🖤 به پیشگاه اباعبدالله الحسین (ع)، خواهرش زینب کبری (س) و دردانه اش رقیه (س)
زبان الکن
...................
با من چه ها نکرده، یک یا حسین گفتن
من عاشق حسین و او نیز عاشق من
ما دلشکستگان را باکی نباشد از حشر
با گوشه ی نگاهی، تکلیف ماست روشن
ما را بس است بودن در روضه های سبزش
از گندم بهشتش، یک خوشه... آه چیدن
مأموم های دیروز، این روزها امامند
آن دوستان که «گشتند»، امروزِ روز... دشمن
ده روز عاشقی کرد، اما به نام مهلت
از صلح گفت و ایمان، جنگاوری فروتن
روز دهم رسید و او کرد عزم میدان
با اینکه قصد کشتن، در سر نداشت اصلاً
اکبر رسید از راه، با او حسین، همراه
آنگونه که می آید از کوه، سیلِ بهمن
تاریخ را بخوانید، عباسِ او نشان داد
یک شیرِ زخم خورده، باشد حریف صد تن
گردن کشید اصغر، لَختی رجز بخواند
تیر سه شعبه آمد، دیگر نبود گردن!
در خیمه های سوزان، سجاد دید یک آن
معجر به خاک افتاد، آتش گرفت دامن
زینب، اسیر درد است از لحظه ی تولد
باید که دق کنیم آه، از غصه های این زن
از آسمان ابری، خون می چکد به صحرا
خورشید دم گرفته، کرده سیاه بر تن
از داغ سینه سوزش، از غربت سه روزش
آخر چه می شود گفت با این زبان الکن!؟
یک #دختر_سه_ساله، یک پا برهنه در دشت
تو فرض کن اتاقی را با هزار سوزن!
در خلوتِ خرابه، مُرد از فراق بابا
بابا رسید اما... در ساعت معین!
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
@Maddahankhomein