eitaa logo
- مَـــأوا -
345 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
791 ویدیو
37 فایل
- هوالغفار . - بنویسید به هرسطر ِ کتاب یک روز بر سر ِ اعتقاد خود میمیریم ! - کُپی؟ حلالِ حلالِ مؤمن . - برایِ تعجیل در ظھور خیلی دعا کن رفیق (: - مایل به فرستادن ِ ی صلوات محمدی ؟ - وقفِ حضرتِ ۱۱۸ .
مشاهده در ایتا
دانلود
🌠☫﷽☫🌠 چه زود فراموش کردند کسانی که دیروز در تشییع پیکر پاک سردار دلها فریاد «من یک سلیمانی هستم» سر می دادند، امروز می گویند: *«رای نمی دهم»!!!!!!* در هیچ عرصه ای تماشاچی نبود.... 🌺به نیابت از سردار سلیمانی رای می‌دهم🌺
🖐🏻‼️ میری‌کانال‌های‌مذهبی‌؛ممبرا زیر۱۰۰۰نفر... البته‌بالاترهم‌هستن؛‌‌‌‌اماکم…! میری‌کانال‌های‌عاشقانه‌وادبی‌ممبرا بالای۳۰۰۰ حقیقتاعلت‌چیست...! ‌
•••❀••• از کروناآموختیم.. جواب‌امربه‌معروف‌ونهی‌از منکر ″ به تو چه ″ نیستــــ..! آلودگـےِیڪ نـــفر ! بـه‌همه ربط دارد .. -•-•-•-•-•-•-•-•-•-•
شبتون بخیر یادتون نره که صبح از خواب بیدار شدین به مہدےزهرا سلام بدین 😊😊 شب بخیر یاعلے♥️
🌼ــــه الهی از كوی تو بيرون نشود پای خيالم نكند فرق به حالم که برانی چه بخوانی چه به اوجم برسانی چه به خاكم بكشانی نه من آنم كه برنجم نه تو آنی كه برانی... نه من آنم كه ز فيض نگهت چشم بپوشم نه تو آنی كه گدا را ننوازی به نگاهی در اگر باز نگردد، نروم باز به جايی پشت ديوار نشينم چو گدا بر سر راهی كس به غير از تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی باز كن در كه جز اين خانه مرا نيست پناهی.# یازهرا
طنزجبهه☺️ در به در دنبال آب مى گشتيم🚰 جايى كه بوديم آشنا نبود ، وارد نبوديم تشنگى فشار آورده بود😥 «بچه ها بيايين ببينين... اون چيه❓» يك تانكر بود هجوم برديم طرفش👣👣 اما معلوم نبود چى توشه روى يه اسكله نفتى هر چيزى مى تونست باشه 🗣گفتم: « كنار... كنار... بذارين اول من يه كم بچشم ، اگه آب بود شما بخورين»😉 با احتياط شيرش رو باز كردم ، آب بود به روى خودم نياوردم ، یه دلِ سير آب خوردم😋😋 بعد دستم رو گذاشتم روى دلم نيم خيز پا شدم اومدم اين طرف بچه ها با تعجب و نگرانى نگام مى كردن پرسيدند «چى شد⁉️....» هيچى نگفتم☹️ دور كه شدم، گفتم «آره... آبه... شما هم بخورين...»🤣🤣😂😂 يك چيزى از كنار گوشم رد شد خورد به ديوار پوتين بود...😃😂😆 جبهه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بیوگرافیش‌نوشته‌بود✍ قبلا‌دعا‌میکردم‌‌شهید‌بشم الان‌دعا‌میکنم‌آدم‌بشم💔 عجیب‌راست‌میگفت:)
~🕊 🙃🍃 اوایل ازدواجمان بود! یڪ شب، از صدای دلنشین قرآن بیدار شدم. نور ڪم سویے به چشمم خورد؛ از خودم پرسیدم: این نور از ڪجاست ؟ بعد از مدتے متوجه شدم آن نور، از چراغ قوه‌ای است که علی روشن ڪرده بود تا نماز شب بخواند...! چراغ بزرگتری را روشن نڪرده بود ڪه مبادا من از خواب بیدار شوم.. ✍🏻به روایت همسر ♥️🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا