#حضرت_ام_کلثوم
امشب برایت محتشم ها دم گرفتند
با مرثیه ها مجلس ماتم گرفتند
ای خواهریوسف ! برای سوی چشمم
از خاک زیر پای تو مرهم گرفتند
پلکی زدی حوا و هاجر آفریدند
از آستین ات ساره و مریم گرفتند
از معجر تو پرده ی کعبه در امد
از چشم هایت چشمه ی زمزم گرفتند
نور تو را ای بضعة الزهرا یقینا
از سینه ی پیغمبر اکرم گرفتند
محتاج تو هستند فردای قیامت
لطف تو را آنها که دست کم گرفتند
رویش سیاه آن کس که رویت را زمین زد
پوشیه ها از غربت تو غم گرفتند
در شام و کوفه این رباب و فضه بودند
زیر بغل های تو را باهم گرفتند
تزویج تو با گرگ یثرب حرف مفت است
ناموس داران آنچه را گفتم ، گرفتند
https://eitaa.com/Maddahankhomein
شعر روضه حضرت #امّ_كلثوم_س
قسمت این بود از همان اول
عاشقان پایِ هم کنند ایثار
یک نفر صاحبِ حرم باشد
یک نفر بی نشان، بدون مزار
یک نفر شد خدیجه خانوم و
قبر او مانده خاکی و تنها
همه هستیِ خودش را ریخت
پایِ مدفونِ گنبدِ خضرا
یک نفر نیمه هایِ شب رفت و
مانده چون گوهری میانِ صدف
یک نفر قبلگاهِ عالم شد
صاحبِ صحن و بارگاهِ نجف
یک نفر سيّدِ بنی الزّهرا
در بقیع و بدون صحن و سراست
همه عزت و شکوه ِ او
همگی نذر شاهِ کرببلاست
در میانِ دو دخترِ زهرا
یک نفر پایِ ماه، کوکب شد
امِّ کلثوم با تمامِ وجود
هستی اش نذر نامِ زینب شد
در مدینه دو داغِ سنگین دید
او عزادارِ جد و مادر بود
آن دوشنبه که مادرش افتاد
شاهدِ بی حیائیِ در بود
دید مادر نفس نفس میزد
دید مسمارِ نانجیب چه کرد
دید سنگینیِ لگدها با
شاخه باردارِ سیب چه کرد
دید یک زن چگونه دوره شده
دید زیرِ قلاف بازو را
دید چادر چگونه خاکی شد
کتکِ یک شکسته پهلو را
دید وقت هجوم نامَحرم
دردسرهایِ زن چه چیزی شد
عاقبت هم رسید جایی که
پیش او صحبت کنیزی شد
پا به پایِ عقیله هر منزل
بارِ ماتم کشیده این بانو
دیده بر رویِ نیزه هجده تا
یوسفِ سربریده این بانو
با تمامِ مخدراتِ حرم
سرِ بازارِ شام گیر افتاد
پایِ راسِ بریده عباس
وسط ازدحام گیر افتاد
دید سنگی ز راه ِ دور آمد
سرِ بر نیزه را تکانی داد
بارها پیشِ چشم خواهرها
همه سرها ز نیزه ها افتاد
میشنید از کنارِ راسِ حسین
هرقدم ناله هایِ زهرا را
نالة یا بُنَی می آمد
هر چهل منزل از دل صحرا
مادری قد کمان صدا میزد
تشنه لب جان سپُردی ای پسرم
بین گودال من خودم دیدم
چِقَدَر نیزه خوردی ای پسرم
دست انداخت بر محاسن تو
جایِ حنجر زیرِ گلویت ماند
چون گلو از جلو بریده نشد
پیش چشمان من تو را چرخاند
#قاسم_نعمتی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚سلام آقــــ♡ــــــا جانم
بی تو این فاصلهها طاقت من را برده
ساعتم زنگ زده عقربههایش مرده
کاش باور کنی از دوری تو "دلتنگم"
این دل خستهام از دوری تو پژمرده
🤲اللهم عجل لولیک الفرج
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#جمعه_های_دلتنگی
#امام_زمان_عج_الله_تعالی_فرجه
بیا که جان به لب آمد ز شوق دیدارت
همیشه یار دل من! خدا نگهدارت!
چو اشک بر سر بازارِ دیده پای گذار
الا که گرمتر از محشر است بازارت!
نشستهاند به راه و ستادهاند به صف
پیمبران الهی به شوق دیدارت
سلامت دو جهان را به هیچ انگارد
عنایتی که تو داری به جان بیمارت
مرا دمی ز کمند غمت رهایی نیست
که بوده این دل ما دم به دم گرفتارت
رسان به تُربتِ زهرا سلامِ ما و بگو
بِده زِ دور جوابِ سلامِ زوّارت
سری ز پنجره ی خانهات درآر و ببین
به صد امید نشستیم پشت دیوارت
قبول شعر "مؤیّد" نکوترین صله است
قبول کن، که نباشد جز این سزاوارت
مرحوم #استاد_سید_رضا_موید
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#شعر_مهدوی💚
😢روزهای جمعه
چشمی که دریا میشود روزهای جمعه
محبوب "زهرا" میشود روزهای جمعه
توبه همان اشک ست بااشکی که دارم
این دیده "زیبا" میشودروزهای جمعه
گر چه گناه کارم ، ولی با دست زهرا
این نامه امضا میشود،روزهای جمعه
خیلی دلم، حال و هوای "گریه" دارد
در سینه غوغا، می شودروزهای جمعه
از اول هیئت، همیشه رسم این است
با روضه معنا، می شودروزهای جمعه
عطر حرم تا بر مشام جان من می آید
دردم "مداوا " می شود روزهای جمعه
فرقی به فرزندان "زهرا " نیست ، اما
باب الحسین وا میشودروزهای جمعه
هر جا که نامی از "حسین" آید یقیناً
عرش "معلی" می شود روزهای جمعه
با روضه های "شاه"بی لشگر" همیشه
غم خانه بر پا می شود،روزهای جمعه
چون قامت زهرا خمید از زخم حنجر
هر قامتی، تا می شود روزهای جمعه
اصلاً نمی خواهم دگر روضه بخوانم
مادرکه تنها می شود روزهای جمعه✨
🕊اللهم عجل لولیک الفرج🕊
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#غزل_مناجات_صاحب_الزمان_عج
کِی توانم دیده را محو تماشایت کنم؟
یک نظر برصورت و چشمان شهلایت کنم
یک نگه کن بر دل بشکسته و بی تاب من
تا که جانم را فدای ماه رخسارت کنم
باده ام را از شراب عشق خود لبریز کن
تا که خود را مست آن پیمانه ی نابت کنم
گرچه قلبُ دیده ام شایسته روی تو نیست
عاقبت این دیده را فرش ره پایت کنم
گر به رویم چهره بگشایی ، ز شوق روی تو
هستیِ خود را نثار چهره ی ماهت کنم
سائلت را گر برانی از حریمت یا کریم
تا گشایی درگهت ، هر دم تمنایت کنم
تو بیا بر دیده ی خونبار من دستی بکش
تا توانم هر دو را وقف قدمهایت کنم
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#مدح_و_منقبت
#حضرت_امکلثوم سلاماللهعلیها
ای مقامت، فراتر از مریم!
ای شکوهت، رساتر از حوّا!
«امّ کلثوم»! خواهر زینب!
عصمتالله دوّم زهرا!
پیش پایت، قیام حور و ملک
در رکوع و سجود افتاده
نسل نور و ز خانوادۀ نور
دخت مولا و فاطمهزاده
از نفسهایت، ای نسیم بهشت!
بوی عطر و گلاب میآید
به دعایت، دعای اهل یقین
در دمی، مستجاب میآید
تو کجا و تبار ناپاکان؟
تو ملیکه ز عالم ملکوت
تو بهشتی؛ چه نسبتی داری؟
به کویر و به دوزخ و برهوت
قرص خورشید و زمهریر سیاه؟
جمع ایمان و کفر، ممکن نیست
هرکه این قصّه را کند باور
به خدا شیعه نیست، مؤمن نیست
انتهای عروج جبراییل
اوّلین پلّه مقام شما
کربلا زنده مانده امّا با
خطبۀ زینب و کلام شما
مثل زینب، غروب عاشورا
داغدار برادرت بودی
آمدی در حوالی گودال
و کمکحال خواهرت بودی
✍ #یاسر_حوتی
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#دوبیتیها
◾شهادت حضرت ام کلثوم(س)
زنی چون فاطمه کوثر شمائل
تمام مرتضی را گشته حاصل
لقب، کنیه، مثمایش، همین بس
چوزینب برحسین شدفاتح دل
اگر از دیده در دفتر نهان است
به مثل مجتبی غربت نشان است
میان شام و کوفه خطبه خوانده
به مثل مادرش قامت کمان است
الا ای ماهتاب در مدینه
الا ای مونس داغ سکینه
شیندمدرمدینهروضهخواندی
برای مادر یاس حزینه
ام کلثوم شریک غم زینب شدهای
از غم کرببلا مرثیه بر لب شدهای
خبر از علقمه و مقتل شاه آوردی
خواهرت ماه شب و لیک تو کوکب شدهای
#مرتضی_محمودپور
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_ام_کلثوم_س
تربیت را تو به دامان پیمبر دیدی
عفت و پاکی زهرای مطهر دیدی
زینب دوم بیت علی وفاطمه ای
که غم فاطمه و غصه ی حیدر دیدی
پیش چشمان تو آتش به در خانه زدند
چه بگویم که چها در پس آن در دیدی
مات و مبهوت در آن کوچه نظر میکردی
طفل بودی که کتک خوردن مادر دیدی
ام کلثوم!دعا کن که نبیند چشمی
صحنه هایی که تو با چشم ز خون تر دیدی
نه فقط شاهد غارت شدن پیرهنی
که تو در کرب و بلا غارت معجر دیدی
آسمان تیره شد آندم که به پشت خیمه
دست یک مشت حرامی سر اصغر دیدی
ام کلثوم!به شائق بگو از سوز جگر
که در آن دشت چها با دل مضطر دیدی
✍محمود اسدی
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_ام_کلثوم_س
از قرائن این چنین پیداست در را دیده است
ما شنیدیم، او ولیکن چل نفر را دیده است
قبل ضربت خوردن مولا و شاید قبل تر
بارها در کوچه ها داغ پدر را دیده است
آنکه عمری با حسن خون جگر را خورده بود
بین تشتی عاقبت خون جگر را دیده است
صبر پنهان داشت در کرب و بلا از این جهت
دور از چشم همه رنج سفر را دیده است
در که جای خود، پدر که جای خود، در شهر شام
چل نفر که هیچ از این بیشتر را دیده است
ام کلثوم است یا زینب نمیدانم کدام!
دور خواهر خواهری چندین نفر را دیده است
بارها این شرم بیاندازه او را می کشد
اینکه زینب پیش او داغ پسر را دیده است
شرم او یک بار اما می کشد او را دو بار
اینکه هم در دشت هم در تشت سر را دیده است
✍مجید تال
https://eitaa.com/Maddahankhomein
شعر مدح و مرثیه حضرت ام کلثوم سلام الله علیها
ای نخل کوثر را ثمر یا ام کلثوم
ای مایه ی فخر بشر یا ام کلثوم
ای دومین زینب، سراپا زینت اب
ای زینت نام پدر یا ام کلثوم
ای چارمین خورشید نور از نسل کوثر
بر فاطمه نور بصر یا ام کلثوم
ای کوکب افلاک، ای نور مجسم
ای خواهر شمس و قمر یا ام کلثوم
زینب که سر تا پا علی بود و علی بود
رفتی به زهرا بیشتر یا ام کلثوم
حتما تو هم مانند زینب دیده بودی
که مادرت در پشت در ... یا ام کلثوم
حتما تو هم از داغ کوچه داغداری
از ماجرا داری خبر یا ام کلثوم
از کوچه ها تا کوچه های شام رفتی
رفتی کنار تشت زر یا ام کلثوم
با خیزران دیدی چه غوغایی به پا کرد
جام شراب و چشم تر ... یا ام کلثوم
ای وای از ساعات قتل صبر ای وای
ای وای از ساعات سر ... یا ام کلثوم
هر کس می آمد جای زخم قبل می زد
با نیزه و سنگ و سپر یا ام کلثوم
سرها که شد بر نیزه ها، تازه شروع شد
وقت هجوم صد نفر یا ام کلثوم
هر کس که آمد قتلگاهش دست پر رفت
انگشتر و دستار سر ... یا ام کلثوم
وحید محمدی
https://eitaa.com/Maddahankhomein