هدایت شده از أبناءالحیـ¹¹⁰ـدرﷻ
یه چالش داریم این پیام رو #فور کنید
و بگید کدوم مداح مورد علاقتونه
1-کربلایی علی پورکاوه
2-کربلایی حسین ستوده
3-کربلایی وحید شکری
4-کربلایی امین قدیم
5-کربلایی روح الله رحیمیان
6-کربلایی محمد عطایی نیا
7-کربلایی امیرحسین حضرتی
8-کربلایی سجاد محمدی
9-حاج مهدی رسولی
10-حاج میثم مطیعی
11-حاج رضا نریمانی
12-کربلایی حسین ایزدخواه
13-کربلایی محمدرضا فتوحی
🚨پزشکیان ادامه خاتمی یا روحانی مگر تفاوتی دارد؟!
📌به گفته آقای پزشکیان بار اصلی دولت روی دوش متخصصین و وزراست و وی سعی میکند مدام بگوید من ادامه دولت خاتمی هستم نه دولت روحانی!
در حالی که مسئولین اصلی دولت روحانی و وزرای اصلی روحانی، خودشان ادامه دولت خاتمی بودند و یک بار این طرح عملی شده و نتایجش واضح است😁
🔹تقریبا تمام مسئولان اصلی اقتصادی زمان خاتمی، در دوره روحانی حضور فعال داشتند و اثر عالی آنها را در زندگیمان دیدهایم!
درواقع دولت سوم خاتمی که دولت روحانی بود!
پزشکیان چطور روی ناآگاهی مردم از این وزرا حساب باز کرده؟!
1⃣ اسحاق جهانگیری: وزیر صنایع خاتمی/معاون اول روحانی
2⃣ محمد شریعتمداری: وزیر بازرگانی خاتمی/وزیر کار روحانی
3⃣ بیژن زنگنه: وزیر نفت خاتمی و روحانی
4⃣ محمدرضا نعمتزاده: معاون وزیر خاتمی/ وزیر صمت روحانی
5⃣ عیسی کلانتری: وزیر کشاورزی خاتمی/ محیط زیست روحانی (مسئول دریاچه ارومیه😢)
6⃣ محمدعلی نجفی: رئیس برنامه و بودجه خاتمی/ آموزش و پرورش روحانی
7⃣ محمود حجتی: وزیر راه و وزیر کشاورزی خاتمی/ وزیر کشاورزی روحانی
8⃣ علی ربیعی: مشاور ارشد خاتمی/وزیر کار روحانی
❗️این افراد همه از موثرین ستاد پزشکیان هستند و زمان روحانی نشان دادند آیا زمان خاتمی افراد لایقی بودند یا خیر!😂
🔴رفیق انقلابی، موضع بگیر...
از دوستان انقلابی توقع میرود اعلام موضع کنند.
شما یا زعیم شیعیان را به عنوان ولیِخدا را قبول دارید یا ندارید.
اگر ندارید، که هیچ.
اما اگر دارید بدانید، آقا فرمود
محافظهکاری قتلگاه انقلاب است.
اینکه صبرکنیدو بخواهید دقیقه90 موضع بگیرید تا منافعتان به خطر نیفتد یعنی هنوز در ولایتمداری لنگ میزنید.
اینکه عدهای منتظر نشستهاند تا ببینند که آقای جلیلی میرود کنار یا آقای قالیباف، آنوقت بیایند موضع بگیرند، سخت در اشتباه هستند.
شفاف باشید.
قطعا هردو عزیز انقلابی و متدین هستند.
به طرفدارانشان کاری نداشته باشید.
مانند رهبر حکیم انقلاب شفاف باشید
انقلابی باشید.
انسان انقلابی باید هزینه بدهد. هزینه ندهد به درد نمیخورد.
👍👍👍
#فوری|صداوسیما آخرین نظرسنجی جدید خود را به صورت رسمی منتشر کرد
🔹پرس تی وی رسانه برون مرزی صداوسیما، نتایج آخرین نظرسنجی این سازمان را منتشر کرد.
🔹بر اساس این نظرسنجی دکتر جلیلی با ۲۲.۵ درصد در صدر قرار دارد. قالیباف و پزشکیان با ۱۹.۵ و ۱۹.۴ در رتبه های بعدی قرار گرفتند.
🔹پرس تی وی این نظرسنجی را پس از آن منتشر کرد که برخی کانال های خبری با جعل این نظرسنجی آمار دیگری را منتشر کرده بودند.
https://daigo.ir/secret/3213602189
سلام ملیکم
چطورید ممبرهای عزیز تر از جانم🦦☘
May 11
هدایت شده از کانال حمید کثیری
امروز شاید مهمترین و بزرگترین گردهمایی جریان انقلابی در مقابل جریان غربگرا در میدان امام اصفهان باشد.
با رشد مسعود پزشکیان در چند روز گذشته، جریان انقلابی نیاز به یک خون تازه دارد، خونی که در میدان امام (نقش جهان) اصفهان و به واسطه حضور سعید جلیلی جریان مییابد.
هر کس از هر جایی که امکان حضور دارد باید در این مراسم حضور داشته باشد. من هم با حسین راهی اصفهان هستم.
ساعت ۱۷.۰۰ میدان امام اصفهان
به زبان خودتان در گروهها و کانالهایتان این موضوع را اطلاعرسانی کنید.
#نه_به_دولت_سوم_روحانی
سلام خدمت همه دوستان وسروران بزرگوار
🌸🌸🌸🌸
امروز(شنبه ۱۴۰۳/۰۴/۰۲ ساعت ۵ بعدازظهر)میدان امام اصفهان فراموش نشود.
استقبال ازجلیلی استقبال ازشخص نیست.استقبال ازیک تفکرومسیراست.فرقی نمی کنداگرهریک ازسه کاندیدای دیگر (قالیباف، زاکانی،قاضی زاده)هم امروزبه اصفهان می آمدند به استقبال انهامی رفتیم،چراکه هرچهار نفردر یک جبهه ویک سنگرهستندوانشاالله شرایطی پیش خواهد آمد که بر روی یک گزینه همسوبا انقلاب ائتلاف خواهدشد،وانقلاب دست نااهلان ونامحرمان نخواهداافتاد.
🇹🇯یاعلی مدد🇹🇯
رفقای اصفهانی ان شاءالله بیاید میدان امام (ره) کم نزاریم برای استقبال از دکتر جلیلی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکیشون خیلی خوبه
یکیشون خیلی خوبه
همگی بگید ماشالله😁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شما هم دعوتید به👇
🇮🇷 بزرگترین گردهمایی انتخاباتی کشور امروز با حضور دکتر سعید جلیلی 🇮🇷
وعده ما:
🔹امروز شنبه ۲ تیرماه، ساعت ۵ عصر
📌میدان امام اصفهان
#در_امتداد_مسیر_شهید_رئیسی
#همه_می_آییم #حماسه_میسازیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چرا جلیلی؟
✅ اینو بفرستید برای اونایی که بین جلیلی و گزینهی دیگری مُردد هستند!
•مَــہدےفــٰاطِـمـہ•
یکے از دلایلے که شهید نمیشیم اینه:
تو هر کاری واڪنش همه رو در نظر
میگیریم اِلا واڪنش خدا.. :)💔
#شهیدانہ
#ناحله 💗✨
#قسمت_هفتاد_و_نه
+با چیزایی ک از تو شنیدم ،مطئمنا وقتی باهاش ازدواج میکردی دلت رو میبرد خب.
سرم رو انداختم پایین کاش روم میشدبهش بگم دیگه دلی برام نمونده که کسی بخاد ببرتش
دلم میخواست میتونستم بگم منم مثل مصطفی یه بیچارم که عاشق یه آدم اشتباه شده!
ولی فقط تونستم بگم:
_هیچوقت این اتفاق نمیافتاد.
+چرا فاطمه ؟چی رو به من نمیگی؟
سعی کردم بحث روعوض کنم یه لبخند الکی زدم و گفتم:
_بزار برم یه چیزی برات بیارم همینجوری نگهت داشتم اینجا
ریحانه تا اینو شنید بلند شدو گفت:
+نه قربونت برم محمد منتظره
_چیی؟از کی تاحالا؟
+از وقتی که زنگ زدم بهت.
_وای بمیرم الهی
متعجب نگاهم که کرد تازه فهمیدم گند زدم سعی کردم عادی باشم:
_الهی بمیرم برات کلی مزاحمت شدم بخاطر من وقتت تلف شد.
لبخند بی جونی زد و گفت:
+عه فاطمه نگو اینجوری.دیگه هماینجوری گریه نکن سکته کردم.نگران هیچی نباش و به خدا توکل کن همه چی درس میشه.
_چشم.خیلی بد شدبعد مدتها اومدی خونمون اینجوری شد اگه منتظرت نبودن نمیذاشتم بری
+میام بازم عزیزم
دست کشیدروگونه ام که رد انگشتای بابا باعث کبودیش شده بود
دوباره بغلم کردو داشت خداحافظی میکرد که گفتم:
_میام باهات تا دم در
+نمیخوادبابا خودم میرم
اجازه ندادم اعتراض کنه و چادرم و سرم کردم
یهو یه چیزی یادم افتاد و بهش گفتم:
_ریحانه چیشد که موندی؟
+مگه تو،تو لحظات بدم باهام نموندی؟من میذاشتم میرفتم؟
دستش رو گرفتم رفتیم بیرون
محمد با دیدنمون از ماشین پیاده شد.
آروم سلام کردو منتظر موند تا ریحانه بره تو ماشین بشینه
ریحانه رو بغل کردم و دوباره ازش معذرت خواستم
وقتی رفت طرف ماشین تازه تونستم ب محمد نگاه کنم
محاسن و موهای همیشه مرتبش نا مرتب تر از همیشه بود
خستگی چشماش غرورش رو محو کرده بود
با تعجب نگاهش نشست رو گونم.سریع نگاهش رو برداشت و نشست تو ماشین
میدونستم چقدر درد کشیده ولی هنوز محکم بود وچیزی از قدرتش کم نشده بود
میدونستم چقدر عاشقه پدرشه.ولی برام عجیب بود صبرشون
کاش میفهمیدم این همه توکل و صبرشون از کجا نشات میگیره؟
چطور تونستن مثل قبل خودشون رو حفظ کنن.
غرق افکارم بودم و نگاهم به ماشین بود که به سرعت دور شد از جلو چشمام
_
محمد:
با اصرار ریحانه راضی شدم که بریم دنبال دوستش
به محض اینکه نشستیم تو ماشین تلفن رو برداشت و زنگ زد بهش.
قرار شد نیم ساعت دیگه دم خونشون باشیم.
خیلی وقت بود نرفته بودم سپاه از همه چی عقب مونده بودم.
یه سری فایل که از قبل دستم بود رو رفتم که به محسن بدم تا با خودش ببره تهران .
بعد از اینکه کارم تموم شد روندم سمت خونه ی دوست ریحانه.
بعد از چند دقیقه رسیدیم.
یکم صبر کردیم تا بیاد.
ولی نیومد.
کلافه تو آینه به خودم نگاه کردم و گفتم:
_ریحانه ببین چقدر وقت کشی میکنی!
زنگ بزن بهش ببینم دیره.
ریحانه سرش رو تکون دادو شمارش رو گرفت
بعد از چندتا بوق جواب داد.
صدای گوشیش خیلی بلند بود طوری که من میتونستم بشنوم
منتهی توجهی نداشتم به حرفاشون که یه دفعه صدای گریه هایی ک از پشت تلفن میومد حواسمو از افکارم پرت کرد.
دقیق شدم و سعی کردم ببینم چی میگن.
یخورده ک گذشت ریحانه تلفن رو قطع کرد با تعجب بهش گفتم
_چیشده؟نمیاد؟
+وای نه نمیدونم چ اتفاقی افتاده.
باباش سخت گیر بود ولی نه در این حد که.
_حتما چیزی دیده ازش که نمیذاره بره بیرون.
+نه بابا اهل این چیزا نیست بیچاره.
_پس چیشده؟
+چه میدونم.
دندون رو جیگر بزار برم تو بپرسم ازش.
گفت چند دقیقه دیگه باباش میره بیرون.
_مثلا چند دقیقه دیگه؟؟کی میخاد صبر کنه تا اون موقع؟
+خواهش میکنم محمد. صبر کن دیگه.
چیزی نگفتم. اصلا نه حوصله ی حرف زدن داشتم نه بحث کردن.
دلم هم نمیخواست دل خواهر کوچولوم رو بشکونم .
جدیدا از شنیدن صدای خودم هم حالم بد میشد.
یه مداحی پلی کردم و حواسمو دادم بهش و باهاش زمزمه کردم.
تقریبا یک ربع گذشت که دیدم در خونشون باز شد و یه سمند بیرون زد از خونه.
قیافه خشن باباش بود که مثل همیشه ابروهاش توهم گره خورده بود.
یه گاز دادو ماشین از جاش کنده شد .
بلافاصله ریحانه از ماشین پیاده شد و رفت سمت خونشون.
منم نگاهم رو ازش برداشتمو صندلی رو خوابوندم و صدای مداحی رو بلند تر کردم.
خواستم گوشیم رو روشن کنم که صورتم تو صفحه مشکیش پیدا شد.
چقد بی حال و شلخته!
یه دست کشیدم به محاسنم و گوشیمو پرت کردم تو داشپورت.
چشم هامو بستم.
نفهمیدم چقدر گذشت . از جام پاشدم و صندلی رو به حالت اولش برگردوندم و چشم دوختم به در خونه
که ریحانه اومد بیرون پشت سرشم دوستش اومد.
نگاهم رفت سمت لنگه ی شلوارم که مجبور نشم سلام کنم که فهمیدم شلوارم خاکیه.
در ماشین رو باز کردم و پیاده شدم.
شلوارم رو با دست تکوندم ک دیدم ریحانه اومد نزدیک ماشین.
بهم اشاره زد ک سلام کنم.
منم سرمو تکون دادم و
آروم سلام کردم.
#ناحله 💗✨
#قسمت_هشتاد
خواستم سرم رو برگردونم که قرمزی رو گونه ی فاطمه نظرم رو جلب کرد.
فوری ازش چشم برداشتم و نشستم تو ماشین.
استارت زدم و پام رو، روی پدال گاز فشردم.
یکم که از خونشون دور شدیم پرسیدم:
_چیشد؟
+چه میدونم بابا .
پدر نیست که این پدر.
این چه پدریه؟
_هوی راجع به مردم اینجوری حرف نزن.
کی بهت اجازه داده قضاوت کنی؟
تو چی میدونی ازشون اصلا.
یه چند ثانیه سکوت کردو
+ندیدی چجوری دختره روکتک زد؟
بدبخت هنوز گوشش سوت میکشه
صورتش کبود شده.
_خب مگه تو میدونی سر چی اینکارو کرده؟
شاید حقشه!
به تو چه ک دخالت میکنی؟
+حقشه کتک بخوره به خاطر ازدواج با کسی ک دوستش نداره؟
خب بابا دوستش نداره
زوره مگه؟
نمیخوادطرف رو
واسه چی میخوان بهش بندازن؟
_عه؟
که اینطور!
حالا طرف کی هست؟
+مصطفی.همونی که تو بیمارستان دیدیش.
_خب؟
اون ک خوشگله که.
+فاطمه نمیخوادش.
قیافشو جدی تر کردو:
+ تو چیکار داری اصلا که خوشگله یا زشت؟
اون بایدخوشش بیاد که نمیاد.
هعی بابای بیچاره ی من.
فاطمه اگه بابای مارو داشت تا حالا حجت الاسلام میشد.
فقط مشکلش اینه که کسی رو نداره که راهنماییش کنه
_خب فعلا تو هستی عزیزم
ولی خواهش میکنم زیاد دخالت نکن
سرشو برگردوندسمت شیشه وچیزی نگفت
چند دقیقه بعد رسیدیم
ریحانه رفت سر مزار باباومنم رفتم گل فروشی کنار مزار.
دوتا شاخه گل خریدم و یه شیشه گلاب و رفتم پیش ریحانه.
تقریبایه ساعتی بودنشسته بودیم که روح الله و علی هم به ما اضافه شدن.
قران گوشیم رو باز کردم و یه یس و الرحمن خوندم.
بعدش رفتم سر مزار بقیه شهداو براشون فاتحه خوندم.
تموم ک شدن دوباره رفتم سر مزار بابا.
از روح الله وریحانه و علی خداحافظی کردمو رفتم خونه.
قرار بود ریحانه بره خونه مادرشوهرش.
_
دراز کشیدم تو حال و چفیه بابا رو گذاشتم رو صورتم.
همه ی سلولام دلتنگیشونو فریاد میزدن.
خیلی سعی میکردم ریحانه اشک هام رو نبینه ولی دیگه نمیتونستم تظاهر کنم به خوب بودن.
دلم واسه خنده هاش؛ اخماش، جدی بودنش و ... لک زده بود.
چقدر زودرفت از پیشمون.
چقدر خاطره گذاشت برامون !
بغضم ترکید و اشکام راهشون رو روی گونم پیدا کرده بودن و محاسنمو خیس میکردن.
حس میکردم باهامه شاید هم کنارمه.
لحظه لحظه هامو رصد میکنه.
دهنم بی اراده باز شد و چیزی که همیشه ورد زبونش بود رو خوندم.
(ای ساربان آهسته ران کارام جانم میرود...
وان دل که با خود داشتم با دلستانم میرود...)
هعی آقاجون!
کجا رفتی تنها گذاشتی مارو.
حالا من بدون تو چیکار کنم بابای خوبم.
رفتم تو آشپزخونه و یه کتری گذاشتم رو گاز.
بعد چند دقیقه صداش در اومد.
دست گذاشتم به دستگیره فلزیش و گرفتمش.
تازه فهمیدم دستش داغه و دستم رو سوزونده.
کتری رو ول کردم رو سینک ظرفشویی وشیر آب سردرو باز کردم تا به دستام آب خنک بزنم.
بیخیال چایی شدم.
رفتم و دوباره نشستم سر جام
ایندفعه لپ تاپ رو باز کرده بودم و عکسامون رو نگاه میکردم.
الهی من قربون اون شکل ماهت
دلم تنگ شده واست!
احساس ضعف میکردم از گرسنگی.
ولی حال و حوصله ی پختن غذا رو نداشتم.لپ تاپو بستم.
پا شدم چراغ هارو هم خاموش کردم و دراز کشیدم تا بخوابم
_
فاطمه:
یک هفته گذشته بود.
بابا نمیذاشت حتی پام رو ازخونه بزارم بیرون .
مصطفی هم منو بلاک کرده بود.
فکرکنم نه میخواست حرفامو بشنوه نه صدامو...
بهتر!
هر چی بود بالاخره حرفامو زدم و الان راحت تر از قبل بودم.
اونم دیگه کم کم باید کنار می اومد با این شرایط.
داشتم پست های مختلف رو لایک میکردم و کپشن هاشو میخوندم که دیدم محسن یه پست جدید گذاشته
یه فیلم آپلود کرده بود.
صبر کردم تا لود شه.
مداحی بود.
ولی با همه مداحیایی که تاحالا به گوشم خورده بود فرق داشت.
انگار مداحش وقت خوندش از تمام احساسش استفاده کرده بود.
از عمق وجودش میخوند!
ناخودآگاه دلم گرفت و چشم هام تر شد.راجب حضرت زهرا بود.
کوتاه بود و دردناک.
فکر کنم پنجاه بار این صوت یک دقیقه ای رو از نو گوش کردم
صدای مداح با اینکه با بغض وگریه همراه بودوغمناک،در کمال تعجبم باعث شدآروم شم.
کم پیش میومد مداحی گوش کنم
راستش اصلا گوش نمیکردم.
خیلی خوشم نمیومد.
ولی این یکی یه جور خاصی نشسته بود به دلم.
شاید بخاطر شعر یا نوع خوندش بود
بیخیالش نشدم.
رفتم دایرکت محسن وگفتم:
+سلام ببخشید.میشه پست آخرتون رو کامل به تلگرام بنده بفرستید؟
تو پیج ها میگشتم تا جواب بده
۵ دقیقه بعد گفت:
+سلام به این آی دی پیام بدید.
یه آی دی ای رو فرستاد.
تلگرامم رو باز کردم و براش یه نقطه فرستادم.
یادم افتاد
اسم تو تلگرامم اسم خودمه.
سریع تغییرش دادم.
چند لحظه بعد یه فایل برام ارسال شد.
پایینش نوشته بود"فایل صوتیش!"
دان کردم وصدای گوشیم رو زیاد کردم
از اون موقع به بعد قفل شدم رو این مداحی
گذاشتمش رو اهنگ زنگم
این چند وقتی که بابا
زندونیمکرده بود تو خونه خودمو با کارای هنری مشغول کرده بودم
🚨فوری🚨
#نشر_حداکثری
#کارنامه_درخشان
#دکتر_سعید_جلیلی
🚨 #ظالمانه و #ناجوانمردانه ترین #تخریب علیه دکتر سعید جلیلی، نادیده گرفتن و کتمان کارنامه درخشان ایشان توسط رقبای انتخاباتی است🚨
🟢۳۵ سال مسئولیت در وزارت خارجه
🟢مشاور رئیس جمهور
🟢عضوشورای راهبردی بسیج مستضعفین
🟢۱۷سال دبیری شورای عالی امنیت ملی
🟢رئیس تیم مذاکره کننده هسته ای
🟢با دریافتِ حکم مستقیم از رهبری؛
مدیریت دفتربررسی های جاری دفترمقام معظم رهبری
🟢بادریافت حکم مستقیم از رهبری؛
عضویت حقیقی درمجمع تشخیص مصلحت نظام
🟢با دریافتِ حکم مستقیم ازرهبری؛
عضویت در شورای راهبردی روابط خارجی
🟢بادریافت حکم مستقیم از رهبری؛
نمایندگی امام خامنه ای درشورای امنیت ملی
🟢رئیس اداره بازرسی وزارت امور خارجه
🟢معاون وزارت خارجه
🟢معاون اروپاوآمریکای وزارت امور خارجه
🔴برکناری ۱۷ سفیر متخلف
🔴پیگیری پرونده فساد۳هزارمیلیاردتومانی وبازگرداندن پولهاومنابع به بیت المال واعدام مفسد اقتصادی
🔴صدوردستور دستگیری عبدالمالک ریگی باوجود فشارهاومخالفتهای مسئولین نفوذی
🔴پشتیبانی وهماهنگیهای لازم درجهت تقویت جبهه مقاومت درلبنان،فلسطین،سوریه و…
🔴حمایت ازتشکیل،قوام بخشی،گسترش وتعمیق فعالیت سازمان پدافندغیرعامل که درواقع مقاوم کردن کشور درمقابله باهرگونه حوادث غیرمترقبه وحمله دشمن درشرایط غیرجنگی است
🔴پیگیری وجلوگیری از اجرای قراردادکرسنت به دلیل فسادوهدررفت منابع کشور
🔴ایجاد دبیرخانه مبارزه باپولشویی دروزارت اموراقتصادی ودارایی
🔴یکپارچه سازی بانکهای اطلاعاتی اقتصادی دروزارت اموراقتصادی ودارایی
🔴پیگیری وصول معوقات ابربدهکاران بانکی وپای کار آوردن همه دستگاههای اطلاعاتی ونظارتی درمقابله بارانت خواران
🔴ایجادبهترین وقویترین مناسبات باقوای۳گانه درشورای عالی امنیت ملی،حتی راه اندازی کمیته مبارزه بافساداقتصادی،آن هم زمانی که قوا بایکدیگراصطکاک جدی داشتند
🔴پیگیری راه اندازی سامانه جامع
🔴راه اندازی کمیته مقابله وخنثی سازی تحریمهای اقتصادی
🔴راه اندازی سامانه کنترل شده برای درخواست ارز و واردات کالاهای ضروری،همچنین نظارت وشفافیت بازار ارز
🔴برخوردبا موسسات مالی غیرمجاز
🔴تنوع بخشی به منابع ارزی کشور
🔴پیگیری برنامه حذف ارز واسط،
فعال کردن دستگاههای اقتصادیِ مسئول درمدیریت بازار ارز وسکه ومهارافزایش قیمتها
🔴سامانه رصدالکترونیکی همچنین احصاء کالاهایی که ورودآنها به کشور،غیرضروری بودو در داخل،امکان تولیدش وجودداشت وممنوعیت واردات آنها وجلوگیری ازخروج ارز ازکشور
🔴ساماندهی کارتهای بازرگانی
🔴مبارزه باقاچاق سوخت
🔴جلوگیری ازپایمال شدن رأی مردم در فتنه۸۸
🔴مذاکرات موفق ورفع ۶مسئله حقیقی باآژانس اتمی
🔴آماده سازی وبه ثمررساندن طرح توافق جامع عزتمندانه با 5+1 درمذاکرات مسکو(که دولت روحانی آنرا کنارزد وبه برجام تن داد)
🔴پیگیری وارائه طرح خودکفایی بنزین درجهت بی اثرکردن تحریم سوخت
🔴پشتیبانی ازتولیدسوخت راکتور هسته ای تهران باغنی سازی20%درجهت مقابله باتحریم رادیوداروها همچنین افزایش تولید سانتریفیوژ ازیک عددبه ۱۹هزارسانتریفیوژ
🔴مدیریت اقتصادی وپیگیری تأمین ذخایرکالاهای اساسی موردنیازمردم،
ذخایراستراتژیک وخودکفایی درامنیت غذایی ازجمله باتولیدکافی گندم،دانه های روغنی و..درشرایط تحریمهای سخت دشمنان
🔴مدیریت وپیگیری راههای دورزدن وخنثی سازی تحریمها
🔴ارائه طرح کنترل مسئله خروج آبهای مرزی ازکشورکه مشکل بخش قابل توجهی ازکم آبی کشور راحل میکند
🔴اعلام مخالفت عالمانه وتخصصی بابرجام
🔴نقدقراردادهای نفتیIPCوپیگیری اصلاح آنهاتوسط وزارت نفت
🔴روشنگری درباره آسیبهایFATF
🔴مقابله باصیدترال وتضییع حقوق ماهیگیران محلّی
🔴ارائه طرح پتروپالایشگاه به مجلس وممانعت ازخام فروشی نفت
🔴 ارائه طرح“وان“به مجلس که نحوه سهمیه بندی بنزین راعادلانه میکرد
🔴آماده سازی طرح تبدیل کشوربه محورترانزیت کالاوانرژی درمنطقه خاورمیانه
🔴طرح ساماندهی کولبران وتبدیل آنهابه صادرکنندگان محصولات وتولیدات داخلی
🔴ارائه طرح مالیات برعایدی سرمایه
🔴آماده سازی طرح شبکه ملی اطلاعات ودولت الکترونیک
🔴تکمیل طرح خانواده-مسجد-مدرسه
🔴 ارائه طرح مدیریت راهبردفرهنگی کشور
🔴مدیریت وتنظیم بازارکالاهای اساسی دردولت وقت
🔴مبارزه باگران فروشی اقلام معیشتی در دولت وقت
🔔۱۰۴سفربه شهرهاو روستاهای کشورجهت شناخت واقعی مشکلات مردم همچنین شناخت فرصتهای بیکران در کشور و درنهایت؛ ارائه برنامه عملیاتی مبتنی برحضورمیدانی
🔔یازده سال فعالیت دردولت سایه و تقویت نقاط قوت دولتهاوکمک به رفع ضعفا
🔔یازده سال تحقیق،بررسی،کارشناسی وبرنامه ریزی برعملیاتی شدن شعارانتخاباتی «یک جهان فرصت،یک ایران جهش، هرایرانی یک نقش باشکوه»
🔔حضوربرخی ازاعضاء دولت ومشاوران شهیدرئیسی درستادانتخاباتی دکترجلیلی
میثاق مجددبا ابراهیم
دکترسعیدجلیلی