کِی تا حالا به من امید بسته؟..
گناهان زیاد داشته..
ولی من ناامیدش کردم؟
آرزوهای بندگانم رو به خودم متصل کردم..
دستور من به ملائکه اینه که در رو نبندیدا..
بزارید در باز باشه هر موقع بندگانم اومدن بیان پیش من..
خدا میگه که..
به این حرف خیلی توجه کنید..
شاید خیلی دیدتون رو باز کنه..
من بدون اینکه کسی ازم بخواد خَلقِت کردم...
حالا اگه یکی از من بخواد جوابشو نمیدم؟
شما چه تصوری از خدا دارید؟
خدا میگه که آیا من بخیلم؟؟
که عبد من منو بخیل میدونه؟
من برا توام..
من مال توام...
مگه دنیا و آخرت مال من نیست؟؟
چرا از من نمیخوای؟؟
ایا کَرم و جود صفات من نیست؟؟
فضل و رحمت به دست من نیست؟
آیا همه آرزو هات به دست من نیست؟؟
چرا بندم از من ناامیده...؟
یکم خودتو پیدا کن رفیق...
همین الان بگو...
الان همه باهم بگیم...
اَستغفرلله رَبی و اتوبًُ اِلیه..