سکوتم را باور نکن و خود هم خوب میدانی
که در اشعار من چیزی شبیهِ داد و فریادیست .
-𝐌𝐚𝐝𝐡𝐨𝐨𝐬𝐡-
پس از تحمل آن همه درد ،
کسی که به مقصد میرسد
دیگر همانی نیست که به راه افتاده بود .
-𝐌𝐚𝐝𝐡𝐨𝐨𝐬𝐡-
قادر به عشق ورزیدن خواهم بود ، فارغ از آنکه در پاسخ به من عشق ورزیده شود ، قادر به دادن وقتی که هیچ ندارم ، قادر به شادمانه کار کردن حتی در میانهٔ مَشِقات ، قادر به دراز کردنِ دستم حتی در اوجِ تنهایی و تنها ماندگی ، قادر به خشک کردنِ اشكهایم حتی هنگامی که هنوز میگریم ، قادر به باور داشتن ؛ حتی هنگامی که هیچکس به من باور ندارد .
-𝐌𝐚𝐝𝐡𝐨𝐨𝐬𝐡-
کاش میبودی و با چشم خودت میدیدی ؛
که چگونه نفسم با غم ِتو درگیر است !
-𝐌𝐚𝐝𝐡𝐨𝐨𝐬𝐡-