eitaa logo
- ماھ‌ِحرم‌ .
1.6هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
2 فایل
أفتقد زيارتك يا سيدي ؛ خذني إلى الضريح لأعبدك أريدك أن تعلم أنني أريد المحال . - @Information_00 - صلوات بفرست مومن .
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿💕 ________________ "آرزویی به شیرینی شهادت": مےدانم از اینجا ڪہ من نشستہ ام تا آنجا ڪہ تو ایستاده ای فاصلہ بسیار است اما ڪافیستـ تو فقط دستم را بگیرے دیگر فاصلہ اے نمےماند... 😊✨
🌻﷽🌻 ♥️ 🚶‍♀♥️ در اتاق به صدا در اومد... مامان بود... اسماء جان❓ ساعت و نگاه کردم اصلا حواسمون بہ ساعت نبود یڪ ساعت گذشتہ بود 😱 بلند شدم و درو اتاق و باز کردم😕 جانم مامان😑 حالتون خوبہ عزیزم آقاے سجادے خوب هستید چیزے احتیاج ندارید 🙄 از جاش بلند شد و خجالت زده گفت 🙈 بلہ بلہ خیلے ممنون دیگہ داشتیم میومدیم بیرون🙊 ایـن و گفت و از اتاق رفت بیرون🚶 به مامان یه نگاهے کردم و تو دلم گفتم اخہ الان وقت اومدن بود❓😖 چرا اونطورے نگاه میکنے اسماء❓😐 هیچے آخہ حرفامون تموم نشده بود 😔 نه به ایـن کہ قبول نمیکردے بیان نه به ایـن که دلت نمیخواد برن😏 اخمے کردم و گفتم واااااا مامان من کے گفتم...☹️ صداے یا اللہ مهمونارو شنیدیم 😣 رفتیم تا بدرقشون کنیم 🏃 مادر سجادے صورتمو بوسید و گفت چی شد عروس گلم پسندیدے پسر مارو😊 با تعجب نگاهش کردم 😳 نمیدونستم چی باید بگم 🙈 که مامان به دادم رسید حاج خانم با یہ بار حرف زدن که نمیشہ انشااللہ چند بار همو ببینن حرف بزنـن بعد☺️ سجادے سرشو انداختہ بود پاییـن 😔 اصـلا انگار آدم دیگہ‌اے شده بود قــرار شد که ما بهشون خبر بدیم که دفہ‌ے بعد کے بیان🤔 بعد از رفتنشون نفس راحتے کشیدم و رفتم سمت اتاق که بوے گل یاس و احساس کردم🌾 نگاهم افتاد به دستہ گلے که با گل یاس سفید و رز قرمز تزئین شده بود 💐 عجب سلیقہ‌اے من و باش دستہ گل شب خواستگاریمم ندیده بودم...😢 شب سختے بود انقد خستہ بودم که حتے به اتفاقات پیش اومده فکر نکردم و خوابیدم😴 صبح که داشتم میرفتم دانشگاه🛣 خدا خدا میکردم امروز کلاسے که با هم داشتیم کنسل بشہ یا اینکہ نیاد نمیتونستم باهاش رو در رو بشم 😅 داشتم وارد دانشگاه میشدم ک یہ نفر صدام کرد سجادے بود بدنم یخ کرد 😰 فقط تو خونہ خودمون شیر بودم خانم محمدی......❓ سرمو برگردوندم 😳 ازم فاصلہ داشت دویید طرفم🏃 نفس راحتے کشید. 😥 سرشو انداخت پاییـݧ و گفت 😞 سلام خانم محمدے صبحتوݧ بخیر 😊 موقعے که باهام حرف میزد سرش  پاییـݧ بود اصـݧ فک نکنم تاحالا چهره‌ے منو دیده باشہ پس چطورے اومده خواستگارے الله و اعلم😶 _سلام صبح شما هم بخیر ایـݧ و گفتم و برگشتم که به راهم ادامہ بدم 🚶 صدام کرد ببخشید خانم محمدے صبر کنید 😑 میخواستم حرف ناتموم دیشب و تموم کنم راستش...من...😑 انقد لفتش داد کہ دوستش از راه رسید (آقای محسنی) پسر پر شر و شور دانشگاه، رفیق صمیمیے سجادے بود اما هر چے سجادے آروم و سر بہ زیر بود محسنی شیطون و حاضر جواب اما در کل پسر خوبے بود رو کرد سمت مـݧ و گفت بہ بہ خانم محمدے روزتون بخیر سجادے چشم غره‌اے براش رفت😠 و از مـݧ عذرخواهے کرد و دست محسنے و گرفت و رفت🚶 خلاصہ که تو دلم کلے به سجادے بدو بیراه گفتم😖 اوݧ از مراسم خواستگارے دیشب که تشریف آورده بود واسہ بازدید از اتاق اینم از الان ☹️ داشتم زیر لب غر میزدم ک دوستم مریم اومد سمتم و گفت بہ بہ  عروس خانم چیه چرا باز دارے غر غر میکنے مثل پیر زنها❓😆 اخمے بهش کردم 😠گفتم علیک سلام بیا بریم بابا کلاسموݧ دیر شد😣 خندید و گفت: اوه اوه اینطور که معلومه دیشب یه اتفاقاتی افتاده. 😂 یارو کچل بود❓زشت بود❓ نکنه چایے رو ریختی رو بنده خدا❓بگو مـݧ طاقت شنیدنشو دارم😂 دستشو گرفتم و گفتم بیا کم حرف بزن تو حالا حالاها احتیاج داری به ایـݧ فکر. تازه اول جوونیتہ 😜 تو راه کلاس قضیہ دیشب و تعریف کردم اونم مثل مـݧ جا خورد 😳 تو کلاس یه نگاه به من میکرد یہ نگاه به سجادے بعد میزد زیر خنده. 😂😂 نفهمیدم کلاس چطورے تموم شد کلا تو فکر دیشب و سجادے و....بودم خدا بگم چیکارت کنه مارو از درس و زندگے انداختے....😒 📝 ... ✍
🌻﷽🌻 ♥️ 🚶‍♀♥️ بعد دانشگاه منتظر بودم ڪه سجادے بیاد و حرفشو تموم کنه اما نیومد...😢 پکر و بی حوصلہ رفتم خونہ😩 تارسیدم مامان صدام کرد...🗣 اسماااااا❓ سلام جانم مامان❓ سلام دخترم خستہ نباشے 😘 سلامت باشے ایـن و گفتم رفتم طرف اتاقم مامان دستم و گرفٺ و گفت: کجا؟ چرا لب و لوچت آویزونہ؟ هیچے خستم 😖 آهان اسماء جان مادر سجادے زنگ برگشتم سمتش و گفتم خب❓خب❓😳 مامان با تعجب گفت:چیہ؟ چرا انقد هولے کلے خجالت کشیدم و سرمو انداختم پاییـن 🙈 اخہ مامان که خبر نداشت از حرف ناتموم سجادے...🙊 گفت ڪه پسرش خیلے اصرار داره دوباره با هم حرف بزنید 😊 مظلومانہ داشتم نگاهش میکردم 😕 گفت اونطورے نگاه نکن😄 گفتم که باید با پدرش حرف بزنم😄 إ مامان پس نظر من چے❓ خوب نظرتو رو با همون خب اولے که گفتے فهمیدم دیگہ😉 خندیدم و گونشو بوسیدم 😂😘 و گفتم میشہ قرار بعدیمون بیرون از خونہ باشه؟ چپ چپ نگاهم کرد و گفت:😊 خوبہ والا جوون‌هاے الان دیگہ حیا و خجالت نمیدونـن چیہ ما تا اسم خواستگار و جلوموݧ میاوردن نمیدونستیم کجا قایم بشیم😅 دیگہ چیزے نگفتم ورفتم تو اتاق🚶 شب که بابا اومد مامان باهاش حرف زد👥 مامان اومد اتاقم چهرش ناراحت بود و گفت 😔 اسماء بابات اصـلن راضے به قرار دوباره نیست گفت خوشم نیومده ازشون...😔 از جام بلند شدم و گفتم چے؟ چرااااااا❓ مامان چشماش و گرد کرد و با تعجب گفت❓ شوخے کردم دختر چہ خبرتہ😂 تازه به خودم اومدم لپام قرمز شده بود....🙈 مامان خندید و رفت بہ مادر سجادے خبر بده مثل ایـن ڪه سجادے هم نظرش رو بیرون از خونہ بود🙊 خلاصہ قرارمون شد پنج‌شنبہ 👌 کلے به مامان غر زدم که پنج‌شنبہ مـن باید برم بهشت زهرا ...☹️ اما مامان گفت اونا گفتـݧ و نتونستہ چیزے بگہ...😓 خلاصہ که کلے غر زدم و تو دلم به سجادے بد و بیراه گفتم...😖 دیگہ تا اخر هفتہ تو دانشگاه سجادے دور و ورم نیومد فقط چهارشنبہ که قصد داشتم بعد دانشگاه برم بهشت زهرا بهم گفت اگہ میشہ نرم ...😟 ایـن از کجا میدونست خدا میدونہ هرچے که میگذشت کنجکاوتر میشدم😨 بالاخره پنج شنبہ از راه رسید..... قرار شد سجادے ساعت ۱۰ بیاد دنبالم ساعت ۹/۳۰ بود وایسادم جلوے آینہ خودمو نگاه کردم 😊 اوووووم خوب چے  بپوشم حالااااااا🤔 از کارم خندم گرفت😂 نمیتونستم تصمیم بگیرم همش در کمد و باز و بستہ میکردم 😑 داشت دیر میشد کلافہ شدم و یه مانتو کرمی👗 با یہ روسرے همرنگ مانتوم برداشتم و پوشیدم 👜 ساعت ۹:۵۵ دیقہ شد 😃 ۵ دیقہ بعد سجادے میومد اما مـݧ هنوز مشغول درست کردݧ لبہ‌ے روسریم بودم کہ بازے در میورد😣 از طرفے هم نمیخواستم دیر کنم ساعت ۱۰:۰۰ شد زنگ خونہ بہ صدا دراومد 😱 وااااااے اومد مـݧ هنوز روسریم درست نشده گفتم بیخیال چادرمو سرکردم و با سرعت رفتم جلو در 🏃 تا من و دید اومد جلو با لبخند سلام کرد  و در ماشیـݧ و برام باز کرد 🚗 اولیـݧ بار بود کہ لبخندش و میدیدم🙈 سرم و انداختم پاییـݧ و سلامے کردم و نشستم داخل ماشیـݧ🚗 تو ماشیـݧ هر دوموݧ ساکت بودیم من مشغول ور رفتـݧ با روسریم بودم سجادے هم مشغول رانندگے 🚗 اصـلݧ نمیدونستم کجا داره میره بالاخره روسریم درست شد یہ نفس راحت کشیدم  کہ باعث شد خندش بگیره😂 با اخم نگاش کردم 😑 نگام افتاد بہ یہ پلاک کہ از آیینہ ماشیـݧ آویزوݧ کرده بود 🤔 اما نتونستم روشو بخونم بالاخره به حرف اومد نمیپرسید کجا میریم❓ 😊منتظر بودم خودتوݧ بگید بسیار خوب پس باز هم صبر کنید حرصم داشت درمیومد اما چیزے نگفتم جلوے یہ گل فروشے نگہ داشت و از ماشیـݧ پیاده شد 🌷 از فرصت استفاده کردم پلاک و گرفتم دستم و سعے کردم روشو بخونم یہ سرے اعداد روش نوشتہ اما سر در نمیاوردم تا اومدم ازش عکس بگیرم .. از گل فروشے اومد بیروݧ...💐 هل شدم و گوشے از دستم افتاد...😰😰 📝 ... ✍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°•|بسم الله الرحمن الرحیم |•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نمازت سرد نشه رفیق 📿🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
• . •°~💛 دردم‌زیادبودوطبیبی‌مراندید دردم زیادبودودوایی نداشتم گفتم‌مگرامام‌رضاچاره‌ای‌کند ای‌وای‌اگرامام‌رضایی‌نداشتم💔
• . - رفیق‌شهیدداریدیانه؟! الرفیق‌ثم‌الطریق♥️🌱
🥀🌻 ⚠️ ☘ _یَا‌اَیُّهَا‌الَّذِین‌َآمَنُوا‼️ 🌻 +بله !😜 _مراقبِ‌لایک‌هایتان‌ فورواردهایتان،پست‌هایتان، استوری‌هایتان،بیوگرافی‌هایتان باشید ..🖇 🌻+ به روی چشم 🤠
شبـِ چهارشنبس؛ برای‌ غافلگیریِ‌ اموات صلوات😂(: - فیلم‌اخراجی‌ها
-سوال امروز ؟! _نظرتون در مورد رمان عاشقانه دو مدافع چیه و به نظرتون جمعه ها رمان داشته باشیم یا نه ؟؟ -نظر خود را در ایدی زیر ارسال کنید 🌿! ➺ @Sarbazgomnam255 یاعلی ✋
|♥️➘🙃❥ ☜چہ باعظمت است ذی‌الحجہ!! ➘موسی به طور میـرود ، ➘فاطمہ به خانه علے، ➘ابـراهیم با اسماعیل به قربانگاه ، ➘محمـد (ص)با علے به ، و ☜❀ با همہ هستی اش به ڪربلا...💔
گناهانی‌که‌‌باعث‌زوال‌نعمت‌است امام سجاد علیه السلام: {وَ الذُّنُوبُ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَمَ عِصْیَانُ الْعَارِفِ بِالْبَغْیِ وَ التَّطَاوُلُ عَلَى النَّاسِ وَ الِاسْتِهْزَاءُ وَ السُّخْرِیَّةُ} ↓ گناهانی‌که‌باعث‌زوال‌نعمت‌است: 1. با‌علم‌و‌عرفان‌به‌گناه‌مرتکب‌گناه‌شدن، 2. تعدی‌وتجاوزبه‌حقوق‌مردم، 3. بِهِمْ‏‌ریشخند‌کردن‌انسان ها، 4. مِنْهُمْ‌خوار‌نمودن افراد. [منبع: معانی‌الاخبار، مرحوم‌صدوق ص 270-271]
ما‌انقلاب‌کردیم‌کہ‌از‌کلمات‌ اَجنَبے‌استفاده‌نکنیم🙃 نگو‌مرسے! بگو‌خدا‌پدرتو‌بیامرزه...(: 🍃
🚶🏻‍♂️ طرف تا نیمه شب داره استوری مذهبی درست میکنه که کانالش خالی نمونه . . ! ولی برای نماز صبح خواب میمونه . . ! اینجوری میخواید فرهنگ سازی کنید و برای ظهور قدمی بر دارید ؟ حقیقتا که تباه اندر تباه ...
❁حِـجاب❁ خودِ آزادے ستــ ! ••چرا ڪه تـو آزاد هسٺے تا انتخابــ ڪنے دیگران چہ ببینند....! ⇦با حجاب که باشی⇨ حرصش میگیرد✨ تو را آݧ طور میبیند به غرورش برمیخورد...🌸 •ࢪوز مڶۍ عـفاف و حجاب گࢪامۍ باد•
مانتوی جلوباز باطرحِ چفیه زدن، بچه های انقلاب و مذهبی بی تاب شدید؟ دیره ، دیر ...!! اونوقتی که باچفیه مخِ دختر حزب اللهی میزدن باید بی تاب میشدید و به اینجاش فکر میکردید ..🚶🏿‍♂️
Γ‌🌙♥️‌ꜛꜜ ‌• ° واےاگربشـڪنداین‌بغض‌ڪہ هرشب‌تاصبح‌ازفراق‌تــو فرومےخورم‌ومےمیرم..🌿🕯
🌱 حـــــرم‌یعنے✨ ڪسےدرشھر‌خود‌سر‌مےڪنداما.. دلش‌در‌ڪوچہ‌ھاۍ‌دورِ‌مشھد‌ماندھ‌آواره! 💛
♥️🍃 ماه ذی‌الحجّه، ماه دعا و مناجات است؛🌱 اوج این حرکتِ تضرّع و دعا و توسّل هم، روز عرفه است.🕊 بعد هم روز عید قربان، و بعد وارد دهه‌ دوّم ذی‌‌‌‌حجّه می‌شویم، دهه‌ ، ماجرای عجیبی است؛ این ماه مهمّی است؛ و مقدّمه‌‌ی ماه ؛ از این فرصت‌ها، استفاده‌ معنوی کنیم....🌱 "امام خامنه‌اے"
‹🦋🚙› باتَمام‌ِتَحقِیࢪهاوَتَمَسخُࢪها هَنوزهَم‌هَستَند‌پِسَرانے‌ڪِ حَریم‌ِالهـے‌برایِشان‌بیشتَࢪاز جان‌هایِشان‌اࢪزِش‌داࢪَد...✌🏻••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️به مناسب سالروز امضای برجام یادی کنیم از پوزخند اوباما به امیدواری ظریف
مرد غیـرتـے خوب مـے‌داند جای‌‌عکس های شخصی ⇣ ↲در آلبوم‌شخصی‌ست ⛔️او هرگز زیبایـے نـ↯ـاموسش را حـ⇜ـراج چشماטּ آلوده فضای مجازی نـ✘ـمـے‌ڪند❣️.
گناهانی‌که‌‌باعث‌زوال‌نعمت‌است امام سجاد علیه السلام: {وَ الذُّنُوبُ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَمَ عِصْیَانُ الْعَارِفِ بِالْبَغْیِ وَ التَّطَاوُلُ عَلَى النَّاسِ وَ الِاسْتِهْزَاءُ وَ السُّخْرِیَّةُ} ↓ گناهانی‌که‌باعث‌زوال‌نعمت‌است: 1. با‌علم‌و‌عرفان‌به‌گناه‌مرتکب‌گناه‌شدن، 2. تعدی‌وتجاوزبه‌حقوق‌مردم، 3. بِهِمْ‏‌ریشخند‌کردن‌انسان ها، 4. مِنْهُمْ‌خوار‌نمودن افراد. [منبع: معانی‌الاخبار، مرحوم‌صدوق ص 270-271]