یا سیّدالسّاجدین....
خورشید سرگردان میان کوچه های شام
خورشید زخمی با فرود سنگ ها از بام
یک چشم او با پرچم بر نیزهها افشان
آن چشم دیگر با زنان و کودکان همگام
مردم نمیبینید!خورشید است او خورشید
خورشید را اینگونه آیا میکنید اکرام
مردم نمیبینید قرآن مبین است او
اینگونه زیر بارش خاکستر و دشنام
بر کودکان زخمی آیا حکم شلاق است
طبق کدامین آیه ها طبق کدام احکام
الحق که کفر کافران را هم در آورده است
این حد خدا نشناسیِ در پوست اسلام
نفرین به هرکس دشمن صبحاست و آل صبح
نفرین به آل شام در هر لحظه هر هنگام
از ما سلامی از ازل تا به ابد بر تو
ای آنکه داری از شهید کربلا پیغام
#اعظم_سعادتمند
https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسته ام بارِ سفر را پس خداحافظ حسین
می برند این خون جگر را پس خداحافظ حسین
در دو زانویم نمانده قوّتی، دلواپسم
می کِشم دردِ کمر را پس خداحافظ حسین
کو علمداری که زانو را رکابم می نمود؟
داده ام از کف، قمر را پس خداحافظ حسین
بعدِ تو یک نیمه جانی در گلویم مانده است
می برند این محتضر را پس خداحافظ حسین
زینب و نامحرمان؟ اصلاٌ چطوری ممکن است
یک نظر کن همسفر را پس خداحافظ حسین
چون پرستو می روم زخمی ز کعبِ نیزه ها
داده ای نا بال و پر را پس خداحافظ حسین
اوّلین بار است از مرکب تماشا می کنم
بر رویِ سر نیزه، سر را پس خداحافظ حسین
می روم تا شهرِ کوفه با زبانی چون علی
زنده گردانم پدر را پس خداحافظ حسین
معجری کوتا که سازم سایبانی بر تنت
می چشی هُرمِ شرر را پس خداحافظ حسین
محسن راحت حق
https://eitaa.com/Maddahankhomein
چارم مه دین نور خداوند مبینی
بر شیعه ی زهرا و علی حبل متینی
بر آل پیمبر،تو نور دو عینی
از تبار حیدر،فرزند حسینی
مظلوم علی جان۴
دردانه ی مولایی و خورشید مدینه
گشتی ز ستم های عدو کشته ی کینه
از کینه ی دشمن،زهر بر تو اثر کرد
باقر کفن تو،با اشک بصر کرد
مظلوم علی جان۴
شد شهر مدینه ز غمت کرب و بلایی
برپا شده بهر غم تو بزم عزایی
باقر گل زهرا،گشته بی شکیبت
اشک و ناله دارد،بر قبر غریبت
مظلوم علی جان۴
جانم به فدای تو و آن قدر رفیعت
شد گوشه ای از جنت حق خاک بقیعت
باشد گل زهرا،مرقدت بهشتم
نام تو علی جان،بر دلم نوشتم
مظلوم علی جان۴
همراه پدر دیده ای تو کرب و بلا را
دیدی تو به غربت حرم خون خدا را
چارم گل زهرا،ای گوهر مکنون
دیدی پدرت را،با پیکر در خون
مظلوم علی جان۴
دیدی که شده غرق به خون پیکر اکبر
با تیر ستم پاره شده حنجر اصغر
دیدی که فدا شد،جان علی اکبر
دیدی شده پرپر،یک لاله ی احمر
مظلوم علی جان۴
دیدی عمو عباس تو در علقمه افتاد
بین عمو و اهل حرم فاصله افتاد
دیدی که جدا گشت،دست عمو عباس
شد فدای عترت،هست عمو عباس
مظلوم علی جان۴
جانم به فدای تو و آن صبر عجیبت
دیدی به زمین پیکر بابای غریبت
دیدی ز حسینت،حرمت بدریدند
از قفا ز کینه،رأسش ببریدند
مظلوم علی جان۴
دیدی عدو آتش زده بر دامن خیمه
دیدی سر بابای غریبت روی نیزه
دیدی که به زخم،عمه ات نمک زد
طفلان حرم را،از کینه کتک زد
مظلوم علی جان۴
دیدی تو ستم های عدو کوفه و در شام
با سنگ زدند بر سرتان از لب هر بام
برده به اسیری،در شام خرابت
با اهل حرم برد،در بزم شرابت
مظلوم علی جان۴
رضایعقوبیان
#شعر_عاشورایی
#کاروان_اسیران
🔹شعاع سرخ خورشید🔹
تمام آسمان، غم
زمین ترک ترک، خشک
تمام بوتههایش
تکیده، تک به تک، خشک
در این زمینه تفته
مگر که زندگی نیست؟
از اشتیاق و غوغا
فضا چقدر خالیست!
- نه، گوش کن! صدایی
ز روبهرو میآید
ببین در آن طرف کیست
که های و هو میآید؟
صفی ز بچه و زن
که خسته میرود راه
و بر لبان آنها
صدای العطش، آه
تمام، پابرهنه
تمام دستبسته
نشان تازیانه
به دوششان نشسته
به روی نیزه چیزیست
در آن جلوتر انگار
نگاه کن ببین، هست
شبیه یک سر انگار..
سری که مثل خورشید
عجیب نور دارد
سری که در نگاهش
خدا حضور دارد
و آه... اندکی بعد
فقط غبار صحراست
به خود میآیم آرام
دوباره جاده تنهاست
دوباره جاده تنهاست
و کاروان گذشته
شعاع سرخ خورشید
از آسمان گذشته
غروب غصهداریست
دلم گرفته، تنگ است
دوباره لحظههایم
پر از سکوت و سنگ است
📝 #سیدسعید_هاشمی
✅ @Maddahankhomein
#امام_سجاد_علیه_السلام
#حضرت_زینب_علیهاالسلام
🩸شتری که دلش به حال اسراءِ آل الله سوخت و به شترهای دیگر میگفت: دختران علی علیهالسلام را آرام سوار بر محملها کنید...
در نقلی آمده است:
🥀 علیا مخدره زینب کبری سلاماللّهعلیها فرمودند: سر امام سجاد علیهالسلام بر روی زانوی من بود که دیدم شتران برهنه و بیجهاز را برای ما آوردند؛
🥀 امام زین العابدین علیهالسلام به من فرمود: عمهجان! این شترها را میبینید که میآورند؟ و آن شتر خاکستریرنگ را که از جلوی شتران میرود و اشک میریزد، مشاهده میکنید؟
🥀 من گفتم: بله؛ ای نور دیدهام. امام فرمود: عمهجان! میدانید این شتر چرا گریه میکند و به شتران دیگه چه میگوید؟من گفتم:ای پسر برادرم! حجت خدا توئی! زبان حیوانات را تو میدانی!
🥀 إمام فرمود: ایعمهجان! این شتر دلش به حال ما سوخته است؛ میرود و به شتران دیگر میگوید: دختران علی علیهالسلام را آرام سوار کنید و آهسته راه بروید؛ مبادا بچهها را به زمین بزنید و زنها را زجر بدهید.
📚ریاض القدس، ج۲ ص۲۱۰ (نسخه خطی)
✍مران یک دم ساربان اُشتر، ناقه زینب مانده اندر گل
بده ظالم مهلتی آخر، زان که دارم من عقدهها بر دل
مران ناقه تا که بنشینم بر سر نعش شاه مظلومان
مران ناقه زان که دارم من از جفای چرخ، ناله و افغان
مران ناقه تا که گویم من درد دل با این پیکر عریان
بیا ای مرگ تا شوم راحت زان به مرگ خود گشته ام مایل
بده مهلت تا بمانم من در کنار این پیکر بی سر
از آن ترسم ساربان امشب آید بُرَّد دستش از پیکر
ندارد چون طاقت دیدن مادرم زهرا باب من حیدر
در این صحرا ای شتربانا! ماندنم آسان رفتنم مشکل
شتربانا بی کفن باشد این تن مجروح اندر این صحرا
مرا نبوَد معجری دیگر تا کفن سازم جسم این شه را
ندارد چون سایهای بر سر غیر خاشاک و جز طف گرما
خدای من کن تو آگاهم کشتی جانم کی رسد ساحل
https://eitaa.com/Maddahankhomein
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
زمزمه شهادت امام سجّاد علیهالسلام
چهل ساله کارم شده ناله
دلم روز و شب کنجِ گوداله
چهل ساله پیشِ چشایِ من
جنجاله غارتِ خلخاله
تو تویِ گودال من تویِ خیمه
هر دو زمین گیر شدیم واویلا
تو رویِ نیزه من و رقیّه
با دیدنت پیر شدیم واویلا
پیرْهنت رفت انگشترت رفت
اسباشونو هِی کردن پیکرت رفت
وای حسین ۴
چهل ساله از غم پریشونم
شب و روز برات نوحه میخونم
چهل ساله هر روز و شب بابا
داغونم حیرونم گریونم
روضهیِ اکبر حنجرِ اصغر
مشک وُ عَلم و پیکرِ صد پاره وای
خیمه و معجر خلخالِ دختر
قافلهیِ مضطر و آواره وای
دستِ بسته سرِ بر نِی
چیزی نیست عمّه رو بردن مجلسِ مِی
وای حسین ۴
#حسین_ایمانی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مُسمّط مثلّث امام سجّاد علیهالسلام
ظاهراً زهرِ جفا جانِ تو را میگیرد اَمّا
کشته در کربوبلا خنجر تو را وَاللّه آقا
دستوپا میزد که ظالم رویِ سینه رفت با پا
این خبر پیچید در بینِ حرم سر را بریدند
در میان خیمه بودی خیمه را آتش کشیدند
عمّهیِ مظلومهات آمد که در آتش نَمانی
تازیانه آمد و شد قامتِ زینب کمانی
بازویت شد بسته و شد همسفر با تو همانی....
که بُرید انگشت را غارت کند انگشتری را
یا همان چنگی که در خیمه کشیده معجری را
قافله در کوچه و بازارِ شهر کوفه حیران
نافله خوانده نشسته عمّه با حالِ پریشان
سلسله بر دستها و آبله بر پایِ یاران
وای از زندانِ کوفه وای از دروازهیِ شام
وای از آن نانِ خشکِ طعنهها و چوب و دشنام
آتشِ زهرِ مدینه میدهد یارب عذابم
کامِ من خشکیده و یادِ لبِ طفلِ ربابم
بیقرارِ غصّهیِ ناموس در بزمِ شرابم
بر لبِ کعبه نشسته کعبِ نِی در محضرِ من
تشنهام امّا نَبُرّیدند سر از پیکرِ من
کُشتهیِ آهِ حسینم کُشتهیِ آهِ رقیّه
دیدهام بر رویِ نِی پهلو زده ماهِ رقیّه
بعدِ بابا و عمو خولیست همراهِ رقیّه
از مدینه تا حرم بیتابِ این طفلِ حزینم
روضهیِ هر روزهیِ با ندبه زینالعابدینم
#حسین_ایمانی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
دوبیتی شهادت امام سجّاد علیهالسلام و روضهیِ عاشورا
مگر از یادِ او میرفت گودال
غروب وُ سُمِّ اَسب و جسمِ پامال
مگر از یاد او میرفت چنگی....
چگونه پُر شد از آویز و خلخال
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
رباعی شهادت امام سجّاد علیهالسلام و روضهیِ مجلس یزید ( اَلشّام)
پایِ عَلمِ حسین پا میگیری
تو مردِ جهاد و غیرت و تکبیری
این زهر نمیشود حریفَت وَاللّه
با روضهیِ اَلشّامِ حرم میمیری
#حسین_ایمانی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
دودمه شهادت امام سجّاد علیه السلام
خطبههایش ذوالفقارِ کوفه و شامِ بلاست ۲
پای تا سر مرتضاست ۲
دستهایِ بستهیِ سجّاد هم خیبرگُشاست ۲
پای تا سر مرتضاست ۲
#حسین_ایمانی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل مدح امام سجاد علیه السلام
صاحبِ نام ُو مَرام ُو احترامِ حیدر است
کارِ او با دستهایِ بسته فتحِ خیبر است
او گِره با دستهایِ بستهاش وا میکند
گرد و خاکِ زیرِ پایِ ناقهاش هم گوهر است
خاک را زر میکند یک گوشِهچشمِ دلبرم
چشمهایش چشمهیِ آبِ زلالِ کوثر است
کوفه را با خطبههایش شام را با گریهاش
زیر وُ رو کرده علی هر جا که باشد حیدر است
در هجومِ سنگها هر چند مانده بیسِپر
هر کجا در تنگنایی ماندهام او سنگر است
سجدهاش یادآوریِ سجدهیِ شیرِ خدا
گریهاش بیانتها چون ندبههایِ مادر است
#حسین_ایمانی
https://eitaa.com/Maddahankhomein