نمیکرد وقت جنگ
غیر از شجاعت آنچه علی داشت، غیرت است
اینکه یگانه فاتح خیبر شکن، علیست
معیارِ زور نیست، که حرف از لیاقت است
اینکه به زور آتش و تیغ و طناب هم
بیعت نکرده است همین هم فضیلت است
او را که هست تحتِ کسای پیامبر
دیگر چه حاجتی به رِدای خَلافت است
مشرف به مسجد است، درِ خانهی علی
او را چه احتیاج به کاخ و عمارت است
ولی جز بین دست های یداللهی علی
هر جا که رفته حکم خلافت، خیانت است
از احمد ابن حنبل در مُسند آمده
فضل علی، زیادتر از فضل امت است
ابن ابی الحدید نوشته است : این علی
از هر طرف که مینگرم ، دور از آفت است
قولِ بُخاری است، به اقرار او علی
مشرفترین خلق خدا، بر قضاوت است
بر هر که جز علی، بدهند این صفات را
کذب است، سرقت است، دروغ است، غارت است
فهمیدنِ بزرگیه مولایِ ما علی
بعضی اگر کتاب بخوانند راحت است
آری آری دو یادگار بجا مانده از نبی
طبقِ گواهیِ همه، قرآن و عترت است
بیعرضه است، هرکه به دورِ علی نگشت
آری که شرط لازم حج، استطاعت است
*لذا پسرش هم همین چند روز پیش وقتی داشت مکه رو ترک می کرد اینجوری فرمود: حجاج بیت الله :..*
حج منم، چشمان خود را وا کنید ای حاجیان
کعبه بی من از شما، مردم گریزان می شود
استطاعت هر که دارد ، میشود ملحق به من
هر که نامرد است، پشت کعبه پنهان می شود
یک لحظه هم جدا نشد از پیامبر
آری خدا گواه، علی اهل وحدت است
حق داشته مدام، علی را صدا کند
ذکر علی به قولِ پیمبر عبادت است
آن عده که معاویه باشد امیرشان
عریان فرار کردنشان هم، مهارت است
آن عده که معاویه باشد امیرشان
از چشمشان امام علی، بیسیاست است
اما! برای هر که علی را شناخته
تعریفِ راستینِ سیاست، صداقت است
فرقی بزرگ بین علی و معاویه است
فرقی که در دو واژه ی مرگ و شهادت است
فرزند، ارث، از پدرش می برد،
علی ارثی بجا گذاشت، که نامش ولایت است
آری یزید کیست ؟ سیاهیه مطلق است
آری حسین کیست؟ چراغِ هدایت است
چیزی که مانده از علی، اسلام نابِ اوست
چیزی که از معاویه مانده است، بدعت است
نگذاشت شیعه پا به روی سنت نبی
با این حساب، شیعه فقط اهل سنت است
حشر مخالفانِ علی با معاویه
تا هست این دعا، چه نیازی به لعنت است
#غدیریه #عید_غدیر #امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#کربلایی_حنیف_طاهری
@Maddahankhomein
118.8K
🌺🌸سروده غدیر🌸🌺
خاک در قنبرم، حیدری ام حیدری
ریزه خور این درم، حیدری ام حیدری
رزق به دستان اوست، ساقی و صاحبْ سبوست
مست میِ کوثرم، حیدری ام حیدری
🌷یاعلی حیدرمدد۴
از دم قالوا بلىٰ، با کرم مرتضی
فاطمه شد مادرم، حیدری ام حیدری
اصلِ اصول خداست ، نفسِ رسول خداست
شیعه ی پیغمبرم، حیدری ام حیدری
🌷یاعلی حیدرمدد۴
هرکه بپرسد مرا، کیست تو را ناخدا؟
نام علی می برم، حیدری ام حیدری
راه و مسیرم علی است، نور ضمیرم علی است
نعره کشد باورم، حیدری ام حیدری
🌷یاعلی حیدرمدد۴
قهر کند یا عطا، درد دهد یا شفا
هر چه دهد می خرم، حیدری ام حیدری
حُّب علی آبروست، صحن نجف آرزوست
در به در حیدرم، حیدری ام حیدری
🌷یاعلی حیدرمدد۴
به چه مبارک شده باخط خوش حک شده
بر روی اَنگشترم حیدری ام حیدری
ذکر علی چون عسل، شد سخنم از ازل
تا نفس آخرم، حیدری ام حیدری
🌷یاعلی حیدرمدد۴
محمدجواد_شیرازی
@Maddahankhomein
مدیحه_عیدغدیر_بیات اصفهان.mp3
5.45M
#قصیده #عید_غدیرخم
#آواز_بیات_اصفهان
#حاج_اسماعیلی
چشمهها جوشید و جاری گشت دریا در غدیر
باغ عشق و آرزوها شد شکوفا در غدیر
فصل باران بود و رویش، فصل سبز زیستن
خنده، گل میکرد بر لبهای صحرا در غدیر
بود پیدا در زلال جاری تکبیرها
نقطۀ پایان عمر تشنگیها در غدیر
جبرئیل آمد که: بلِّغ یا محمّد! زانکه نیست
این تجلّی را مجال جلوه إلاّ در غدیر
رفت بالا از جهاز اشتران و خطبه خواند
خطبهای شورآفرین و شورافزا در غدیر
تا که بردارد پیمبر پرده از رازی بزرگ
کرد بیرون زآستین دست خدا را در غدیر
عرشیان، در اشتیاق خاکیان میسوختند
تا علی با دست احمد رفت بالا در غدیر
«گفت: هرکس را منم مولا، علی مولای اوست»
کرد گل، گلنغمۀ احمد چه زیبا در غدیر...
دستِ رد بر سینه اغیار میزد آشکار
«عادِ مَن عاداهِ» او افکند غوغا در غدیر
گاه بیعت بود و، بدعت پا به پای فتنهها
خیمه میزد در کنار آرزوها در غدیر
خشمهای شعلهور، پژواک کینِ جاهلی
خطِّ سیر خود جدا کرد آشکارا در غدیر...
یاد دارید ای قیامت قامتان! مولا علی
از قیام خود قیامت کرد برپا در غدیر؟!
کهکشان در کهکشان، اشراق بود و روشنی
از طلوع آفتابِ عالمآرا، در غدیر
طور بود و نور بود و کشف و اشراق و شهود
شد بهشت آرزوها آشکارا در غدیر
لَنْ تَرانی گو، ترانی گوی شد تا جلوه کرد
با تماشاییترین تصویر، مولا در غدیر...
📝 #محمدعلی_مجاهدی
✅ @Maddahankhomein
هو العلی العظیم
تقدیم به مولا #امیرالمؤمنین_علی_علیهالسلام
ای بیکران که هرچه جهان مبتلای توست
هستی نفس نفس نفسش در هوای توست
جاروکش حریم تو شهپرّ قدسیان
جبریل، خادمِ درِ مهمانسرای توست
در عرش و فرش و هرچه جهانهای مختلف
هر کس که هست، بوسهدهِ خاک پای توست
خورشید ذرّهایست که همواره روز و شب
پرّان در آستانهٔ ایوانطلای توست
صبح از کرانههای سکوت تو جاری است
شب گوشِ جان سپرده به سوز صدای توست
جان ریزهخوارِ خوانِ مناجاتِ مرتضاست
دل خوشهچینِ ملتمسِ ربنای توست
تبعیدیانِ گمشده در تیهِ ظلمتیم
چشمان ما هنوز به دست دعای توست
دل را چه غم، غریبِ دو عالم اگر شود؟
در قبر و در قیامت اگر آشنای توست
پیوندِ غیر، سستتر از تار عنکبوت
رکن رکین و حصن حصین هم ولای توست
ردّ و قبولِ عامه نیرزد به ارزنی
هرآینه رضای خدا در رضای توست
#مبین_اردستانی
@Maddahankhomein