یه سوال دیگه ای رو مطرح میکنه..
یا امیر المومنین من میترسم بر خودم..
از حرص..
از اینکه آرزوهای دنیایی خرابم بکنه
شاید حرف خیلی از ماها باشه..
امیرالمومنین میدونی چی بهش جواب میده؟؟
میفرماید که..
میترسی برای خودت؟
چرا نمیری پیش اون کسی که پناه عارفینِ..
اون کسی که پناه دهنده همه خائف هاست..
نشستی میگی میترسی از عاقبت خودم؟
میگه که بگو اون کیه که پناه عارفینِ اون رو به من معرفی کن..
حضرت علی فرمود...
اللهُ علیًُ عَظیم..
با وجود خدا تو نشستی پیش خودت میترسی؟
امید خودت رو به حس بخشش خدا متصل کن..
در واقع تو امید به خدا نداری برا تَفضُل خدا که تو خودت فرو رفتی
و داری میترسی..
هر چیزی که قلبت رو خواست نابود کنه ولش کن.. اعتنا نکن..
دقت کن
هی اگه یه چیزی اومد تو قلبت گفت تو که آدم نمیشی..؟
خدا اصلا برا چی تورو ببخشه.
آخه چرا خدا اینقدر تورو تحویل بگیره.؟
و...
هر چی این حرفا اومد تو دلت بریز دور...
امیدت رو از همه قطع کن به سوی خدا...
یه سخنی امیر المومنین از خدا میگه...
میفرماید که..
من امید بندم رو از همه قطع میکنم و فقط اگه امید به من داشته باشه دستش رو میگیرم
بنده من به هر کسی امید ببنده میبندم راهش رو...
اما اگه به من امید ببنده باب من همیشه به روی اون بازه...