مهدیاران | mahdiaran
📌 از تهران تا بهشت 🔸 هوا کاملاً تاریک شده بود. احمدآقا تابلوی کنار جاده را به پارسا- که پشت سر هم
📌 از تهران تا بهشت
🔸 پارسا با بیمیلی به قسمت پیامکها رفت. بیشتر از هجده پیام از پدر و مادرش داشت. حتی عمومحمد هم پیام داده بود. نوشته بود:
کجایی پارسا؟ بابات داره سکته میکنه. حال مامانت خوب نیست. لااقل به من بگو کجایی!
جا خورد.
ظهر موقع قایمشدن در ماشین احمدآقا فکر میکرد تا فردا هم کسی متوجه نبودنش نمیشود، اما حالا خبر نبودنش به ساری هم رسیده بود…
پارسا سکوت طولانی حاکم را شکست.
- چرا شما پدر و مادرا اینجوری هستین؟ چرا به بچههاتون نمیگین که واستون مهمن؟ اصلاً چرا جوری رفتار نمیکنید که ما احساس امنیت و اهمیت کنیم؟
🔹 احمدآقا با خودش فکر کرد: چرا میگه شما؟! نکنه احسان هم مثل پارسا فکر میکنه؟
با این حال برای دلگرمی پارسا گفت:
- راست میگی! ماها گاهی آنقدر غرق کار و تلاش برای رفاه خانوادهمون میشیم که از رسیدگی به احساسات اونا غافل میشیم.
پارسا متعجب شد. تا به حال با این دید به مشغلهٔ پدرش نگاه نکرده بود. اما مادرش را هنوز هم درک نمیکرد.
- گیرم پدرا درگیر کارن، مادرا چی؟
- درسته که هرکسی مسئول رفتار خودشه، اما خانواده و جامعه و رسانه هم توی تغییر ذائقه افراد و سبک زندگیا سهم دارن. مثلاً خودت! تا حالا همونطور که تمومشدن پول توجیبی و زمان شهریه کلاسهاتو به پدر و مادرت اعلام میکنی، خواستهها و نیازهای عاطفیتو بهشون گفتی؟
🔸 پارسا به فکر فرو رفت. با خودش فکر کرد، شاید وجود او، نقطه شروع تلاش پدر و مادرش برای تغییر بوده است. یاد حرفهای تلفنی مادرش با دوستش افتاد. دو سال پیش بود. بعد از اولین جلسه کلاس رباتیکش. مادر- بیخبر از حضور پارسا پشت سرش- به دوستش میگفت: «امروز که منتظر پارسا بودم با مادر یکی از همکلاسیهاش آشنا شدم. خانمه زبانش فول بود. چند تا پیج اینستاگرامی و درآمد بالا داشت. باید تیپ و قیافه خودش و پسرش رو میدیدی. طفلی بچهام پارسا!»
یادش آمد که خودش هم مادرش را برای ندانستن جواب سوالات فیزیک و زیست سرزنش کرده بود و با مادر دوستش منصوری که پزشک بود، مقایسه کرده بود.
ناگهان خجالتزده شد. دلش نمیخواست بیشتر از این به گذشته و اشتباهات خودش و پدر و مادرش فکر کند. چشمانش را بست. میخواست کمی استراحت کند، اما به خوابی عمیق فرو رفت.
📖 #داستان_کوتاه ؛ قسمت چهارم
ویژه ولادت #امام_رضا علیهالسلام
✅️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
🖼 #طرح_مهدوی ؛ #مناسبتی
🕋 چه زیباست زیارت مهدی فاطمه دور کعبهٔ آمال رضا...
🌸 ویژه ولادت #امام_رضا علیهالسلام
✅️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
📌 قطار ظهور...
🔅 امام رضا جان!
از شما یاد گرفتم چگونه برای امام زمانم سربازی کنم. آنجا که گفتید: «خدایا در زمینهٔ یاریرسانی به امام زمان، شخص دیگری را جایگزین ما نکن که این تبدیل هرچند بر تو آسان است، بر ما بسی گران خواهد بود.»
⏰ فهمیدم اگر هشدار ساعتم را قبل از ظهور تنظیم نکنم، توفیق سربازیام برای امام زمان، قضا میشود. وقتی قطار ظهور از راه برسد، دیگر منتظر من نمیماند که ساعتها و روزها بعد، خودم را به ایستگاه یاوران مهدی برسانم.
زمان برای آمادهشدن اندک است. اگر برای پیوستن به یاران امام، امروز و فردا کنم، قطعاً کسی دیگر جای مرا خواهد گرفت.
📝 #دلنوشته_مهدوی ؛ ویژه ولادت #امام_رضا علیهالسلام
✅️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ «غیبت در سخن امام رضا»
🔅 #امام_رضا علیهالسلام:
🔹 برای قائم غیبتی است که مدتش طولانی است. گویی شیعیان را با چشم خود میبینم که همچون گوسفند بیشبان به دنبال چراگاهی میگردند و نمییابند. آگاه باشید! کسی که آن روز بر دین خود ثابت قدم باشد، قلبش از طولانی شدن غیبت امامش به قساوت نمیگراید و در روز رستاخیز در بهشت با من و در مقام من باشد.
📚 (ابن بابویه، ۱۳۷۸ه.ق. جلد ۱، ص ۲۱۳)
📥 دانلود با کیفیت بالا
https://aparat.com/v/If30c
✅️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
📌 بازم آقایی کن...
🔹 بچه که بودم، تا پدر و مادرم بار سفر میبستند و میگفتند: «میریم حرم امام رضا»، قند تو دلم آب میشد!
آقاجان! با تو و حرم تو بزرگ شدیم و سر سفرهٔ تو رشد کردیم و قد کشیدیم. حرم تو، خونهٔ پدری ماست، ولینعمت همهٔ ما، تو هستی.
میگن حرمت قطعهای از بهشته، ولی من میگم: انگار خود بهشته!
🔸 آقاجون! از هرکی بریدیم و از هرجا ناامید شدیم، به آغوش امن تو پناه آوردیم.
درِ خونهات به روی همه بازه.
دیدم همهجا بر در و دیوار حریمت، جایی ننوشته که «گنهکار نیاید»!
تنها مأمن و پناهگاه ما تو هستی و قلبم همیشه با تو آرومه. خیلیها از حرمت راهی کربلا شدن… خیلیها حاجتروای دنیا و عقبی شدند…
🔹 امروز که عیده و تولدته، ما ازت عیدی میخوایم. بیا بازم آقایی کن و ما رو حاجتروا کن. تو را «به فاطمه، به فاطمه، به فاطمه»، اللهم عجل لولیک الفرج…
📝 #دلنوشته_مهدوی ؛ ویژه ولادت #امام_رضا علیهالسلام
✅️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
مهدیاران | mahdiaran
📌 از تهران تا بهشت 🔸 پارسا با بیمیلی به قسمت پیامکها رفت. بیشتر از هجده پیام از پدر و مادرش داشت.
📌 از تهران تا بهشت
🔸 - پارسا! پاشو عمو! رسیدیم.
پارسا با صدای احمدآقا از خواب پرید. با کف دست، چشمانش را مالید و به بیرون نگاه کرد. دیگر خبری از جاده و تاریکی نبود. در شهر بودند. شهری که غرق چراغانی و روشن و رنگارنگ و خوشحال بود.
🔹 - مردونه خوابیدیهااا. هرچی واسه نماز صدات کردم هم بیدار نشدی.
- ساعت چنده؟
- حدود سه و ربع.
احمدآقا پیچید توی یک خیابان فرعی و چند دقیقه بعد وارد کوچهای بنبست شد. پیاده شد و چند ضربه آرام به در کوچکِ آخرین خانه زد. مردی که انگار از قبل پشت در منتظر بود، در را باز کرد. احمدآقا را که دید، بیرون آمد و او را در آغوش گرفت. پارسا چهرهٔ مرد قدبلندی که پیژامه تیره پوشیده و اسمش ناصر بود را نمیدید.
🔸 احمدآقا رفت پشت ماشین. طناب کنفی را از دور پای گوسفند و میله باز کرد. حیوان را بغل زد و پایین آورد. گوسفند که انگار خسته و گرسنه بود، خودش را به در خانه رساند و بدون تعارفِ آقاناصر وارد حیاط شد.
آقاناصر گفت: بیا تو یه خستگی در کن. صبح زود برو.
احمدآقا گفت: میبینی که هنوز یک امانتی دیگه دارم که باید تحویل امام رضا بدم. بعد از زیارت میام دنبال گوسفند.
پارسا در جواب تلاش آقاناصر که سرش را برای دیدن پارسا خم کرده بود، سلام کرد.
- سلام عمو! ای جَلَب. خوب خودتو آویزون رفیق ما کردی و آمدی زیارت.
پارسا جا خورد، اما چیزی نگفت.
🔹 آقاناصر خداحافظی کرد و رفت داخل. احمدآقا پشت فرمان نشست و چراغ سقف را روشن کرد. توی چشمان پارسا نگاه کرد و گفت: خب، اول بریم هتل دیدن پدر و مادرت یا مستقیم بریم حرم؟
چشمان پارسا از تعجب گِرد شد.
- اینجوری نگام نکن. دامغان که بودیم بهشون زنگ زدم. بیچارهها تو راه اداره پلیس بودن. وقتی ماجرا رو شنیدن، گفتن با اولین پرواز میان مشهد.
پارسا دمغ شد و زل زد به کف ماشین.
احمدآقا دست برد زیر چانه پارسا و سرش را بالا آورد.
- نگران نباش. همهچی روبهراهه. اولش خیلی ناراحت شدن. حقم داشتن. تا خودت بچهدار نشی، نمیفهمی چی بهشون گذشته. اما بندههای خدا فکر نمیکردن که تو به چیزی بیشتر از درس و مشقت فکر کنی و صحبتهاشون در مورد طلاق رو جدی گرفته باشی.
🔸 پارسا چیزی نگفت.
- حالا چیکار کنیم؟
پارسا یاد خواب چند شب پیشش افتاد. با پدر و مادرش روبهروی ایوان طلا نشسته بودند و «امینالله» میخواندند. آن روز وقتی بیدار شد به خوابش خندید، اما حالا درست در چند قدمی تعبیر رویایش بود.
- میشه تو حرم همدیگه رو ببینیم. مثلاً توی صحن انقلاب.
احمدآقا لبخندی زد و سری به نشانه تأیید تکان داد و تلفنی محل قرار را به پدر پارسا اعلام کرد.
به ورودی حرم که رسیدند، هوا گرگ و میش و بَست شیرازی شلوغ و غرق ذکر و نور و عشق بود. برای اولین بار خودش اذن دخول خواند. سالهای قبل مادرش اذن دخول میخواند و او گوش میداد. به فراز آخر که رسید، چشمانش مانند چشمان مادر، خیس شد.
- «فَاْذَنْ لى يا مَوْلاىَ فى الدُّخُولِ، اَفْضَلَ ما اَذِنْتَ لِأَحَدٍ مِنْ اَوْلِيآئِكَ، فَاِنْ لَمْ اَكُنْ، اَهْلاً لِذلِكَ، فَاَنْتَ اَهْلٌ لِذلِكَ.»
🔹 یاد خاله مهین افتاد. اینطور وقتها دست میگذاشت روی شانه مادر و میگفت: قبول باشه. وقتی موقع اذن دخول خوندن دلت میشکنه و گریهات میگیره، یعنی بهت اجازه دادن و انشاءالله دست پُر برمیگردی.
از اتاق بازرسی که گذشتند، احمدآقا دست بر سینه گذاشت و بلند گفت: السلام علیک یا علی بن موسی الرضا… آقاجان! اینم مهمونی که دعوت کرده بودید. صحیح و سالم تحویل شما.
پارسا خندید. دست بر سینه گذاشت. سلام داد و زیر لب گفت: ممنونم آقاجان! ممنونم پدر مهربونم.
🔸 احمدآقا گوش تیز کرد.
- گوش کن! مراسم نقارهزنی شروع شده.
پارسا با قدمهای آرام، شانه به شانه احمدآقا- که حالا خیلی بیشتر دوستش داشت- به سمت صحن انقلاب حرکت کرد. در حالی که میدانست یک قول مردانهٔ امام زمانی به امام رضا بدهکار است.
صدای طبل و نقارهها هر لحظه بیشتر میشد. درست مانند اشتیاق پارسا برای دیدن دوباره پدر و مادرش یا مثل ارادتش به امام رضا و عشقش به امام زمان.
📖 #داستان_کوتاه ؛ قسمت پنجم (پایانی)
ویژه ولادت #امام_رضا علیهالسلام
✅️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
📌 #اطلاعیه
🏴 مراسم عزاداری شهادت #امام_رضا علیهالسلام
👤 سخنران: استاد #رائفی_پور
🎙 مداح: حاج مهدی #رسولی
📍مکان: مشهد، خیابان امام رضا ۱۹، حسینیه آیتالله العظمی شاهرودی
⏱ زمان: جمعه ۲۴ شهریور، ساعت ۱۵
☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
هدایت شده از مهدیاران | mahdiaran
📌 #اطلاعیه
🏴 مراسم عزاداری شهادت #امام_رضا علیهالسلام
👤 سخنران: استاد #رائفی_پور
🎙 مداح: حاج مهدی #رسولی
📍مکان: مشهد، خیابان امام رضا ۱۹، حسینیه آیتالله العظمی شاهرودی
⏱ زمان: جمعه ۲۴ شهریور، ساعت ۱۵
☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
🔰 مراسم عزاداری شهادت #امام_رضا علیهالسلام
👤 سخنران: استاد #رائفی_پور
👤 مداح: علیاکبر #حائری
⌛️ مشهد، خیابان امام رضا ۱۹، حسینیه آیتالله العظمی شاهرودی
شنبه ۲۵ شهریور، ساعت ۱۵
☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 #کلیپ ؛ #استوری
📝 تجلّی رأفت خدا در زمین بود.
صبور و مهربان...
حالا فرزندش مهدی، وارث همان عطوفت و دوستداشتن است.
عالم از این خاندان رئوفتر سراغ ندارد.
▪️ ویژه شهادت #امام_رضا علیهالسلام
☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
📌 مرهمی بر پینهها...
🔸 سلام امام رضا جانم!
هرکسی در خانه مریضی دارد، مریضش را برای شفا، پیش شما میآورد.
آقا جان! من هم مریض دارم. سالهاست قلبم بیمار شده. دیگر وقتی از تنهایی امام زمان حرفی زده میشود، مثل قدیمترها به تپش نمیافتد. انگار خون غیرت در رگهایش رسوب کرده باشد. چیزی شبیه عتیقههای انباری قدیمی شده که زنگ بیاحساسی، سر تا پای وجودش را دوره کرده باشد. اگر اجازه دهید، میخواهم قلبم را به محضرتان بیاورم تا دستی به سر و رویش بکشید و مرهمی بر پینههای سرسختش بگذارید. شاید لطیفتر شود و به خاطر بیاورد که امام تنهایش از این دوری و غیبت، چه دردی میکشد.
📝 #دلنوشته_مهدوی ؛ بهمناسبت شهادت #امام_رضا علیهالسلام
☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 #کلیپ ؛ #استوری
▫️ یا امام رضا!
دوباره آمدهام با کولهباری از دلتنگی. با بغضی در گلو، به دنبال واژهای هستم برای عرض تسلیت به فرزندتان مهدی اما پا در حرمت که میگذارم، زبانم از شوق، بند میآید.
▪️ ویژه شهادت #امام_رضا علیهالسلام
☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
📌 صدایت را میشنود...
💛 حرم یعنی یک جای امن؛ جایی که دلت آرام میگیرد. وقتی از شلوغیهای دنیا به گوشهای از حرم پناه میبری، مطمئنی که اینجا قدمگاه امامزمانت هم هست؛ وقتی به زیارت جدّش رضا میآید.
💚 و میدانی در این حرم، یک نفر هست که تو را میبیند و صدایت را میشنود و جوابت را میدهد.
فقط کافیست او را خالصانه صدا بزنی و دستِ ادب بر سینه گذاری. آنگاه میبینی صدایی در گوشَت میپیچد که میگوید: خوش آمدی.
📖 #دلنوشته_مهدوی ؛ ویژه ولادت #امام_رضا علیهالسلام
✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
چشم به راه است او.pdf
87.3K
📝 فایل #پی_دی_اف
📌 #داستان_کوتاه «چشم به راه است او»
🦌 این داستان از زبان آهوانی است که از آمدن کرونا شاد شدند و عنایت امام رضا علیه السلام به آهویی که با اشک چشمانش تلاش میکرد تا مانع رفتن امام شود...
🌺 ویژه ولادت #امام_رضا
✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
📌 باعث لبخند امام زمان...
💛 سلام امامرضا جونم!
شما رو به اون لحظههایی که برای حضرت معصومه لالایی میخوندید قسم، نگاهی به من و دوستام بکنید تا ما هم جزء زمینهسازان خیر در ظهور باشیم…
و باعث لبخند امام زمانمون باشیم…
💌 خلاصهٔ تمام التماس دعاهایی که امانت گرفته بودم رو توی نامهای که انداختم تو ضریحتون، نوشتم...
📖 #دلنوشته_مهدوی ؛ ویژه ولادت #امام_رضا علیهالسلام
✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
📌 خادمالرضا
❓ امام رئوفم، هر وقت دلم برای امامزمان تنگ میشود، به آغوش حرم، پناه میآورم و چشم در چشم ضریحتان به تماشای خیال او مشغول میشوم.
و هر وقت این سؤال در گوشهٔ ذهنم، قد عَلم میکند که چگونه برای امامم سربازی کنم، خاطرات خادم عزیز و مهربان شما را مرور میکنم.
☀️ همان مرد خستگیناپذیری که با تلاشهای بیوقفهاش روی خدمت و خدمتگزاری را سفید کرد. همان مردی که به رویِ اخمآلود تهمتها و طعنهها لبخند ملیحی زد و رفت.
و هیچ وقت، خاطرهٔ آن روز از حافظهام پاک نمیشود که در سازمان ملل، با اقتدار، قرآن به دست گرفت و در مقابل چشمهای دنیا، یاد و نام امامزمان را زنده کرد.
📖 #دلنوشته_مهدوی ؛ بهمناسبت شهادت #امام_رضا علیهالسلام (بهروایتی)
☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
🔸از شهر و دیارش شده راهی بِشَود ساکنِ ایران
از خاکِ پیمبر بکَند دل، که شَود کعبۀ یاران
🔸از سمت خراسان برساند به جهان دعوت حق را
او آمده آماده کند لشکر مهدی ز خراسان
✍️ حامی
📖 #اشعار_مهدوی ؛ ویژه سالروز حرکت #امام_رضا علیهالسلام از مدینه به سمت ایران
☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
📌 مسافرِ طوس..
🔸 آن روز که اسباب سفر را برای رفتن مهیا کردی، میدانستی که دیگر شهر پیامبر را نخواهی دید اما دلگرم بودی به سرزمینی که روزی شیعهخانۀ مهدی عجل الله تعالی فرجه خواهد شد.
و حالا کشوری که به آن امید داشتی این روزها بیشتر از قبل حامی مظلومان عالم است و آمدن فرزندت را انتظار میکشد.
📖 #دلنوشته_مهدوی ؛ ویژه سالروز حرکت #امام_رضا علیهالسلام از مدینه به سمت ایران
☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
📌 شرط قبولی توحید...
📝 بیستهزار نفر، قلمبهدست آمادهٔ نوشتن هستند.
مولای غریبان، لب به سخن میگشاید. سکوت همهجا را فراگرفته است و چشمها به لبان مبارک امام رضاست:
«اللَّه جَلَّ جَلَالُهُ یقُولُ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی»
📚 همه خوشحال از توحیدشان و مشغول کتابت روایت، که دوباره فرمودند:
«بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا»
ولی امان خدا و توحیدش شرط دارد و من شرط قبولی آزمون توحیدم، یعنی ما امامان شرط قبولی توحیدیم.
☀️ و امروز، مهدی، شرط قبولی توحید ماست.
📖 #دلنوشته_مهدوی ؛ بهمناسبت سالروز ورود #امام_رضا علیه السلام به نیشابور و نقل حدیث سلسله الذهب
✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
دعای زمان غیبت.mp3
8.58M
🔊 #صوت_دعا
👤 حسین #حقیقی
📖 دعای زمان غیبت که مولایمان #امام_رضا علیهالسلام امر به خواندن آن نموده است.
🤲 أَللَّهُمَّ ادْفَعْ عَنْ وَلِیِّکَ وَخَلیفَتِکَ، وَحُجَّتِکَ عَلیٰ خَلْقِکَ...
☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
📌 پدری مهربان...
☀️ وقتی #امام_رضا علیهالسلام میفرماید:
«امام، مونسی دلسوز، پدری مهربان و برادری همدل است»
🖤 دو کُد به تو میدهد؛ هم خودش را به تو میشناساند، هم حریر دلت را به محبت امام زمان سنجاق میکند.
☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 #کلیپ ؛ #استوری
▫️ یا امام رضا!
دوباره آمدهام با کولهباری از دلتنگی. با بغضی در گلو، به دنبال واژهای هستم برای عرض تسلیت به فرزندتان مهدی اما پا در حرمت که میگذارم، زبانم از شوق، بند میآید.
🏴 ویژه شهادت #امام_رضا علیهالسلام
☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
📌 دلتنگ دیدار...
▫️ یا امام رضا!
شما تنها مأمن و پناه همهٔ ما هستید. هر وقت از تموم دنیا خسته میشیم، فقط حرم امن شماست که حالمون رو خوب میکنه. هر دفعه که میام، دور و بر شما شلوغه. یکی گوشهٔ دِنجی تو صحن نشسته و چشم به گنبد دوخته.
▪️ یکی گرفتار و دردمند دخیل پنجره فولادتونه. مادری بچه به بغل، داره زیارتنامه میخونه. بعضیها اومدن زندگی مشترکشون رو از حرم شما شروع کنن. یکی مریض داره...
خلاصه هر کی با یه حاجتی میاد خدمتتون؛ هیچ کدوم هم دست خالی برنمیگردن. از بس که شما مهربونید!
▫️ صحن و سرای شما، عجیب بوی پسرتون «مهدی» رو میده. خیلیها هم واسه همین میان تا دعا کنن عاقبتبخیر بشن. شاید خدا به خاطر شما، اونا رو هم قبول کنه و اسمشون رو جزء یارای مهدی بنویسه.
▪️ آقاجون، ای سلطان خراسان! برامون دعا کنید و فرج مولامون رو از خدا بخواید.
بهخدا ما دلتنگ دیداریم. درسته کارهامون اینو نشون نمیده ولی قلبامون پُر از محبت شما و اولاد شماست. آقا دعا کنید برامون. دعا کنید عاقبتبخیر بشیم و تا نمُردیم، آقامون رو ببینیم.
📖 #دلنوشته_مهدوی ؛ ویژه شهادت #امام_رضا علیهالسلام
☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
زیارت_حضرت_صاحب_الامر_در_حرم_امام_رضا_علیهالسلام.mp3
2.32M
🔊 #صوت_دعا
👤 سید حجت #بحرالعلومی
📖 زیارت حضرت صاحب الزمان در حرم مطهّر #امام_رضا علیهالسلام
🤲 اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ الْبُرْهانِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى آبائِکَ الطَّیِّبینَ، وَأَجْدادِکَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ.
☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
👤 #امام_رضا علیهالسلام:
☀️ به خدا سوگند، چشمانِ شما به مهدی نمیافتد، مگر اینکه آزمایش شده و خالصسازی شوید، و از یکدیگر متمایز شوید، تا جایی که از شما نمیمانند مگر بسیار کمیاب و کمیابترین و نادرترین!
📚 غیبت نعمانی، صفحه ۲۰۸
📜 #حدیث
✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran