eitaa logo
🌱کـٰانُـون مَـهدویَّـت دانشکده علوم قرآنی شیراز 🌏✨
183 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
730 ویدیو
171 فایل
🌸˹﷽˼🌸 گفتیم در‌ دنیایی‌ که‌ از‌ هر‌ طرف‌ به‌ ارزشهایمان‌ میتازند، شاید بتوانیم‌ قطره‌ای‌ باران‌ باشم‌ در این‌ شوره‌ زار‌ مردمانِ‌ آخرالزمان.🥰 اللَّهُمَّ‌ عَجِّل‌ لِوَلیِّکَ‌ الفَرَج❤️ کانون‌مهدویت‌ دانشکده‌علوم‌قرآنی شیراز🌱 - تعاملی: @yar_313g
مشاهده در ایتا
دانلود
امام زمان عج 112.mp3
8.26M
فایل صوتی امام زمان ۱۱۲ عِشْقْــ♥️ یعنی؛ اگر همه تنهاش گذاشتن ... تو پاش وایستی! اگر همه رفتن ... تو بمونی! حالا صادقانه بگو؛ تو عاشقِ امامِ زمانت هستی؟ @ostad_shojae @Mahdaviat_uniquran
🌙 ۵ صلوات به نیت سلامتی و ظهور آقا صاحب الزمان(عج) التماس دعا... 📿 @mahdaviat_uniquran
🍃🌸سلام منجی دلها 🌸کسی نیامده جز او سر قرار خودش 🍃نشسته غرق تماشای شیعیان خودش 🌸چه انتظارعجیبی ست اینکه شب تاصبح 🍃کسی قنوت بگیرد به انتظار خودش... 🤲🌸 🌺
جـان دادیم خـاک ندادیم سوم خرداد، سالروز آزادسازی خرمشـهر، شهر حماسـه و ایثار مبارک✌️
سلام امام زمانم ✋ سرشدبه شوق وصل توفصل جوانیَم هرگز نمیشود که از این در برانیَم🌸 یابن الحسن برای تو بیدار میشوم💖 روزت بخیر ای همه‌ی زندگانیَم🌸 🤲🌺
🌙 ۵ صلوات به نیت سلامتی و ظهور آقا صاحب الزمان(عج) التماس دعا... 📿 @mahdaviat_uniquran
🌻 🌤 💠امام على عليه السلام: 🌺جالِسِ العُلَماءَ يَزدَد عِلمُكَ، ويَحسُن أدَبُكَ، وتَزكُ نَفسُكَ 🌸با دانشمندان، همنشینی کن تا دانش ات افزون گردد، و ادبت نیکو شود، و تزکیه نفس یابی
🖤💔🖤 💔مـرا بـا ، الفـٺ از قدیم اسٺ 🏴ڪه مرغ دل بہ صحن مقیم اسٺ 💔محبیـن خـون زِ ابـر دیـده بـاریـد 🏴عزاے و اسٺ ⚜🥀 🤲🌷
💚 •|🌙🕊|• هر صبح، به شوق عهد دوباره با شما چشمم را باز میکنم عهد میکنم با شما، هر روز که میگذرد، عاشقانه تر از قبل چشم به راهتان باشم... السَّلاَمُ عليكَ يا وَعْدَ اللهِ الَّذِى ضَمِنَهُ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫یادی از شهید حاج منصور خادم صادق💫 پاره جگرم، کودک شش ساله ام را به ناگاه از دست دادم. برایم مصیبت سنگینی بود. خیلی بی تاب بودم. پیکر نحیفش را کنار قبر برادر شهیدم بُردم و دَمی گرفتیم. بعد هم او را به خانه ابدیش سپردم. خیلی آشفته و پریشان بودم. از کنار مزار پسرم به سمت گلزار شهدا آمدم، رو به قبور شهدا گفتم: رفقا، اگر هنوز رفاقتی مانده، پسر من را هم تنها نگذارید، دورش را بگیرید، آخه پسرم خیلی بابایی بود! چند شب گذشت. خواب پسرم را دیدم. دست می کشیدم روی سر و بدنش، غمی نداشت. گفتم: سلام بابایی، چطوری؟ گفت: بابایی، دیشب آقا منصور آمد پیشم! - کدام منصور بابا؟ - نمی دونم گفت رفیق بابا هستم! از خواب پریدم. همان نیمه شب به سمت گلزار شهدا و رفتم کنار قبر حاج منصور. گفتم: خیلی مردی، ممنون.