هدایت شده از ‹مـٰاهِ مَـڹ›
enc_16903894943805954357400.mp3
5.63M
بدون دستام؛ چجور ازت محافظت کنم :)؟- عموجانِماهم🫀:) - ‹مـٰاهِ مَـڹ›
‹مـٰاهِ مَـڹ›
بدون دستام؛ چجور ازت محافظت کنم :)؟ - عموجانِماهم🫀:) - ‹مـٰاهِ مَـڹ›
رود را تا به ابد تشنهی مهتاب گذاشت داغ لب های خودش را به دل آب گذاشت :)
داشت شعر مینوشت..
شاعر بود، رسید به یه جایی که،
-ای کسی که روز عاشورا زینب به تو پناهنده شد!
قلم رو رها کرد روی کاغذ،
این چیه من نوشتم!
زینب-س دختر ِ فاطمه-س است،
ابالفضل-ع فرزند ام البنین-س!
مگه میشه زینب به عباس پناهنده شه!
رفت تو مایهی استغفار، خوابش برد.
آقا ابی عبدالله رو در عالم رویا دید..
آقا بهش گفتند: چرا شعر رو تموم نکردی؟
گفت: آقا اشتباه کردم!
فرمودند: چه اشتباهی؟
گفت: آقا نوشتم خانوم زینب به عباس پناهنده شده!!
آقا فرمودند: بله اشتباه نوشتی..
باید مینوشتی که روز عاشورا من هم به عباس پناهنده شدم❤️🩹!
قاصدک؛
شعر مرا از بر کن !
برو آن گوشه باغ،
سمت آن نرگس مست ،
و بخوان در گوشش
و بگو باور کن
یک نفر یاد تو را، دمی از دل نبرد ..