فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دفاع از حرم یعنی قرار جنگ اگر باشد؛
زمین کارزار ما تلآویو است، تهران نه .. :)✌️🏻🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ریلز 🚨 ✌🏻
آقامون پرچمو
جوری کوبیده رو قله که
کل دنیا همه توی شوکه✌🏻
#تنبیه_متجاوز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سوال از سردار حاجی زاده:
برای چی اینهمه!؟
مگه قراره جنگه بشه؟
قراره اتفاقی بیفته!؟
#تنبیه_متجاوز
هوشیار باش
هوشیار باش
مراقب توطئه های رسانه ای دشمن صهیونیستی باشیم
📣توجه. توجه
اصحاب محترم رسانه و فعالان عرصه فضای مجازی خوب دقت کنید :🔰
🎯 عملیات محمدرسول الله (وعده صادق) خیلی نکات فنی و جالبی داره که ان شاءالله بعدا و در زمان خودش از زبان سردار حاجی زاده خواهیم شنید.
(مثل نوع طراحی عملیات، تعداد پهبادها و موشک ها، وسعت عملیات، مسافت طی شده، دقت در زدن اهداف تعیین شده نظامی، شکستن هیمنه گنبد آهنین و...) که یقینا همگی از شنیدنش احساس غرور و افتخار خواهیم کرد
📌اما الان
اسرائیل غاصب و درمانده برای جبران شکسته شدن هیمنه پوشالی خودش، آماده شده برای یه جنگ رسانه ای در فضای مجازی، البته به کمک روباه پیر انگلیس و آمریکای جنایتکار
1. راهبرد فعلی اسرائیل غاصب چیه؟
مطرح کردن بی اثر بودن حمله جانانه ایران و ناموفق نشان دادن این عملیات بزرگ
2. پاسخ شبهات چی باشه؟
مراجعه در لحظه به کانال سعدا حجت الاسلام راجی ( https://eitaa.com/soada_ir )
و همینجا
3. چطوری به مردم برسونیم؟
انتشار فوری و گسترده در تمام رسانه های محله
✅ راهبرد محوری:
_نشان دادن خوشحالی و جشن مردم از شکسته شدن هیمنه اسرائیل جنایتکار
_حمایت از اقدام شجاعانه و قدرتمندانه سپاه
📣 #مهم: به دوستان و اقوام اطلاع دهید.
🖐🖐 بحمدالله ذخایر استراتژیک فراوان و کافی در حوزه سوخت و مواد غذایی در کشور وجود دارد و به هیچ عنوان جای نگرانی نیست.
به شبکه معاند و ضدانقلاب دقت نکنید و اخبار را از شبکه های معتبر داخلی پیگیر باشید.
❇️ سردار شهید حاج علی زاهدی در شرایط خاص صلوات نذر می کردند.
سهم شما ۱۱۰ صلوات.
❇️ آیت الله ناصری در شرایط خاص می فرمودند به این ذکر متوسل شوید:
یا صاحب الزمان اغثنی
یا صاحب الزمان ادرکنی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اصرار #شهید_حاج_احمد_کاظمی برای ساخت #موشک در نیروی هوایی وقت سپاه
🌷 زمانی که شهید حاج احمد کاظمی فرمانده نیروی هوایی سپاه بود، سردار#شهید_حسن_طهرانی_مقدم بهعنوان جانشین حاج احمد معرفی شد.
🔔 شهید طهرانیمقدم درباره اصرار حاج احمد برای ساخت موشک گفته بود:
🔻 سردار کاظمی به من میگفت: «میروم شده پادگان ولیعصر را میفروشم، پول برایت میآورم. فقط تو برو سلاحی که جنگ ما با دشمن را نامتقارن میکند، بساز.»
👌 نتیجه اون طرز تفکر هم اینکه امروز نیروی هوایی سپاه و سازمان هوا فضا و یگان موشکی ما چنان قدرتی پیدا کرده که #وعده_صادق دیشب رو به رخ جهانیان میکشه.
✅ با پیگیریهای شهید احمد کاظمی و تلاشهای شبانهروزی شهید طهرانیمقدم و تیمش الان به این نقطه رسیدیم.
•مَــہدےفــٰاطِـمـہ•
•آنچِھگُذَشتـ|♥️
•شَبِتونشُـهَدایـے|🌿
•عِشقِتونزَهࢪایـے|🕊️
•نَفَسِتونحِیدَࢪۍ|🤍
•اِلتمـٰاسدُعـٰا|🌒
•یـٰاعلـے|✨🍁
1_1483813040.mp3
8.36M
🌸دعــــــــــاۍعــــــــــــــــــــــھد🌸
صبحٺ بخیر آقاۍ مݩ
آقاۍ دݪتنگۍ💔
صبحٺ بخیر آقاۍ مݩ
آقاۍ تنهایۍ💔
قرارصبحگاھےموݩ💕:)
العجݪالعجݪیآصاحبالزماݩ
🍀
4_5827663363835958124.mp3
4.69M
#خیبرخیبریاصهیون✌️🏻
-اذن مهدی میرسد آن روز بایک یاعلی
-بیرق سبز علی بر کل عالم میزنم..💚
-حاجمهدیرسولی-
امام صادق (علیه السلام):
هر کس خدا را شناخت از او ترسید و هر کس از خدا ترسید نفس او از دنیا دست میکشد.
#حدیث✨
•مَــہدےفــٰاطِـمـہ•
گوش کنید ان شاءالله روزی شما هم بشه🚶♂
محفل اشک 🥲
#پروانه_ای_در_دام_عنکبوت
#نویسنده_خانم_ط_حسینی
#قسمت۸۴ 🎬
یک هفته است که من رسما دانشجوی پزشکی شدم,بحثهای کلاس رادوست دارم,اسحاق انور هم هفته ای دوبار باهاش کلاس داریم,واقعا معلوماتش زیاد هست ودرعلم پزشکی روی هرنقطه از بدن دست بگذاریم ,صاحب نظر است.
جلسه ی دوم هم باز رفتار,اسحاق انور بامن متفاوت تر از بقیه بود وهمه کاملا حس کردند,نمیدونم برای چی؟؟اما حس کنجکاویم خیلی خیلی به جوش امده تابدونم,گاهی فکر میکنم,اینقدباهوشه که فهمیده من جاسوسم,وگاهی میگم نکنه نیروهای ماورا طبیعی مثل اجنه بهش میرسونن که من قصد ضررزدن بهش را دارم,اخه تواین مدت متوجه شدم,داخل اسراییل ارتباط با اجنه چیزی عادی هست اصلا یکی از اصول کارشان همین ارتباط,باشیاطین جنی هست وخبرهای,بسیاری هست که عده ی زیادی بسیج شدند ودنبال (جادوی سیاه)یعنی نیروی عظیم اجنه که درزمان حضرت سلیمان محبوس شدند ,هستند,ابزارجادوی سیاه گویا زیرتخت سلیمان نبی پنهان شدند واین شیاطین به دنبال تخت وابزار جای جای اورشلیم وبیت المقدس را حفرکرده اند ومنتها چیزی دستگیرشان نشده....
دیشب علی پیشنهاد کرد که طرحش رابرای نزدیک شدنم به اسحاق انور اجرا کنم,الان کلاس تمام شد,استاد کیفش رابرداشت ومثل سوسک سیاه بالدار راهی بیرون شد,بدوو دنبالش راه افتادم..
من:استاد...استاد ..ببخشید یک دقیقه میتونم وقتتون رابگیرم.
استاد همینطور که سرش پایین بود توعالم خودش بود گفت:گفتنی ها راسرکلاس گفتم,سوالی هست,جلسه ی بعد وبرگشت طرفم...تامتوجه شد طرف صحبتش من هستم,انگار یه جوری دستپاچه شد گفت:عه خانم الکمال...بفرمایید بامن بیاید اتاقم.
به سمت اتاق رفتیم,داخل شدیم.
یک میز بزرگ باصندلی چرخان,یک دست مبل اداری ویک قفسه پراز کتابهای جورواجور.
استاد کیفش را گذاشت رومیز ونشست روی صندلی,اشاره کرد تامنم بنشینم.
نشستم,وقتی نگاه خیره ی استاد را روی خودم دیدم,احساس ناامنی بهم دست داد وباخودم فکر میکردم ,کاش امروز نمیگفتم.
چند دقیقه گذشت ودیدم نه بابا نگاهش هنوز,روم قفله,انگار اصلا تواین عالم نیست.
بایک تک سرفه وگفتم:استاد..
یکدفعه اسحاق انوراز عالم خودش بیرون امد وشروع کردباخودکار روی میزش بازی کردن وگفت:خوب,دانشجوی متعصب عراقی..بگو ببینم چی میخوای...
من:استاد..راستش من یه طرح دارم که نمیتونم جلوی بقیه دانشجوها مطرح کنم,اخه میترسم بهم برچسپ نسل کشی و...بزنند,اما میدونم طرح خوبیه وبه نفع قوم برگزیده هست ,البته تایه جاهایی روش کارکردم,منتها چون خورد به مهاجرتم نشد ادامه اش بدم واگه شما لطف کنید وکمکم کنید احتمالا به جاهای خوبی میرسم.
استاد که انگارحرفهای من به مذاقش خوش امده بود گفت:چه جالب ,بگو ببینم چی تواون مغزت هست.
من:راستش من روی بیماری ایدز کارکردم ,میدونید که درمانی ندارد,من روی یک واکسن کارکردم به عنوان پیشگیری از ایدز ,ولی درحقیقت نسل کسانی که این واکسن رامیزنن نابود میکند,اگه بتوانم با راهنمایی شما فرمول واکسن را کامل کنم وتولید انبوه داشته,باشیم,هم میتوانیم این محصول رابابوق کرنا واردجهان سومیها کنیم ونسل هرچه غیریهودی صهیون هست بربیاندازیم وهم یک پول هنگفت به خزانه ی یهودیان سرازیر کنیم.
حرفم که تمام شد سرم رابالاگرفتم که ببینم چقداثربخش بوده دیدم:انور اصلا پلک نمیزنه,نمیدونستم عمق چشاش چیه اما..
#ادامه دارد..
💦🌧💦🌧💦🌧
#پروانه_ای_در_دام_عنکبوت
#نویسنده_خانم_ط_حسینی
#قسمت۸۵ 🎬
استاد خیره نگاهم میکرد,یکدفعه باصدای بلند زد زیرخنده,حالا نخند کی بخند ,انگار شیرین ترین جوک دنیا رابراش تعریف کرده باشند,همینطور که خنده اش کمتر میشد اشاره کردبه یخچال گوشه ی,اتاق وگفت:پاشو به انتخاب خودت دوتا نوشیدنی بیار...
رفتارش خیلی گرم تر شده بود واز حالت بهت زدگی درامده بود,دوتا لیوان از,روی یخچال برداشتم ودوتا اب پرتقال هم گذاشتم روی میز.
همینطور که اب پرتقال میریختم گفت:همون روز اول که دیدمت ,احساس کردم توساخته شدی برای اسراییل والان میبینم که احساسم درست میگفته,حالا فرمولت رابده ببینم ..
یک دسته کاغذ که همه را از کتابچه اهدایی ابوصالح کپی کرده بودم گذاشتم جلوش...
چشمش که به برگه ها افتاد,غرق مطالعه شد ,انگار من کنارش نبودم.
بعداز یک ربع با خودکارش روی میز ضرب گرفت وگفت:احسنت,نه افرین...تااینجا که خوندم همه چی علمی ومنطقی هست...هانیه الکمال...تونخبه ای اما باید خیلی چیزها یاد بگیری.
تاحالا توعمرت واکسیناسیون شدی؟؟مثلا واکسن کزاز؟؟
من:نه فکر نمیکنم
اسحاق انور:خوب این خوبه,اخه همون فکری که الان به مغز تو خطور کرده,سالها پیش به مغز یهودیان متفکرونخبه رسیده ودست به کار شدندوانواع واکسیناسیون را درقالب حرف بهداشت جهانی به خورد کشورهای دیگه از جهان سوم گرفته تا حتی همین امریکای خودمون دادند,این واکسینه شدن درحالی هست که برفرض اگر یکی ازاین بیماریها را کسی بگیرد احتمال از بین رفتنش یک درصداست اما در واکسیناسیون احتمال مرگ افرادی که حساسیت دارند ده برابر میشه,یعنی مرگ ده درصد..قسمت اعظم کسانی هم که نمیمیرند دراینده وبزرگسالیشان مشکلات عمده ای مثل عقیم شدن دایمشان است وکمترین ضررش اینه که بهره ی هوشی هر فردی که واکسینه میشود از فردی که نمیشه درشرایط مساوی,بسیار پایین تر است ,یعنی هر واکسن مقداری ازسلولهای مغز طرف را میکشد..دقیقا طرح ارسالی تو منتهاخیلی لطیفانه تر وآرام تر ودرطی سالها خودش را نشان میدهد...
غرق صحبتهای اسحاق انور شده بودم وباخودم فکر میکردم عجب ادمهای پستی هستند که باحرف انور به خودم امدم.
اسحاق انور نگاهی به ساعتش کرد وبالبخندی که باصورت اخموش بیگانه بود بلندشدوگفت:خوب خانم الکمال ,یک ربع از کلاس بعدی من هم صرف شما شد که باید بعدها جبران کنی,حالا شماره ات رابذار روی میز,,سرفرصت که طرحت رابررسی کردم,بهت اطلاع میدم,البته دوست ندارم داخل دانشگاه به کس دیگه ای بگی...این طرحت فعلا بین من وشما میمونه.
همینطور که سرم رابه علامت بله تکان میدادم ,شمارم رانوشتم وگذاشتم روی میز.....بازم گیج ومنگ بودم.
منظور اسحاق انور از جبران کردن چی چی بود؟؟
باید به علی بگم..سرشار از احساسات بد بودم که از اتاق انور اومدم بیرون..
#ادامه دارد..
💦🌧💦🌧💦🌧
•مَــہدےفــٰاطِـمـہ•
همهی اهل کرم معترف این حرف اند
کرم از دست حسن مثل عسل
می ریزد :)💚
#دوشنبههایامامحسنی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دختر گلم تو همیشه خوشگلی با مقنعه خوشگلتر هم شدی
صحبتهای پدرانه شهید آقا بابایی با دخترش
شهید علی آقا بابایی
شادی روحش صلوات🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بایدن : در هیچ جنگی علیه ایران دخالت نمیکنیم!
نتانیاهو😂: