#امام_زمان و #جامانده #اربعین_حسینی
چه شد عزیز دلم بینمان فراق افتاد ...
و آن چه را که نمی باید اتفاق افتاد ...
چقدرغنچه نرگس که یک به یک پژمرد
چقدر میخـک و مـریم ، کـف اتاق افتاد
نیامدی و رسید "اربــعین" و جا ماندم
دلم هـوای تو کرد و دوباره طاق افتاد
میان مـا و نجـف ، راه سبـز ِ مشـّایه
پیاده رفتن ِ تا ، "کــربلا" فراق افتاد
شب زیارتـی ِ جـدّتان ، هـمین هـفته
اگـر گـذار شمــا ، در ره عــراق افتـاد ...
تورا به عّمه سه ساله ، که از پدر جا ماند
تورا به صورت ماهش که در محاق افتاد
همین که اذن دخول از لب تو جاری شد
همینکه چشم قشنگت بر آن رواق افتاد...
بخوان "زیـارت عـشق" و سلام ما برسان
بگو که این دل عاشـق به اشتیـاق افتاد
روح الله قناعتیان
https://eitaa.com/Maddahankhomein
شعله های اربعین
خونین جگر شدم از بعد اربعین
دل خسته تر شدم از بعد اربعین
در دشت اشک و خون با قلبِ لاله گون
غرقِ شرر شدم از بعد اربعین
در پیش تربت ات با یاد غربت ات
بی بال و پر شدم از بعد اربعین
خونرنگ و خون فشان در چشم آسمان
اشک سحر شدم از بعد اربعین
قدّم کمان شده باغم خزان شده
بی برگ و بر شدم از بعد اربعین
اکنون شکستم و ، هر شب نشستم و
محو قمر شدم از بعد اربعین
چون شعله در غمت چون نخل ماتمت
آتش ثمر شدم از بعد اربعین
در پای نیزه ها دیدم سر تو را
بی پا و سر شدم از بعد اربعین
در اوج درد و غم سوی مدینه هم
با چشم تر شدم از بعد اربعین
"یاسر" دوباره من در دشت و در دمن
غم را سپر شدم از بعد اربعین
محمود تاری «یاسر»
http://eitaa.com/Maddahankhomein
قافلۀاربعینیان
ای حامیان مکتب هل من معین سلام.
جاماندگان قافله اربعین سلام.
قومی پیاده بر حرم یار میروند.
حسرتکشان قبر امام مبین سلام.
زینب چه کرده با دل مشتاق شیعیان.
گویند زائران همه، بانوی دین سلام.
زینب اگر نبود شکوهِ شرف نبود.
او را دهد فرشته ز عرش برین سلام.
زینب اگر نبود کنون کربلا نبود.
از او به ما رسیده شکوه آفرین سلام.
آداب اربعین و زیارت نوشته شد.
زینب به شه چو داد به صوت حزین سلام.
اسلام را سلام جهتدار زنده کرد.
لبیک بود معنی آن بهترین سلام.
زینب مرام باش که تا مکتبی شوی.
لبیک یاحسین بگو زینبی شوی.
ای عاشق ولا همه دم "یاحسین"بگو.
سرباز کربلا همه دم "یاحسین" بگو.
استاد کلامی زنجانی✍
http://eitaa.com/Maddahankhomein
#اربعین
یا اخا دستی برون از خاک کن
اشک چشم زینبت را پاک کن
ای به زینب در یم خون همسخن
از گلوی چاک چاک خویشتن
ای تکلّم کرده پنهانی سرت
زیر چوب خیزران با خواهرت
این تو و این دیدۀ دریائی ات
بر مزار تشنگان سقائی ات
گر چه دیدم محنت ایام را
فتح کردم کوفه را و شام را
خصم، پای گریۀ ما خنده کرد
صوت قرآن تو ما را زنده کرد
خطبۀ من کار صد شمشیر کرد
سورۀ کهف تو را تفسیر کرد
تا سرت بر نوک نی قاری نشد
خون زپیشانی من جاری نشد
آنچه گفتی زینبت با خون نوشت
بر همه آزادگان قانون نوشت
من نوشتم این شعار خون ماست
رخ به خون آراستن، قانون ماست
من نوشتم، عشق یعنی سوختن
مثل آتش بی صدا افروختن
آن قدر دور تو گشتم یا حسین
تا به خون خود نوشتم، یا حسین
قامت خم ، شرح ماتم نامه ام
پیکر مجروح من غمنامه ام
هیچ دانی داغ تو با من چه کرد
هیچ پرسی با دلم دشمن چه کرد؟
آن قدر دشمن به ماغ دشنام داد
سِیرمان در کوچه های شام داد
آن به فرقت بر سر نی سنگ زد
دیگری پیش ربابت چنگ زد
جای گل می ریخت در آن سرزمین
سنگ بر ما از یسار و از یمین
آن که جسمت را به خون آغشته بود
کاش اول زینبت را کشته بود
کاش تیری کزکمان خصم جست
جای تو بر قلب زینب می نشست
کاش من جای تو ای خورشید نور
می نهادم چهره بر خاک تنور
کاش آن کو چوب می زد بر لبت
شرم می کرد از نگاه زینبت
کاش می مردم نمی رفتم وطن
تا زشش یوسف برم یک پیرهن
کاش می شد بوسه ای از قعر خاک
می زدم بر آن گلوی چاک چاک
کاش این جا چشم نامحرم نبود
می گشودم بر تو رخسار کبود
آن که داغت می کند آبش منم
شاهدم این اشک دامن دامنم
گر چه از من دور آنی، غم نگشت
قامتم خم گشت پایم، خم نگشت
من که برگرد امامم سوختم
پشت در از مادرم آموختم
ما دو همرزمیم و دو همسنگریم
هم تو هم من هر دو از یک مادریم
شد مشخص تا قیامت راه ما
دامن زهراست دانشگاه ما
(استادحاج غلامرضاسازگار)
http://eitaa.com/Maddahankhomein
اربعین شد باز هم از قافله جا مانده ام
گوشه ی هیئت من غمدیده تنها مانده ام
کربلایم گیره یک گوشه نگاهت مانده و
از خوراک وخواب و از روز وشب آقا مانده ام
عطر سیبی از حوالی حرم ها می وزد
آن چنان مستم که ره نارفته از پا مانده ام
بادلم گفتم، حرم باشد برای اربعین
من چگونه تا کنم با این دل وا مانده ام؟
در کف یک جرعه از جام شراب دلبرم
تشنه کام باده ی دلچسب سقا مانده ام
برگه را آورده ام تا اینکه امضایش کنی
مثل برخی دوستانم لنگ امضا مانده ام
با تو نزدیکان، حرم پای پیاده می روند
انقدر دورم، پسِ یک مهر ویزا مانده ام
هیچ ایرادی ندارد با دلم تا می کنم
گرچه زیر بار این زخم زبانها، مانده ام
من دم در، خاک پای مادرت باشم بس است
شکر حق، در زیر پای مجلس آرا، مانده ام
اخذ مزد نوکری از دست مادر بهتر است
زین سبب در انتظار دست زهرا، مانده ام
http://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_زمان_عج
#اربعین_حسینی
نام تو زینتِ هر زمزمه یابنَ الزهرا
میدهیمَت قسمِ فاطمه یابنَ الزهرا
یابنَ مظلوم! قسم بر غمِ زهرا برگرد
شرمساریم ز روی تو ، ز صحرا برگرد
یک مُحرم ز غمت خانه تکانی کردیم
گریه بر جدِّ غریبت همگانی کردیم
کارِ ما، نالۀ یابن الحسنِ تنها نیست
آنکه یک عمر شعاریست، یقین از ما نیست
ما که از کشتۀ بی غسل و کفن میگوئیم
با مخاطب ز دلِ روضه سخن میگوئیم
ما اگر نامه نوشتیم بیا، با خون بود
همچو زهرا ز فدک، صورتمان گلگون بود
ما گرفتار حسینیم، خدا شاهدِ ماست
تا ابد یارِ حسینیم، خدا شاهدِ ماست
کِی دگر مسلمِ دوران سرِ بازار شود
«نگذاریم دگر واقعه تکرار شود»
مَردِ میدان عمل، پای ولی میماند
در رکابِ سپهِ سید علی میماند
پشت بر راه امام و شهدا باشد، ننگ
نهَراسیم ز تهدید و ز تحریم و ز جنگ
ما سخن را ز لسان شهدا میگوئیم
«نَـه» به هر لایحۀ بی سر و پا میگوئیم
با شما دوست و با دشمن تان در حربیم
آگه از بَد دلی و توطئه های غربیم
مُزدِ ما را سفر کرب و بلا خواهد داد
اربعین پاسخِ هر توطئه را خواهد داد
تا که در راهِ حرم، با قدَمت همراهیم
کِی چنان کور دلان از رَهتان گمراهیم
ما ز تو ، غیر ترا هیچ نخواهیم بیا
جز توَلای شما هیچ نخواهیم بیا
محمود ژولیده
http://eitaa.com/Maddahankhomein
❣﷽❣غزل مرثیه اربعین
مرگ من بود دمی کز تو جدایم کردند
در همان گوشه ی گودال, فدایم کردند
دوستانم که نبودند بگریند به من
دشمنانم همگی گریه برایم کردند
من که خود, راهنمای همه عالم بودم
سر خونین تو را راهنمایم کردند!
هر کجا خواستم از پای در افتم, دیدم
کودکان دست گشودند و دعایم کردند
خجلم از تو که گم گشته امانتهایت
بر سر خار دویدند و صدایم کردند
گریهها داشتم از دوری روی تو, ولی
خندهها بود که بر اشک عزایم کردند
همرهانم که گرفتند غبار از محمل
همه در خاک فتادند و رهایم کردند
تا دَم مرگ, طرفدار تو بودم ای دوست
دشمنان, یکسره تحسین به وفایم کردند
این اسارت همه جا عزّت من بود حسین
که پیام آور خون شهدایم کردند
“میثمم” کوس شهی بر همه عالم زدهام
سرفرازم که در این کوی, گدایم کردند
✍غلامرضا سازگار
http://eitaa.com/Maddahankhomein
#اربعین_حسینی
باور نمیکنم که رسیدم کنارِ تو
باور نمیکنم من و خاکِ دیارِ تو
یک اربعین گذشته و من پیر تر شدم
یک اربعین گذشت و شدم همجوار تو
یک اربعین اسیرِ بلایَم اسیرِ عشق
یک اربعین دچارِ فراقم دچار تو
یک اربعین دویدهام و زخم دیدهام
دنبالِ نالههای یتیمانِ زارِ تو
یک اربعین بجای همه سنگ خوردهام
یک اربعین شده بدنم داغدارِ تو
یک اربعین به گریهی من خنده کردهاند
لبهای قاتلانِ تو و نیزه دارِ تو
مثلِ رُباب مثلِ همه تار تر شده
چشمان خستهی منِ چشم انتظارِ تو
روز تولدم که زدم خنده بر لبت
باور نداشتم که شوم سوگوار تو
با تیغ و تیر و دشنه تو را بوریا کنند
با سنگ و تازیانه مرا داغدارِ تو
یادم نمیرود به لبت آب آب بود
یادم نمیرود بدنِ نیزه زار تو
مانده صدای حرمله در گوشِ من هنوز
وقتی که نیزه زد به سرِ شیرخوار تو
حالا سرت کجاست که بالای سر روم؟
گریَم برایِ زخمِ تنِ بی شمار تو
من نذر کردهام که بخوانم در علقمه
صد فاتحه برای یَلِ تکسوار تو
یک مُشت خاک رویِ تو و من دعا کنان
شاید شوم نشانِ تو – سنگ مزار تو
شاعر: #حسن_لطفی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#اربعین_حسینی
بر دل و جان میرسد نوردعا در اربعین
خانه دل می شود غرق صفا در اربعین
باز محکم میشود پیوندِ بیعت با حسین
در مسیر جاده ی کرب و بلا در اربعین
نغمه ی هیَهات مِنّا الذِلّه ی سالار عشق
می نوازد گوش جان شیعه را در اربعین
حزب استکباررابر خاک ذلت افکند
همت و ایثار و پیکار شما در اربعین
ایستاده د رکنار جاده ی تجدیدعهد
بهر استقبالتان صاحب عزادر اربعین
سوی باغ لاله ها ،با چشم گریان میروند
حضرت زهرا و حیدر با شما در اربعین
کاروانی بی رقیه با هزاران غم رود
سوی باغ پرپر آل عبا در اربعین
گر چه هستیم بینوا،افتاده از پا ،بیقرار
عشق میگوید تو هم با ما بیا در اربعین
در کنار مرقد شش گوشه ی مولا حسین
ای مطهر میشوی حاجت روا در اربعین
https://eitaa.com/Maddahankhomein
💔🏴 اربعین_حسینی
قلم به جوهر اشکت ز نینوا بنویس
به رنگ خون خدایت زکربلا بنویس
غزل مصیبت زینب به صفه ورقت
ز اول سفرش تا به انتها بنویس
ز روز دوم و آن سرزمین پر ز بلا
روان به مشق عزایت ز خیمه ها
بنویس
قلم قدم به قدم رو به قتلگه نظری
تو از وداع عقیله ز سرجدا بنویس
حکایت از دل زینب کن و به
دفتر خود
ز راس شاه شهیدان به نیزه ها
بنویس
تو از اسارت زینب خدای حجب وحیا
زاشک و آه غم بنت مرتضی بنویس
زدردهجر واسیری روان تومرثیه ای
برای چله نشین شه ولا بنویس
غزل مصیبت یک اربعین به صفحه
خون
زشام و کوفه غم تا به کربلا بنویس
زاربعین حسین و وصال حضرت
عشق
کنار قبر برادر به صد نوا بنویس
بروی تربت شاه شهید کرب و بلا
زقامت خم بانوی نینوا بنویس
سکینه و حرم و مشک خالی سقا
بروی قبر علمدار با وفا بنویس
قلم بگو که گرفته دلم برای حسین
زگنبد و حرم و صحن با صفا بنویس
💔⚫️السلام على الحسين(عليه السلام)
http://eitaa.com/Maddahankhomein
#جامانده #اربعین_حسینی
از غم اینکه مرا تا کربلایش راه نیست
شرح هجران در مجال یک غزل، کوتاه نیست
قطره قطره می چکد از چشم من باران اشک
کاروان ها راهی اند و بر لبم جز آه نیست
هر نَفَس از سینه ی ما آه می آید برون
حالِ ماتم دیدگان هم مثل ما جانکاه نیست
کربلا.. پای پیاده.. اربعین.. زائر شدن
برمنِ جا مانده از ره، حسرتش دلخواه نیست
هرکه جامانده یقین داند سرِ این سفره است
زان که جز بابُ الحسین از بهر او درگاه نیست
گفت شه با زینبش رَختِ اسیری کن به تن
بعد از عباس این حرم را خیمه و خرگاه نیست
تا عمـودِ آهنین بـر فـرق سقـّایم نشست
درکنار علقمه پشت من از غصّه شکست
وحید دکامین
http://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_زمان_و_مناجات_اربعین
#برای_جامانده_ها ی #زیارت_اربعین
بر پای خسته میدهد تاب و توان تا کربلا
موکب به موکب میرود با زائران تا کربلا
با گریه حسرت میخورم بر آنکه هر سال اربعین
شد همقدم با حضرتِ صاحب-زمان(عج) تا کربلا
بر پرچم سبزش نوشته یا لَثارات الحُسین(ع)
چون از عمو عباس ِ(ع) خود دارد نشان تا کربلا
یاد علی اکبر(ع) می افتد تا که می بیند جوان
بیتاب؛ گریه میکند با هر اذان تا کربلا
تا بر گلوی طفل شش ماهه می افتد چشم او
با اشک؛ خیره میشود بر آسمان تا کربلا
یادِ رقیه(س)، یادِ آن دردانۂ بی آب و نان
بر دست های کودکان داده ست نان تا کربلا
هر لحظه یادِ شام حالش میشود آشوب تر
از داغ عمّه زینبش(س) شد روضه خوان تا کربلا
از داغ تلّ و مقتل و گودال دارد میرود-
غرق عطش با هروله بر سر زنان تا کربلا
بر خاک می نشیند و می خوانَد از خدّالتریب
با هر فرازِ «ناحیه» داده ست جان تا کربلا!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
https://eitaa.com/Maddahankhomein