فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 #کلیپ ؛ #استوری
▫️ ای در این حادثهها، نام تو آرامش من...
🔅 اللهم عجل لولیک الفرج
✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ قرائت زیارت #آل_یاسین
با سرعت مناسب برای قرائت غروب جمعهها
واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@mahdiaran
1_1413030717.mp3
19.46M
کلیپ قرائت زیارت #آل_یاسین
با سرعت مناسب برای قرائت غروب جمعهها
واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@mahdiaran
📌 اشک...
🤲 مولای من! شما فرمودید خدا را به جان عمه جانم زینب قسم دهید، فرج مرا برساند.
یابن الحسن! آقاجان! و ما غافلتر از همیشه بر مصائب حضرت صبر، زینب سلام الله علیها، اشک ریختیم، بیآنکه سراغی از نشانی شما بگیریم.
🏴 سالروز شهادت #حضرت_زینب کبری سلامالله علیها تسلیت باد.
📝 #دلنوشته_مهدوی
☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 #کلیپ ؛ #استوری
👤 استاد #رائفی_پور
▪️ از #حضرت_زینب درس بگیر برو امام زمانت رو معرفی کن...
☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@mahdiaran
دعای عهد.mp3
21.59M
صوت قرائت #دعای_عهد
قرار صبحگاهی منتظران ظهور
سرعت مناسب برای قرائت روزانه
🖼 #طرح_مهدوی ؛ #تلنگر
📌 راننده تاکسی...
🚖 رانندهٔ تاکسی ترمز کرد.
پیرمردی با دستان لرزان در هوای سرد، مسیرش را گفت.
راننده، حوصلهٔ سوارکردنش را نداشت. بهانه آورد و سریع دور شد.
نگاه پیرمرد به شیشهٔ تاکسی ماند که نوشته بود: اللهم عجل لولیک الفرج…
✍️ فرمل السائق التاکسی
و سأل مِن الشیخ أین یذهب. فأجاب الشیخ و یدیه ترجفان مِن البرد
ما كان السائق يرغب أن يسوق في تلك الطريق فاعتذر مِنه و غادر بسرعة
بقى ينظر الشيخ إلى عبارة مكتوبة على نافذة التاكسي:
اللهم عجل لولیک الفرج…
👤 او هم خودش را #یک_منتظر میدانست!
کان السائق یعتبر نفسه مِن المنتظرین!
☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
❓ مدتهاست دنبال کاری میگردم که با انجامدادنش به چشم شما بیایم.
اما «انجام ندادن» را پیدا کردم!
انجامندادن کارهایی که شما را ناراحت میکند. 😔
✅ @Mahdiaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ «نزدیکیهای ظهور»
👤 استاد #رائفی_پور
🔺 حکومتی که قبل از ظهور دست به کشتار میزند...
📥 دانلود با کیفیت بالا
✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
دعای عهد.mp3
21.59M
صوت قرائت #دعای_عهد
قرار صبحگاهی منتظران ظهور
سرعت مناسب برای قرائت روزانه
🖼 #طرح_مهدوی
👤 شهید مصطفی چمران
💚 امام زمان منتظر ظهور است، او میخواهد که هرچه زودتر ظهور کند و ریشه ظلم و فساد را از این عالم براندازد و عدل و داد را به جای آن برقرار سازد.
شهید چمران
🌷 #مهدویت_و_شهدا
✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ «اسیران شهوت»
👤 استاد #شجاعی
🔺 تو اسیر کدوم دست از شهوات شدی؟
▫️ بخدا قسم فرج حاصل نمیشود مگر اینکه شما در #آخرالزمان غربال شوید...
📥 دانلود با کیفیت بالا
✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
دعای عهد.mp3
21.59M
صوت قرائت #دعای_عهد
قرار صبحگاهی منتظران ظهور
سرعت مناسب برای قرائت روزانه
📌 #طرح_مهدوی ؛ #عاشقانه_مهدوی
🔹 داوود من! دوباره بخوان تا که عالمی
ایمان بیاورد به طنینِ صدایتان...
🔅 اللهم عجل لولیک الفرج
🖼 #پروفایل
✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 #کلیپ ؛ #استوری
▫️هرکسی خوشبختی را یکجور معنا میکند...
اما من میگویم: هرجا که شما باشی، خوشبختی هم آنجاست.
🔅 اللهم عجل لولیک الفرج
✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
🗂 #آرشیو فایل زیپ #استوری
📱 ۴۰ عدد کلیپ #بدون_لوگو با موضوع #سلام_بر_تو در سایز استوری
🗓 مناسب روزشمار #نیمه_شعبان و دهه مهدویت
📥 دانلود مستقیم فایل از سایت
🖇 حجم فایل: ۵۰۰ MB
✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
🗂 #آرشیو فایل زیپ #داستانک
🖼 ۲۷ عدد تصویر #بدون_لوگو با موضوع #هدیه_تولد در دو سایز استوری و پروفایل
🗓 مناسب روزشمار #نیمه_شعبان و دهه مهدویت
📥 دانلود مستقیم فایل از سایت
🖇 حجم فایل: ۱۰۹ MB
✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
یک منتظر.zip
4.56M
🗂 #آرشیو فایل زیپ #تلنگر
🖼 ۲۲ عدد تصویر #بدون_لوگو با موضوع #یک_منتظر در دو سایز استوری و پروفایل
🗓 مناسب روزشمار #نیمه_شعبان و دهه مهدویت
✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
❓ #کجای_قصۀ_ظهوری ؟!
1⃣ قسمت اول
📆 سلام جان برادر! امیدوارم توی این روزهای پاییزی حال دلت خوب باشه. کلّی با خودم کلنجار رفتم بنویسم یا نه. دل به دریا میزنمو واسه خودم مینویسم. یه جور مشقکردن واسه کلاس انتظار...
همهچی از آخرین روز ماه صفر شروع شد. روز آخری، حس عجیبی داشتم. یه جور دلتنگی واسه پیرهن مشکیم که بهش خو کردم و دلم نمیاد ازش دل بکنم و بازم چشم بدوزم به تقویم و محرم سال دیگه و مدام چرتکه بندازمو مدام با خودم بگم: سال بعد هستم یا نه…
🛵 با یکی از بچههای هیأت از مسجد بیرون اومدم. دمِ در نمیدونم چی شد. حرفامون تازه گل انداخت، از هر دری حرف زدیم که خواسته یا ناخواسته، بحث کشیده شد به اون سوال، سوالی که موقع خداحافظی، در حالی که سوئیچ موتور رو روشن کرده بودم، زمینگیرم کرد!
نمیدونم چی شد، حرفمون به اینجا کشید که شهدا مگه زن و بچه نداشتن، مگه زندگی نداشتن، پس چی شد راحت از همه چی گذشتن و سبکبال رفتن؟!
🚘 هر کدوممون جوابهایی فراخور درک و احساسمون دادیم، اما من، توی خماری فهمیدنِ راز این شیدایی موندم، بعضی سوالا، جوابش گفتنی نیست، چشیدنیه، شایدم دیدنی...
خداحافظی کردم، سوار موتور شدم، به راه افتادم. یهویی لرز رفت توی بدنم، اما هنوز اون سوال باهام بود؛ توی ترافیک، لابهلای ماشینایی که توی هم وول میخوردن، توی مسیر و توی نسیمی که به صورتم میخورد و لرز بدنمو شدیدتر میکرد.
🏠 هرچی بود منو با خودش همراه کرد، دلم میخواست به قدر فهمش بفهمه، مگه میشه یه آدم دلش اونقدر بزرگ بشه که هیچ تلاطمی توی زندگی نتونه آرامشش رو بهم بزنه. جلوی در خونه رسیدم. کلید رو چرخوندم توی قفل، رفتم توی خونه، البته فکر و خیال زودتر از من دویدن توی خونه!
🗣 ادامه دارد...
📖 #داستان_کوتاه
@Mahdiaran