eitaa logo
- ماھ‌ِحرم‌ .
1.6هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
2 فایل
أفتقد زيارتك يا سيدي ؛ خذني إلى الضريح لأعبدك أريدك أن تعلم أنني أريد المحال . - @Information_00 - صلوات بفرست مومن .
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6010129118056680893.mp3
4.1M
أما ترونھُ کَیف یتلظیٰ علطشا !
*
با تمام وجودم دوستت دارم حسین.
دیدید وقتی یه جوون رشید و بلند قامت تو خونه هست جلو پدرش راه میره چقدر باباش قربون صدقه جوون رعناش میشه
امام حسینم همینجوری بود دیگه. پدره دیگه ؛ جوونش اِذن میدان از پدرش گرفت.
میگن توی کتابا اومده وقتی حضرت علی اکبر میخواستی وارد میدون بشه امام حسین یه پسرش میگه علی جانم یکم قدم بزن تا ببینمت.
قدم بردار پیشم نازنینم الهی داغ قدت را نبینم:))♥
امان ؛ امان وقتی علی اکبر زیر ناقه های دشمن تنش تکه تکه شد. امان از وقتی که سر اسب های دشمن صدا میزد ... بابااااا باباااا
به‌کناربدنش‌خشک‌شده‌این‌بدنم ازعلی‌اکبرمن‌یک‌علی‌اصغرماند:)))💔
قلب-تو-معدن-عاطفه.mp3
5.44M
خوشگل طائفه ؛ ماه بنی هاشم ابلفضل
آنچنان در ذات خدا غرق شده است که تمام وجودش را پیش فرستاده است. تو آنجا بی سکینه نمی مانی ؛ عموی وفا دار! من؟! به من نیندیش عباس من! اندیشه من ؛ پای رفتنت را سست نکن. تا وقتی خدا هست ، تحمل همه چیز ممکن است.
- ماھ‌ِحرم‌ .
آنچنان در ذات خدا غرق شده است که تمام وجودش را پیش فرستاده است. تو آنجا بی سکینه نمی مانی ؛ عموی وفا
برو ارام جانم! برو قرار دلم! من از هم اکنون باید به تسلای حسین برخیزم! غم برادری چون تو ؛ پشت حسین را میشکند.
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع مکن ای صبح طلوع - حسیـن💔
به سمت گودالم ؛ خیمه دویدم شمر جلو تر بود ؛ دیر رسیدم من.
- ماھ‌ِحرم‌ .
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع مکن ای صبح طلوع - حسیـن💔
عصر فردا بدنت زیر سم اسبان است. مکن ای صبح طلوع مکن ای صبح طلوع - حسیـن♥
+حاج اقا پناهیان میگفت: میخاستیم و دلمون میخاست بریم کربلا نمیشد شب جمعه بود دلم میخاست برم جور نشد برم از ته دلم گفتم آه ...
آهِ من شد ره توشه ام...
تو عالم رویا و دیدم گفتن اون آه حسینی که گفتی زیارت امام حسین و برات نوشتن...
عین روایت ِ شلوغ قتلگاه نزدیک سه ساعته.
به خاک گفتم بشه پیراهنت ؛ به آب گفتم تشنه کشتنت ...
ای خدا با چه دلی زینب صدا میزد حسین . این همه راه دویدم چه به موقع رسیدم. تا کنارت عزیزم صد بار مادرو دیدم
خداحافظ حسینم ؛ برسون سلام زینبُ به پیغمبر
امشب شبی هست که رقیه بابا نداره. خیلی تنھاست. دلش برای آغوش بابا‌ش تنگ شده ؛ بابا‌ حسینش دستاشو باز کن ِ رقیه به آغوش بگیره و قربون صدقه اش بره💔
بزودی ...