#پروانه_ای_در_دام_عنکبوت
#نویسنده_خانم_ط_حسینی
#قسمت۸۶ 🎬
خیلی دوست داشتم خودم را زودتر به خانه برسانم وبه علی اطلاع بدهم,دوباره قامت زیبای علی جلوی در ورودی که با تکان دادن دست وسروتمام اعضا وجوارحش ,خودش رامیکشت تا توجه ام را جلب کند,یه کم شیطان شدم,سرم را انداختم پایین,انگار ندیدمش وخیلی راحت از کنارش رد شدم.
صدای علی بود پشت سرم:عه بانووو,نازبانو,دکتر...خدایا شکرت بانوی نازنینم کوروکر شد رفت پی کارش خخخخ ومحکم دست مردانه اش دستم راگرفت..
من:عه تویی؟!فکر کردم روحت هست خخخخ
علی:عجب...حالا دیگه همسرگرامت هم نمیشناسی ,برگو چه به خوردت دادند که تمام زندگی ات,داروندارت,پناه گاه امنت وغلامت را نشناختی؟😉
من:شناختمت ,تازه من از,فرسنگها بوت راحس میکنم آقااا,خواستم سربه سرت بذارم,علی...نمدونی چی چی شد..
علی:حدس میزنم,حالابزار برسیم خونه ,توهم نمدونی چی چی شده..
بازم علی برد, دوباره حس کنجکاویم به غلیان افتاد,یعنی چی شده؟
علی:صبرکن دخترک فضول,اینبار دیگه چیزی نیست که بخوای دزدکی بری سروقت کیفم..اشاره کرد به سرش وادامه داد:اینجاست..
نهار ونماز و....تمام شد یک چایی عراقی ریختم ونشستم روی مبل وگفتم:علی من بگم یا تومیگی؟؟
علی زد زیرخنده وگفت:بیچاره این یهودیا که انتر دست من وتو شدن.
درحالی که خیره شده بودم توچشاش گفتم:نه بیچاره یک دنیا که بازیچه دست این خناثان شدند وشروع کردم به تعریف هرچه که دیده وشنیده بودم..
علی:نه عالیه..افرین ...امیدوارم طی همین روزها خبرهای بهتری بشه,یعنی تویک نفوذی بالفطره ای....زاده شدی که سراز کار شیاطین دراوری..
من:حالا توبگو چی شده,بگو که دارم از کنجکاوی میترکم.
علی:به چشم ای همسر فضولک خودم...وشروع به گفتن کرد.
#ادامه دارد..
💦🌧💦🌧💦🌧
#پروانه_ای_در_دام_عنکبوت
#نویسنده_خانم_ط_حسینی
#قسمت۸۷ 🎬
جونم برات بگه عزیز دلم,امروز کلاس شیعه شناسی بحث اخرالزمان ومهدی موعود بود,یعنی وقتی استاده از مهدی ما حرف میزد به خدا من به عنوان یک شیعه خجالت میکشیدم,کارهایی که اونا میکنن تا امام زمان عج رابه اصطلاح خودشون اسیرکنند وقبل از ظهور بکشند ,یک صدم این نیرو را اگه شیعه ها میگذاشتن برای,تعجیل درظهور,والله امام غریبمان الان قدم رنجه فرموده بود.
میدونی این ادمهای خبیث ,این یهودیهای ناکس از عمق جان به امدن مهدی ما ایمان دارند اما کینه ی شتریشان از صدراسلام تا الان با ال احمد باعث شده که اینها درپی پیداکردن وکشتن امام زمان عج ماباشند.
من:علی ,یه کم ,یه ذره علت این دشمنی رابازکن...
علی:چشم،گوش کن,قبل از تولد پیامبر ص ما,درتورات وانجیل وزبور و...همه ی کتابهای اسمانی از مبعوث شدن پیامبر اخرالزمان وپیروانش که به عنوان قوم برگزیده که جهان راسروسامان میدهند,یاد شده,چون یهودیها ازهمون اول اول دچارنخوت وخودبزرگ بینی بودند,مطمین بودند این پیامبر از نسل یهود یعنی حضرت اسحق هست
زمانی که هاشم جدپدری پیامبر به دنیا امد ,ستاره شناسان وحتی جن گیران یهودی(جن گیری واستفاده ازاجنه در میان یهود ازهمون زمانهای قبل رواج داشته)همه پیش بینی کردند که اخرین پیامبر از نسل همین هاشم است ,اونها هاشم رازیرنظر گرفتند وزمانی که متوجه شدند، زمان ازدواجش رسیده بایک توطیه خواستند بکشنش ،اماازانجا که خواست خدابود هاشم جان سالم بدربرد ,البته هاشم رااخرش یهودیا کشتن هااا,بعداز تولدعبدالمطلب وسالها بعد فرزندش, عبدالله,
دوباره ساحران وستاره شناسان یهودی دست بکارشدند ودرطالع فرزندان عبدالله نور پیامبری را دیدند,اینبار نقشه ی یهود کمی تغییر کرد,همونطور که میدونی یهودیها اعتقادشان این است که مذهب ودین از طریق مادربه فرزند میرسد یعنی مادری که یهودیست فرزندش هم یهودی محسوب میشه حتی اگرتغییر دین دهد,پس این خناثان نقشه ی بکری کشیدند,دختر یکی از بزرگان یهود که دختری,بسیار زیبا بود را نزد عبدالله فرستادند,عبدالمطلب که دستشان راخوانده بود,مخفیانه حضرت آمنه را به خانه اش اورد وهمان شب خطبه ی عقد حضرت امنه وعبدالله را خواندواین بزرگواران مخفیانه زندگیشان راشروع کردند,یهودیها نمیدانستند که عبدالله ازدواج کرده اما ازاینکه دست رد به سینه شان زده بود ودختریهودی را نخواسته بود قصدجانش راکردند,عبدالمطلب که ازجان فرزندش احساس خطر میکرد
با کاروانی حضرت عبدالله را به عنوان بازرگان راهی سفر کرد تا از مهلکه بگریزد,یهودیها که متوجه سفرعبدالله شده بودند,درتعقیب اوبرامدند وبا حیله ای حضرت عبدالله را مسموم وشهید کردند ومسرور از این ترور به مکه بازگشتند وانجا بود که دوباره ستاره شناسان گفتند:که نطفه ی پیامبر اخرالزمان بسته شده و...
پس ببین سلما جان ,این دشمنیهای قدمت دارد وقدمتش قبل از تولد پیامبرص است..
باخودم فکر میکردم ,عجب پست فطرت هستند وچه زیبا درقران مسلمانان را از دو دشمن برحذر داشته..یکی یهود ویکی ابلیس,والان میبینیم که این دودشمن دریک گروه دوش به دوش هم برای نابودی اسلام محمدی تلاش میکنند,کاش ازخواب بیدارشویم.
من:عمق این دشمنی را متوجه شدم,حالا بگو تودانشگاه شیعه شناسی چه خبربود که اینطوری متعجبت کرده بود؟
#ادامه دارد ..
💦🌧💦🌧💦🌧
هدایت شده از منتظران •مَــہدےفــٰاطِـمـہ•
"اعمال قبل از خواب"♥️
#اَلّٰهُـمَّعَجِّݪلِوَلیڪَالفَࢪَج
منتظران •مَــہدےفــٰاطِـمـہ•
•آنچِھگُذَشتـ|♥️
•شَبِتونشُـهَدایـے|🌿
•عِشقِتونزَهࢪایـے|🕊️
•نَفَسِتونحِیدَࢪۍ|🤍
•اِلتمـٰاسدُعـٰا|🌒
•یـٰاعلـے|✨🍁
1_1483813040.mp3
8.36M
🌸دعــــــــــاۍعــــــــــــــــــــــھد🌸
صبحٺ بخیر آقاۍ مݩ
آقاۍ دݪتنگۍ💔
صبحٺ بخیر آقاۍ مݩ
آقاۍ تنهایۍ💔
قرارصبحگاھےموݩ💕:)
العجݪالعجݪیآصاحبالزماݩ
🍀
11.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۸شوال سالروز تخریب قبور ائمه بقیع