eitaa logo
- ماھ‌ِحرم‌ .
1.6هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
2 فایل
أفتقد زيارتك يا سيدي ؛ خذني إلى الضريح لأعبدك أريدك أن تعلم أنني أريد المحال . - @Information_00 - صلوات بفرست مومن .
مشاهده در ایتا
دانلود
اینم تبادل سوم کانالمون
شبتون مهدوی
✊او ایستاد پای امام زمان خویش ... 💐 امروز یازدهم مهر ماه سالروز شهادت مدافع حرم" " گرامی باد.
توکل به خدا، توسل به اهل‌بیت توجه به دو لبِ سیّدعلی؛ والسلام... هیچ خبری دیگه تو عالَم نیست!
🛑 وزارت بهداشت عراق مردم را به زیارت از راه دور دعوت کرد 🔹وزارت بهداشت عراق در اطلاعیه‌ای ضمن اعلام نگرانی شدید از احتمال شیوع گسترده کرونا در میان زائران اربعین، رسانه‌های محلی را به تشویق مردم برای زیارت از راه دور دعوت کرد. 🔹 وزارت بهداشت عراق در این اطلاعیه از موکب‌داران خواست غذاها را فقط با ظروف یک بار مصرف همراه با مراعات کامل ترتیبات بهداشتی به مردم بدهند.
سال های قبل این موقع ها یادمه بودیم😔
راسی راسی اربعین‌امسال کربلایی نیست...😞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️ حسین جان ... پـيـــاده محضِ تسلّایِ قلبِ خواهرتان، وظيفه بود بيایيم ... ببخش که جـا مـاندیم ...💔😭 ۵روز تا ۱۴۴۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت جایی ننوشته است گنهکار نیاد
از کنار تو گدا با دست خالی رد نشد نیست عاقل هر کسی دیوانه ی مشهد نشد !
اربعین کرببلایی نشدم اما کاش آخر ماه صفر زائر مشهد باشم
🏴 جدیدترین تصاویر از پیاده روی 1442 هجری قمری در عراق ـــــــــــــــــــــــــ|...🔆.|ــــــــــ 🖤 🖤 ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ۱۴۴۲
پارسال توی مسیر یه شب رو که طبق معمول خونه یکی از عراقیا بودیم، با همون عربی دست و پا شکسته شروع کردم با صاحبخونه حرف زدن.. ازم پرسید ایران بهتره یا عراق؟ گفتم نجف!! گفت لا!! ایران...! منم گفتم لا...کُلُهُم حُلو...کلهم مسلِم... کلهم محب الحسین...!! ۱۴۴۲
قسم به لبخندی که موقع چشیدن چایی آخر روضه میشینه رو لب سینه زن های حسین... ۱۴۴۲
ولی زیارتی که توش معرفت نباشه باعث رشد نمیشه.. یه جیزی تو مایه‌های همون آش و همون کاسه‌ست... از خدا بخواییم زیارتِ با معرفت نصیبمون کنه.. ان شاءالله.. ۱۴۴۲
✨ این دوری و دوستی... دارد به درازا مـی‌ڪشد! ایــن فراق... دارد سخت می گذرد! این امـروز و فـرداهآ، دارد زیــاد می شود! ایݩ دل‌تــنگی..؛ امان از این دل‌تنگی! 💔 💔
سلام خدمت تمامی اعضاء امشب داستان قصه دلبری یک ساعت با تاخیر فرستاده میشه یعنی ساعت ۲۲ شرمنده
بخاطر صبوری شما اعضاء محترم خیلی متشکرم
سلام الان رمان را برام بفرستند ارسال می کنم
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 بعضی از بچه‌های بسیج با سبب و سیاه و کار کردنش موافق بودند بعضی هم مخالف بین مخالفان معروف بود به تندروی کردن متضرر بودن اما همه از او حساب می بردند برای همین ازش بدم می آمد فکر میکردم از این آدم های خشک و مقدس از مقدس از آن طرف بام افتاده اما طرفدار زیاد داشتم طرفدار زیاد داشت خیلی هم می گفتند مداحی میکنه هیئتی میره تفحص شهدا خیلی شبیه شهداست چشم من از تو اینطور نبود با نگاه عاقل اندر سفیهی نگاه اندر سفیهی به آنها می خندیدم آش دهن سوزی نیست کنار معراج شهدای گمنام دانشگاه دعای عرفه برگزار می شد فقط چند تا تکه موکت پهن کرده اند به مسئول خواهران اعتراض کردم دانشگاه به این بزرگی و این چندتا موکت در جواب من گفت همینا هم بعیده پر بشه وقتی دیدم توجهی نمی‌کند رفتم پیش آقای محمد خانی صدایش زدم جواب نداد چند بار داد ز دم تا شنید سر به زیر آمد که بفرمایین بدون مقدمه گفتم این موکتا کمه گفت قد همینشم نمیان بهش توپیدم ما مکلف به وظیفه ایم نه نتیجه اوهم با عصبانیت جواب داد این وقت روز دانشجو از کجا میاد بعد رفت دنبال کارش همین که دعا شروع شد روی همه موکت ها کیپ تا کیپ نشستند همه شان افتادن به تکاپو که حالا از کجا موکت بیاری یک بار از کنار معراج شهدا یکی از جعبه های مهمات را آوردیم اتاق بسیج خواهران به جای قفسه کتاب خانه مقرر کرده بود برای جابه جایی وسایل بسیج حتما باید نامه نگاری شود. همه کار ها با مقررات و هماهنگی او بود. من که خودم را قاطی این ضابطه ها نمی کردم،هر کاری به نظرم درست بود ،همان را انجام می دادم . جلسه داشتیم ، آمد اتاق بسیج خواهران. با دیدن قفسه خشکش زد .چند دقیقه زبانش بند آمد و مدام با انگشتر هایش ور می رفت .مبهوت مانده بودیم .با دلخوری پرسید ،این اینجا چی کار می کنه .همه بچه ها سرشان را انداختن پایین. زیر چشمی به همه نگاه می کردم ، دیدم کسی حرف نمیزنه سرم را گرفتم بالا و با جسارت گفتم گوشه معراج داشت خاک میخورد آوردیم اینجا برای کتابخانه کتابخانه باعصبانیت گفت من مسئول تدارکات را توبیخ کردم اونوقت شما به این راحتی میگیم کارش داشتیم حرف دلم رو گذاشتم کف دستش مقصر شما اینکه باید همه کارها را زیر نظر و با تایید شما انجام بشه این که نشد کار لبخندی نشست به لبش و سرش را انداخت پایین با این یادآوری که زودتر جلسه را شروع کنید بحث را عوض کرد..... 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
ببخشید بخاطر تاخیر