eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
379 ویدیو
229 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام خدا عجب هجران جانسوزی عجب هجران جانکاهی عجب چشمی عجب لعلی عجب اشکی عجب آهی عجب اسمی عجب نامی عجب شهدی عجب جامی عجب روزی عجب شامی عجب مهری عجب ماهی عجب شوق دل انگیزی عجب دلگیر پائیزی دلِ از عشق لبریزی چه دل داری چه دلخواهی عجب هجران غمباری عجب تصویر گلزاری عجب مجذوب رخساری عجب مجذوب درگاهی منم افتاده در چاهت تو چون کوهی که همراهت پرِ کاهم به درگاهت عجب کوهی عجب کاهی http://eitaa.com/Maddahankhomein
«غریبستان مدینه» بعد پیغمبر علے طعــم غریبــے را چشـید دشمن قرآن و عترت پرده از رخ بر کشید از سقیفــه توطئـــه ها بهر دیــن آغاز شد بدعتـے در دشمنــے با آل عصـمت باز شد حق زهـــرا وعلــے شـد پایمال غاصبـیـن از همانجا انحراف افتـاد در شـــرع مبین دیده پیغمبــر مصیبتهـاے بعد خویش را فتنه هاے ایـن خواص شوم بداندیش راه راز هاے بعــد خــود را با علـے افـشا نمود مصحــف تنهائــے قـرآن و عترت را گشـود این سفـارش از نبے بر قهرمان خیبـر است در بقاے این شریـعت صبـر امر داور است امــر یکتـا ونبـے و صبـر حیــدر آن زمـان فرصتــے شـد از براے فتنه هاے غاصـبان تا نفاق اگــه شـد از اســرار صبــر مرتـضا فرصتــے پیدا نمـوده بهـر هر جـور و جفا شهـــر پیغمبــر مدیـنه مهبـط روح الامین گشتـه اینڪ پایـگاه جاهلـین و فاسقـین واے اگر جهل و ستم بر ملتے حاکـم شود لایــق در یــوزگــے و حـاکــم ظالـم شود اولین طــرح سقیــفه در جـهان آغـاز شد شاهـــراه ظلــم بــر آل محـمد ص باز شد شـد غریبسـتان مدیـنه بهـر زهـرا و علـے سیلـے از شیطان خورد محبوبه رب جلـی جاهلان و دین فروشان آتشے افـروخـتند در شــرارستان کینه بیت حق را سوختند فاطمه جـان خاکیان قدر تو را نشناختند قدسیان درزیرپایت بال خویش انداختند میکنـد پــرواز سیمـرغ علــے تا کهکــشان پهلــوے بشکسـته رخ نیلے و بازو ناتوان وقت غـسل فاطمــه بیتاب شد مولا علے دیـده نیلــے بـازوے محبــوبـه رب جلے بعد از آن همرازحیدر چاه نخلستان شده اے خــدا رکـن علــے مــرتضا ویران شده گریه کن آے اهل دل بــر غربت شیر خدا اے "کیانے" نالـه کــن بر دردهـاے مرتضا «یا فاطمه مولاتے اغیثیـنے» 🖊شاعر: استاد کیانی (فاطمه جان)صد لعن و نفرین خدا و پیروانت بر دشمنان و پیروان دشمنانت باد. https://eitaa.com/Maddahankhomein
باغ ما این است ؛ طوفان شد ، صنوبر ایستاد سروی از پا اوفتاد و سرو دیگر ایستاد روی نی می رفت بی سر آفتاب کربلا باغ شاهد بود از آن پس نخل ، بی سر ایستاد حال ما را خوب می دانند عاشورائیان هر زمان اکبر زمین افتاد ، اصغر ایستاد یک اُحد دردیم آری ، حمزه رفت امّا چه باک مصطفی هر وقت تنها ماند حیدر ایستاد « قل هواللهُ أحد » را دست بستند و چه غم هر کجا قرآن در آتش رفت ، کوثر ایستاد عین تسلیم و رضائیم این تمام حرف ماست زیر خنجر رفت اسماعیل و هاجر ایستاد أینَ نصرُالله ؟ نزدیک است اذان آمد ، ببین! روی بام خانه با الله اکبر ایستاد https://eitaa.com/Maddahankhomein
🖤فاطمیه نزدیک است گرچه احوال ما پریشان است گرچه این لحظه‌ها نفس‌گیرند سروها بر زمین نمیفتند نخل ها ایستاده می‌میرند "صالِحٌ بَعْدَ صالِحٍ" یعنی این علم بر زمین نمیفتد سر ما روی دار هم برود از دل ما یقین نمیفتد کشوری ایستاده بین غبار کوچه‌ها غرق بوی باروت است گر شکسته‌ست شاخهٔ زیتون آن‌که نشکسته‌است بیروت است خم به ابروی خود نیاوردیم جمع ما نیز کم نخواهد شد کوه را می‌کَند ولی هرگز قامت عشق خم نخواهد شد پرچم سرخ را به دست بگیر همدل و هم عقیده و همراه روی سربند سبز خود بنویس: تا ابد زنده است حزب الله . . باز هم فاطمیه نزدیک است باز هم وقت بی هوا زدن است ارث مادر رسد به فرزندش جنگ با شعله، جنگ تن به تن است https://eitaa.com/Maddahankhomein
(بسم اللّٰه الرحمٰن الرحیم) شکر خدا که مکتب اسلام دین ماست ایران با ثَبات و قوی سرزمین ماست دشمن اگر چه هر نفسی در کمین ماست محکم‌تر از همیشه نماد اراده‌ایم ما پای خطّ قرمزمان ایستاده‌ایم 🍃 این انقلاب ادامهٔ راه پیمبر است اندیشه‌اش تحقّق فرمان حیدر است در خدمت اوامر زهرای اطهر است حقّا که این قیام قیامی حسینی است در گوش ما هنوز صدای خمینی است 🍃 با اقتدار کامل و با تکیه بر خدا آموخت درس یاری مظلوم را به ما هستیم با پیام الٰهی‌اش آشنا دست طلب به سمت غریبه نبرده‌اند مستضعفان به مکتب او دل سپرده‌اند 🍃 روح مقاومت به تن دوستان دمید فریاد بر سر همۀ دشمنان کشید آوازه‌اش به گوش تمام جهان رسید این سیّدی که کاخ ستم را به هم زد است ذُرّیهٔ محمّد و آل محمّد است 🍃 زخمی شدیم اگرچه ولی ایستاده‌ایم شیطان غرب را سر جایش نشانده‌ایم ما درس پایداری تمّار خوانده‌ایم عمّاروار پشت ولایت بایستید تا پایِ دار پشت ولایت بایستید 🍃 ای کدخدای خستهٔ محکوم بر فنا حقّا که سوخت میز تو و آن گزینه‌ها رو گشته است دست خبیث تو پیش ما پنبه شده هر آنچه که یک عمر رشته اید بر ضدّ ما مطالب باطل نوشته‌اید 🍃 از ما بپرس تا که بفهمید کیستیم یک عمر با شرافت اسلام زیستیم هرگز معطّل نظر غرب نیستیم حاشا که لحظه ها هدر کدخدا شود حیف دقیقه‌ای که حرام شما شود 🍃 با ما بگو که هیبت پوشالی‌ات کجاست دیگر تمام توطئه‌های تو برملاست موشک فقط جواب رجز خوانی شماست فردای انتقام به زودی رسیدنی است نابودی دوبارهٔ طاغوت دیدنی است 🍃 اینک سپاه ماست که در صحنه مانده است طعم شکست را به ستمگر چشانده است تا فتح قدس راه زیادی نمانده است آن قبله را به سلطهٔ دنیا نمی‌دهیم ما باج به یهود و نصارا نمی‌دهیم 🍃 آن جمعه که مردی از سفر می‌آید از هر شبکه موج خبر می‌آید نور دل فاطمه به همراه مسیح با سی صد و سیزده نفر می‌آید 🧢 🖌امیرحسین قاسمی‌پور🔖 https://eitaa.com/Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۶ ربیع الاول سالروز صلح امام حسن علیه السلام با معاویه ملعون خوب یا خوب تر از خوب به خوبی تو نیست ماه یا ماه تر از آن به نکویی تو نیست ای که در دایره حسن گرفتار شدی نه گرفتار ، ولی نقطه ی پرگار شدی جلوه ی حُسن تو در گوشه ی آفاق افتاد آتش مهر تو بر سینه ی عشاق افتاد هر کجا مهر و وفا هست تو را یاد کنند هر کجا لطف و عطا هست تو را یاد کنند این چه عشقی است که در سینه ی پر مهرت هست؟ این چه برقی است که در دیده ی پر سحرت هست؟ این چه سِرّی است که در سجده تباکی داری پادشاهی تو ولی مسند خاکی داری مجلس فیض تو بر سفره ی محرومان است دست احسان تو را شوق تهی دستان است کرم و بخشش و احسان متوالی داری خان رزقی و ولی سفره ی خالی داری خُلق نیکوی تو یاد آور پیغمبر هست رحمت و عفو تو بی شائبه دین پرور هست تو شبیه پدرت رنگ خدایی داری سینه ای داغ و دل تنگ خدایی داری اشجع الناسی و سردار سپاه پدری اعبد الناسی و تا مکه پیاده سفری مادرت بود که آموخت تو را اول جار یادت او داد ببخشی همه ی دار و ندار تو به همراه برادر به جوانان بهشت تو امیری ، تو امیری که خدا خود بنوشت پدرت خانه نشین شد تو صبوری کردی صلح کردی تو ولی صلح ضروری کردی ورنه کس نیست که شمشیر تو را نشناسد یا زبان سخن تیر تو را نشناسد تو امامی تو امامی و تو معصوم ترین لیک بعد پدر خویش تو مظلوم ترین https://eitaa.com/Maddahankhomein
کریم آل الله نشسته ام بنویسم گدا گدا آقا چقدر محترم است این گدای با آقا نشسته ام بنویسم حسن ، کریم ، کرم ، مدینه ، سفره ی آقا ، برو بیا ، آقا نشسته ام بنویسم به جای العفوم الهی یا حسن یا کریم یا آقا تو مهربانی ات از دستگیری ات پیداست بگیر دست مرا هم تو را خدا آقا دخیل های نبسته شده زیاد شدند چرا ضریح نداری ؟ چرا چرا آقا تویی کریم کرم زاده من گدا زاده مرا خدا به تو داده تو را به من داده همه فقیر تو هستند ما گدا ها هم گدای لطف تو هستند خضر و موسی هم سه بار زندگی ات را به این و آن دادی هر آنچه داشته بودی و گیوه ات را هم قسم به ایل و تبارت - قسم به طایفه ات غلام قاسم عبدالله توآم با هم عجیب نیست بگردد فرشته دور سرت عجیب نیست بگردد علی و زهرا هم من از بهشت به سمت شما سفر کردم که من بهشت بدون تو را نمی خواهم بدون عشق مسلمان شدن نمی ارزد بدون مهر تو انسان شدن نمی ارزد ندیده اند افاضات آفتابت را نخوانده است کسی سطری از کتابت را به دستهای گدایان فقط دعا دادند به چشم های تو دادند استجابت را چرا غلام نداری ؟ مگر که ما مردیم نشسته ایم ببینیم انتخابت را تو تکسواری حتی کسی شبیه حسین عجیب نیست بگیرد اگر رکابت را نه که نظر نخوری- نه - مدینه میمیرد اگر که دست علی وا کند نقابت را نقاب خویش بیفکن مرا دچار کنی نقاب خویش بیفکن که تار و مار کنی نشسته ام بنویسم که قامتت طوباست نگات مثل علی و صدات مثل خداست نشسته ام بنویسم علی است بابایت نشسته ام بنویسم که مادرت زهراست نشسته ام بنویسم هزار ای والله هنوز هم که هنوز است پرچمت بالاست سکوت کردی اما حسین شهر شدی سکوت کردن تو کربلاست - عاشوراست اگر که جلوه نکردی همه کم آوردند نبود دست تو آری خدا چنین میخواست قرار بود که در صلح - کربلا بشوی سکوت پیش بگیری و لافتی بشوی نشسته ام بنویسم که سفره داری تو همیشه بیشتر از حد انتظاری تو به دست با کرمت می دهی کریمانه به سائلان حسینت هر آنچه داری تو تو نیمه ی رمضانی ولی شب قدری مرا به دست خداوند می سپاری تو اگر بناست بسوزم به هیزم فردا قسم به چادر زهرا نمی گذاری تو نخواستم بنویسم ولی نفهمیدم چطور شد که نوشتم حرم نداری ت نوشتم از سر این کوچه رد مشو اما نگاه کردم و دیدم چگونه داری تو ... ... تلاش میکنی از مادرت جدا نشوی تلاش میکنی او را حرم بیاری تو میان کوچه به دنبال توست مادر تو میان کوچه به دنبال گوشواری تو مگر چه دیده ای از زندگیت سیر شدی چقدر زود شکسته شدی و پیر شدی علی اکبر لطیفیان https://eitaa.com/Maddahankhomein
صلح تو جنگ نا برابر بود قلم عهدنامه خنجر بود شاهد این مثال آوردم قاسمت را که کربلایی شد ای نگاهت به سبزی قرآن صوت بارانی تو المیزان هر که از جام تو عسل نوشید چشمهایش طباطبایی شد https://eitaa.com/Maddahankhomein
برای امام حسن مجتبی علیه‌السلام مظلومترین قهرمان تاریخ در سالروز نهضت حُسن کربلا ای روشنای شمع شب‌افروز کربلا صلح تو بود نهضت پیروز کربلا امروز حُسن کرببلا ماند، چون که بود مرهون التفات تو دیروز کربلا باید که با اشاره‌ی تو سر درآوریم از رمز و راز عالم مرموز کربلا از کینه‌ی غدیر به قربان رسید و شد رخت عزا به قامت نوروز کربلا دشت تن تو کان عقیق یمن شده است آنجا که بوده معدن فیروزه کربلا از پای منبر تو بصیرت گرفته‌اند شد غمزه‌ی تو مسئله‌آموز کربلا از کوچه‌های تنگ بنی‌هاشم آمده تا روضه‌ی تو داغ جگرسوز کربلا https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم حُسن👌🌺 حُسن شرح خصائل حسن است ماه؛ عکس شمایل حسن است چون کرم لطف کامل حسن است هرکه شاه است سائل حسن است با حسن من نمانده‌ام تنها پس نماندم به‌وقت غم تنها او کریم است؟ نه، کرم تنها کار خدام منزل حسن است شد نثارش درود هر شیعه او شد به سود هر شیعه شک‌ندارم وجود هر شیعه همه از باقی گِل حسن است در معانی و در بیان خدا شد زبان حسن زبان خدا معجزات پیمبران خدا قطره‌ای از فضائل حسن است در کرامت به شهرت غایی تا رسیده به عالم آرایی تازه گفتند؛ حاتم طایی از گدایان کاهل حسن است این نه تنها کلام من باشد حرف ما حرف پنج‌تن باشد قبله جایی‌ست که حسن باشد کعبه هم سخت مایل حسن است هرکه آمد به عرصه‌ی پیکار در نهایت گذاشت پا به فرار چاره‌ی‌فتنه‌ی‌جمل این‌بار حکمی از تیغ عادل حسن است هرکسی باحسن در افتاده نسل او تا ابد ور افتاده هرچه برخاک پیکر افتاده بر سرش مهر باطل حسن است کاردشمن مقابلش شد لنگ سرشان بعد مرگ خورد به سنگ آخرکار هرکسی در جنگ سجده‌کردن مقابل حسن است خوش‌به‌حال و اشعارش که به عشق تو بسته شد بارش فاطمه می‌شود خریدارش شاعری را که مقبل حسن است گرچه از دوستان محن دارد در دلش غصه‌ای کهن دارد در نمازش زره به تن دارد "غربت" اوج مقاتل حسن است از زمانه چه‌زود سیرشده بی‌سبب نیست گوشه‌گیر شده درجوانی اگر که پیر شده داغ یک کوچه دردل حسن است در مدینه غریب بود ولی... درد او بی‌طبیب بود ولی... همسرش نانجیب بود ولی... در و دیوار قاتل حسن است https://eitaa.com/Maddahankhomein
به مناسبت سالروز صلح ای وسعت بهاری بی انتهای سبز مرد غریب شهر ولی آشنای سبز روح اجابت است به دست تو بسکه داشت باغ دعای هر شب تو ربنای سبز هر شب مدینه بوی خدا داشت تا سحر از عطر هر تلاوت تو با صدای سبز سرسبزی بهشت خدا چیست؟ رشته ای از بالهای آبیتان آن عبای سبز از لطف اشکهای سحر غنچه داده است در دامن قنوت شبم این دعای سبز کی می شود که سایه کند بر مزار تو یک گنبد طلا ئی و گل دسته های سبز آن وقت تا قیام قیامت به لطفتان داریم در بقیع تو یک کربلای سبز یا می شود دلم گل و خشت حریم تو یا می شود کبوتر تو، یا کریم تو تو سرو قامتی تو سرا پا ملاحتی آقا تو حسن مطلقی و بی نهایتی خاک زمین که عطر حضور تو را گرفت از یاد رفت قصة یوسف به راحتی ایوب که پیمبر صبر و رضا شده از لطف توست دارد اگرحلم و طاقتی بی شک و شبهه دست توسل زده مسیح بر دامنت اگر شده صاحب کرامتی یاد پیامبر به خدا زنده می شود وقتی که گرم ذکر و دعا و عبادتی حتماً برای خواهش دست نیازمند دست تو داشت پاسخ سبز اجابتی وقتی میان معرکه شمشیر می کشی تنها تویی که مرد نبرد و رشادتی با تیغ ذوالفقار که در دستهای توست بر پا شده به عرصة میدان قیامتی بر دوش سیدالشهدا بود رایتت عباس بود آینه دار شجاعتت خورشید آسمانی ماه خدا حسن همسایهٔ قدیمی دنیای ما حسن پرواز بال های خیالی فهم ما کی می رسد به اوج مقام شما حسن روشن ترین تجسم آیات و سوره ها یاسین و قدر و کوثری و هل أتی حسن صفین شاهد تو شور و حماسه ات شیر دلیر بیشهٔ شیر خدا حسن الله اکبر تو بلند است وقت رزم آیات فتح روز نبردی تو یا حسن صلح شکوهمند تو هرگز نداشته چیزی کم از قیامت کرب و بلا حسن صلحت حماسه بود نه سازش که این چنین شد سربلند پرچم اسلام راستین در خانه‌ی تو غیر کرامت مقیم نیست اینجا به غیر دست تو دستی رحیم نیست تو سفره دار هر شب شهر مدینه ای جز تو کسی که لایق لفظ کریم نیست از بسکه داشت دست شما روح عاطفه شد باورم که کودکی اینجا یتیم نیست جز سر زدن به خانة دل خستگان شهر کاری برای هر سحرت ای نسیم نیست اینجا که نیست گنبد و گل دسته ای بگو جایی برای پر زدن یا کریم نیست داغ ضریح و مرقد خاکیت ای غریب امروزی است غربت عهد قدیم نیست با این همه غریبی و دلتنگی ات بگو جایی برای اینکه فدایت شویم نیست؟ گل داشت باغ شانهٔ تو از سخاوتت آقا زبانزد همه می شد کرامتت این گونه در تجلی خورشید وار تو گم می شود ستارهٔ دل در مدار تو روشن شده است وسعت هفت آسمان عشق از آفتاب روشن شمع مزار تو بوی بهشت، عطر پر و بال جبرئیل می آورد نسیم سحر از دیار تو دلهای ما زمینی و ناقابلند پس یک آسمان درود الهی نثار تو هر شب به یاد قبر تو پر می زند دلم تا خلوت سحرگه آئینه زار تو تا که شبی بیائی و بالی بیاوری ماندیم مات و غمزده چشم انتظار تو بالی که آشنای تو باشد ابوتراب! یا وقف صحن خاکی و پر از غبار تو بالی که سمت تربت تو وا کنیم و بعد باشیم تا همیشه فقط در کنار تو با عطر یاس تربت تو گریه می کنیم آنجا فقط به غربت تو گریه می کنیم چشمی که در مصیبتتان تر نمی شود شایستهٔ شفاعت حیدر نمی شود چشم همیشه ابریتان یک دلیل داشت هر ماتمی که ماتم مادر نمی شود مرهم به زخم های دل پر شراره ات جز خاک چادر و پر معجر نمی شود یک عمر خون دل بخورد هم کسی دگر والله از تو پاره جگر تر نمی شود یک طشت لخته های جگر پاره های دل از این که حال و روز تو بهتر نمی شود یک چیز خواستی تو از این قوم پر فریب گفتند نه کنار پیمبر نمی شود گل کرد بر جنازهٔ تو زخم سرخ تیر هرگز گلی شبیه تو پرپر نمی شود پر شد مدینه از تب داغ غمت ولی با کربلا و کوفه برابر نمی شود زینب کنار نیزه کشید آه سرد و گفت سالار من که یک تن بی سر نمی شود دیگر تمام قامت زینب خمیده بود از بس که روی نیزه سر لاله دیده بود https://eitaa.com/Maddahankhomein