تا چشم بر هم زدیم فاطمیه شد اما ؛ هنوز هم لباس های مشکی ام بوی اشک ها و ناله های محرم را میدهد .

*

مادر دو بخش دارد ؛ و قصه ما از پشت همان در شروع شد . #ما‌بچه‌های‌مادر‌پھلو‌‌شکسته‌ایم💔

بچه ها دقت کردید تو خونه وقتی مامانت حالش خوبه چقدر انرژی هست؟ اصلا شاد میشیم بهترین روز رقم میخوره .

ولی وقتی مادر حالش بده کل خونه گرفته میشه ؛ انگار روحیه کل اعضای خونه وصل روحیه مادره .

مخصوصا اگه تا صبح بخاطر حال بدش اشک بریزه . با اشکاش میشکنیم جگرمون میسوزه ؛ توی این جمع کسی هست وقتی مادرش گریه میکنه براش مهم نباشه؟ نیست هیچکس نیست ؛ میدونید چرا چون مادره مادر

امام حسنم همین بود ؛ حضرت زینبم همین بود ؛ امام حسینم همین بود ؛ توانایی دیدن اشک های مادرشون ندارن . اشک هایی که بخاطر درد پهلو و دنده های شکستس🚶🏿‍♂💔

گفت دیدم حسن یک کنج نشسته داره اشک میریزه . هرچه زینب میپرسید نمیگفت هرچه حسین دلداری اش میداد ارام نمیشد . فقط گاهی نگاه به مادرش می انداخت

گوشه ای نشسته بود . زانو های خود را بغل گرفته بود هرچه ازش میپرسیدند چه شده است نمی گفت . هر از گاهی نگاه به مادر میکرد اشک در چشم هایش جمع میشد نمیتوانست باور کرد که هرچه کرد نتوانست جلوی سیلی خوردن مادر را بگیرد خب حق داشت او پسر بود او غیرتی بود او حسن بود . #ما‌بچه‌های‌مادر‌پھلو‌‌شکسته‌ایم💔

آری تمام ماجرا این بود هر چه کرد نتوانست جلوی سیلی خوردن مادر را بگیرد ؛ قدش نرسید تمام زور هایش را در پاهاش جمع کرده بود اما نتوانست .

*

همه مادر دارن و من ندارم :)))💔 #ما‌بچه‌های‌مادر‌پھلو‌‌شکسته‌ایم

شرمندتم زهرای من :))

این‌بار قصد دارم شما را به قرن ها پیش ببرم به زمانی که یک عالم درد ‌بی‌مادری را تا به همین دوران به دوش میکشد : -مادر ، مادر جان ؟ تو را قسم به جان پدر بیدارشو ، دل من آنچنان برای چشم های زیبا و بی مانندت تنگ شده است که دیگر طاقت ندارم ! وای از روزی که زینبت از دیدن چشم هایت محروم شود(:💔 #ما‌بچه‌های‌مادر‌پھلو‌‌شکسته‌ایم

داد میزنه حسن جلو چشای من مادرمو نزن!

سفر بی علی میشه؟ باهم قرار گذاشتیم یادته .

*

هر جمعه اگر ز حجر تو خون خوردیم این هفته به یاد پهلو و در باشیم .

1.7K:)))

*

میشه یه فاتحه واسه یه پدر بخونید؟

بچه ها حال دخترش چندان تعریفی نداره . دعا کنید خدا بهش صبر زینبی بده :)))

خونه علی و زهرا دیگه اون خونه سابق نمیشه

دلسوخته عمر کم فاطمه ایم .

دوماهه که موهای زینبش شونه نخورده . زهرای من گفتی خوب میشوی ؛ گفتی حالت خوب است ؛ چه شد تمام علی ؛ جان علی ؛ تکیه گاه علی ؛ علی دیگر دیگر بعد تو ان علی ِ سابق نخواهد شد .