استکانهای نگاهم خستگی در میکنند
چای را وقتی که از چشم خودت دم میکنی .
-𝐌𝐚𝐝𝐡𝐨𝐨𝐬𝐡-
دیدم در آن کویر درختی غریب را محروم از نوازش یک سنگ رهگذر تنها نشستهای، بی برگ و بار، زیر نفسهای آفتاب در التهاب در انتظار قطره باران در آرزوی آب، ابری رسید. چهر درخت از شعف شکفت دلشاد گشت و گفت ای ابر ای بشارت باران آیا دل سیاه تو از آه من بسوخت؟ غرید، تیره ابر برقی جهید و چوب درخت کهن بسوخت؛ چون آن درخت سوختهام در کویر عمر. ای کاش خاکستر وجود مرا با خویش می برد باد باد بیابانگرد. ای داد دیدم که گرد باد حتی خاکستر وجود مرا با خود نمی برد .
-حمید مصدق
-𝐌𝐚𝐝𝐡𝐨𝐨𝐬𝐡-
به لب زد کاسهی آبی و آن بیچاره مجنون شد
از آن موقع به پای "کاسه ها" زنجیر می بندند .
-𝐌𝐚𝐝𝐡𝐨𝐨𝐬𝐡-
مدهوش قراره برای نهمین بار تقدیمی بده .
تقدیمی به این ترتیبِ که این پیام رو در کانالتون فور میکنید، یک کلمه دلخواه و تایپِ MBTI خودتون ُمشخص میکنید که با توجه به کلمه گفته شده سناریو یک بندی و نسبت به وایب تایپ شخصیتی شما آهنگی تقدیمتون میشه .
لینکِ کانالتون رو اینجا قرار بدید .
- ظرفیت 10 -
*تا زمان دادن تقدیمی لطفا پیامُ پاک نکنید .
The sea is not the destination .
It is not close at all .
"Sea" is the beginning .
#letter
یکی از مهیج ترین احساسات زمانی است که متوجه می شوید شخص مورد نظر شما همان احساس را دارد. زمانی که شما تنها به عنوان یک گزینه جایگزین در نظر گرفته می شوید، و حتی زمانی که تمام تلاش خود را می کنید تا قدردانی نشوید، زیرا آنها به معنای بیش از حد حقیقت غم انگیز عشق هستند که عموماً ناگفته مانده است.
-𝐌𝐚𝐝𝐡𝐨𝐨𝐬𝐡-